من غدیری ام

از واقعه ای تو را خبر خواهم کرد...
 
چرا غدیر فراموش شد؟
 

امامت و ولایت از مباحث مهم قرآنی و اعتقادی اسلام است که سوگمندانه مانند برخی موضوعات دیگر قرآنی، دست‌خوش بدفهمی و کژاندیشی شده است.

اصل واقعه غدیر و حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مورد اتفاق و قبول همه عالمان اسلامی چه شیعی و چه سنّی است، ولی در تفسیر و برداشت از آن، آراء و دیدگاه‌های مختلفی ابراز شده است.

پیامبر (ص) در موارد متعدد با عبارت‌های گوناگون از جمله در هجدهم ذی‌الحجه سال ده هجری به هنگام بازگشت از حجه‌الوداع در منطقه غدیر خم آشکارا امام علی (ع) را جانشین بلافصل خود معرفی کرد ولی بیشتر اهل سنت بر این باورند که نصب جانشین پیامبر (ص) بر عهده خداوند نیست و پیامبر (ص) نیز در این مسئله دخالت نکرده بلکه آن را به امت اسلامی واگذار کرده است.

عده‌ای از اهل سنت بر این باورند که پیامبر (ص) در غدیر چیزی برای جانشینی خود نگفته است (تفسیر المنار)، برخی بر این باورند که غدیر حقیقت دارد، پیامبر (ص) نیز سخنانی درباره علی ابن ابی طالب (ع) گفته است ولی بر نظریه شیعه دلالت نمی‌کند (البدایه و النهایه).

بعضی نیز بر این باورند که نمی‌توان پذیرفت که پیامبر (ص) چیزی درباره علی (ع) گفته باشد ولی صحابه پیامبر (ص) نسبت به آن بی تفاوت باشند.

گذشته از اهل سنت که نمی‌توانند بپذیرند که صحابه چگونه به دستور رسول خدا (ص) عمل نکردند، در بین شیعه نیز گاهی این سؤال مطرح می‌شود که مخالفان امیرالