تاريخ : جمعه 25 تیر 1389  | 12:12 AM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
آموزگار عشق و حماسه ولادت امامحسین علیه السلام

 

دوره زندگانی

امام حسین علیه السلام در سوم شعبان سال چهارم هجری با ولادت خود جهان را نورانی ساخت و عطر حضور خود را در گیتی گستراند. آن حضرت حدود شش سال در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام بود و سپس نزدیک به سی سال دوره همراهی با پدرش امام علی علیه السلام را سپری کرد. پس از آن، در زمان امامت امام حسن مجتبی علیه السلام ، ده سال یاور ایشان بود و به وی بسیار احترام می گذاشت.

بعد از آن، ده سال دوره حکومت معاویه را تحمل کرد و سپس در آغاز حکومت نامشروع یزید، بیعت با او را نپذیرفت و به قیام برخاست و همراه با یاران باوفایش، در 57 سالگی به شهادت رسید.

انسان کامل

روح حماسی، یکی از بارزترین ویژگی های انسان کامل است که به تناسب شرایط زمانی و مکانی در شخصیت امامحسین علیه السلام نمایان شده بود. آن حضرت پیش از قیام عاشورا، در کنار پدر بزرگوارش امیرمؤمنان به جنگ با پیمان شکنان و زیاده خواهان پرداخت. از ایشان خطبه ای در جنگ صفین نقل شده است که ضمن آن، مردم را به حماسه و دلیری ترغیب می کند. امامحسین علیه السلام ، در همان مراحل مقدماتی جنگ صفین که شامیان مسیر آب را بسته بودند، در باز پس گرفتن آب از دست آنان نقش اساسی داشت؛ به طوری که امام علی علیه السلام پس از آن پیروزی فرمود: «هذا اوّلُ فَتحٍ بِبَرَکَةِ الحسین علیه السلام ؛ این نخستین پیروزی است که به برکت حسین علیه السلام به دست آمد».

احترام امام حسن علیه السلام

امام حسن مجتبی علیه السلام برای برادرش امامحسین علیه السلام به گونه ای احترام می گذاشت که گویا ایشان از وی بزرگ تر است. ابن عباس از یاران امیرمؤمنان علیه السلام می گوید: امام حسن علیه السلام در مجالس، با ما عادی می نشست، ولی هرگاه حسین علیه السلام وارد می شد، به احترام او خود را جمع می کرد و تغییر حالت می داد. این موضوع برای من نامفهوم بود و علت آن را از حسن بن علی علیه السلام پرسیدم، فرمود: «من هیبت او را مانند هیبت پدرم می دانم.» ابن عباس می افزاید: حسین علیه السلام از کودکی و جوانی، شخصیتی زاهد و شگفت بود. همراه با پدرش علی علیه السلام غذا می خورد و به غذایی همانند غذای ایشان قناعت می کرد و در گرفتاری ها و مشکلات در کنار پدرش بود. خداوند این پدر و پسر را پیشوای امت قرار داده بود. سپس میان آنان فاصله انداخت تا مردم از سنت و اخلاق نیکوی هر دو در دو عصر و زمان مختلف و گسترده بهره مند شوند و اگر خدای تعالی هر دو را در یک برهه جمع می کرد برای بهره گیری دیگران مجالی باقی نمی ماند».

روزه عرفه

یکی از یاران امام حسن مجتبی علیه السلام می گوید: روز عرفه نزد حسین علیه السلام رفتم و جمعی در حضورش بودند. دیدم همه روزه هستند و قرآن در دست دارند و آن را می خوانند و منتظر فرا رسیدن وقت افطارند. از محضر آن حضرت چند مسئله پرسیدم و پاسخ دادند. از پیشگاه نورانی ایشان بیرون آمدم و به خانه امام حسن علیه السلام رفتم. دیدم مردم دسته دسته وارد می شوند و از غذاهایی که آماده هست استفاده می کنند و با خود می برند. من در شگفت بودم که امام مجتبی علیه السلام فرمود: چرا نمی خوری؟ عرض کردم: آقای من! روزه هستم و امروز شما دو برادر را گوناگون یافتم. برادرت حسین علیه السلام را دیدم که روزه بود و منتظر افطار و شما، سفره انفاق بر مردم گسترده اید؟ امام حسن علیه السلام مرا در آغوش گرفت و فرمود: آیا نمی دانی که خدای متعالی ما را برای رهبری امت پیغمبر قرار داده است؟ اگر دو برادر به یک روش اتفاق کنیم، برای شما مجالی باقی نمی ماند. برادرم در این روز شریف روزه گرفته و به عبادت مشغول است، به جهت روزه داران شما، و من غذا می خورم، برای همراهی با دیگران.

حفظ یادگار پدر

عزت نفس، از ویژگی های بارز امامحسین علیه السلام در طول زندگانی بود؛ به گونه ای که ایشان حتی به هنگام ضرورت، یادگار پدر بزرگوارش امیرمؤمنان را به معاویه نفروخت. امام علی علیه السلام چشمه ابی نِیزَر را احداث کرد و منافع آن را برای تهی دستان و در راه ماندگان صدقه داد و در کاغذی نوشت: «این چشمه ها نه فروختنی هستند و نه بخشیدنی... مگر اینکه حسن علیه السلام و حسین علیه السلام به آنها نیاز پیدا کنند که در این صورت در اختیار آنان است و جز این دو برای کس دیگری نیست». اتفاقا روزی امامحسین علیه السلام برای کمک به نیازمندان بنی هاشم، از یاران خود قرض کرد و سپس برای ادای قرض به مشکل افتاد. معاویه مبلغ دویست هزار دینار برای حضرت فرستاد تا چشمه ابی نیزر را به او بفروشد، ولی ایشان از فروختن آن امتناع ورزید و فرمود: «آن را پدرم صدقه داده است تا بدان وسیله خداوند متعالی او را از گرمای آتش دوزخ مصون دارد و من آن را به هیچ قیمتی نمی فروشم».

بهره ای از کوثر زلال حسینی

پیوند توحید و امامت

روزی امامحسین علیه السلام فرمود: «ای مردم! خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند و هنگامی که او را شناختند، بپرستند و آن زمان که او را پرستیدند، از پرستش دیگران بی نیاز گردند.» یکی از حاضران پرسید: مقصود از معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: «یعنی مردم هر عصر باید امامشان را بشناسند؛ امامی که اطاعتش بر آنان واجب است.» در این سخنان کوتاه، گنجینه ای از معارف والای الهی نهفته شده است. حضرت در آغاز سخن، تأکید می کند فلسفه آفرینش انسان، چیزی جز شناخت خدای متعالی نیست؛ زیرا در پرتو این معرفت است که انسان می تواند از یوغ بردگی رها شود و به آزادی واقعی که همان بندگی خداست برسد و نیازهای مادی و معنوی خود را تأمین کند. ایشان در پایان با صراحت تمام می فرماید: خداشناسی، امام شناسی است؛ بدین معنا که مردم هر دوره، با رهبری که می باید از او فرمان بری کنند، آشنا شوند تا به خداشناسی حقیقی برسند. در نگاه امامحسین علیه السلام ، توحید و امامت، پیوند ناگسستی دارند و خداشناسی واقعی بدون امام شناسی دقیق ممکن نیست.

هم نشینی با خردمندان

هم نشینی با خردمندان و آگاهان جامعه، زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم می سازد. امامحسین علیه السلام در روایتی آن را از نشانه های قبولی اعمال برمی شمارد و می فرماید: «از نشانه های قبولی اعمال، هم نشینی با خردمندان، از نشانه های اسباب نادانی، کشمکش با نابخردان و از نشانه های دانا، پذیرش نقد بر گفتار خود و آگاهی از آرای گوناگون است».

شریف ترین مردم

حساب رسی از خویشتن، زمینه رشد معنوی انسان را فراهم می سازد و او را زودتر به سر منزل مقصود می رساند. شخصی از امامحسین علیه السلام پرسید: شریف ترین مردم کیست؟ فرمود: «آن کس که پیش از اندرز دیگران، خود پند گیرد و پیش از بیدار باش دیگران، خود بیدار شود». عرض کرد: شهادت می دهم چنین کسی سعادتمند است.

سراسر نیاز

روزی از امامحسین علیه السلام پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ فرمود: «صبح کردم، در حالی که پروردگارم، بالای سرم، آتش، پیش رویم، مرگ، جوینده ام و حساب الهی، فراگیرم است. در چنین روزی، من در گرو کردار خویشم؛ نه آنچه دوست دارم، پیدا می کنم و نه آنچه نمی پسندم، از خود می رانم. همه کارها در اختیار دیگری است؛ اگر بخواهد عذابم می کند و اگر بخواهد از من می گذرد. بنابراین، کدام فقیری از من نیازمندتر است».

بهره ای از کوثر زلال حسینی

پیوند توحید و امامت

روزی امام حسین علیه السلام فرمود: «ای مردم! خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند و هنگامی که او را شناختند، بپرستند و آن زمان که او را پرستیدند، از پرستش دیگران بی نیاز گردند.» یکی از حاضران پرسید: مقصود از معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: «یعنی مردم هر عصر باید امامشان را بشناسند؛ امامی که اطاعتش بر آنان واجب است.» در این سخنان کوتاه، گنجینه ای از معارف والای الهی نهفته شده است. حضرت در آغاز سخن، تأکید می کند فلسفه آفرینش انسان، چیزی جز شناخت خدای متعالی نیست؛ زیرا در پرتو این معرفت است که انسان می تواند از یوغ بردگی رها شود و به آزادی واقعی که همان بندگی خداست برسد و نیازهای مادی و معنوی خود را تأمین کند. ایشان در پایان با صراحت تمام می فرماید: خداشناسی، امام شناسی است؛ بدین معنا که مردم هر دوره، با رهبری که می باید از او فرمان بری کنند، آشنا شوند تا به خداشناسی حقیقی برسند. در نگاه امام حسین علیه السلام ، توحید و امامت، پیوند ناگسستی دارند و خداشناسی واقعی بدون امام شناسی دقیق ممکن نیست.

هم نشینی با خردمندان

هم نشینی با خردمندان و آگاهان جامعه، زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم می سازد. امام حسین علیه السلام در روایتی آن را از نشانه های قبولی اعمال برمی شمارد و می فرماید: «از نشانه های قبولی اعمال، هم نشینی با خردمندان، از نشانه های اسباب نادانی، کشمکش با نابخردان و از نشانه های دانا، پذیرش نقد بر گفتار خود و آگاهی از آرای گوناگون است».

شریف ترین مردم

حساب رسی از خویشتن، زمینه رشد معنوی انسان را فراهم می سازد و او را زودتر به سر منزل مقصود می رساند. شخصی از امام حسین علیه السلام پرسید: شریف ترین مردم کیست؟ فرمود: «آن کس که پیش از اندرز دیگران، خود پند گیرد و پیش از بیدار باش دیگران، خود بیدار شود». عرض کرد: شهادت می دهم چنین کسی سعادتمند است.

سراسر نیاز

روزی از امام حسین علیه السلام پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ فرمود: «صبح کردم، در حالی که پروردگارم، بالای سرم، آتش، پیش رویم، مرگ، جوینده ام و حساب الهی، فراگیرم است. در چنین روزی، من در گرو کردار خویشم؛ نه آنچه دوست دارم، پیدا می کنم و نه آنچه نمی پسندم، از خود می رانم. همه کارها در اختیار دیگری است؛ اگر بخواهد عذابم می کند و اگر بخواهد از من می گذرد. بنابراین، کدام فقیری از من نیازمندتر است».







نظرات 0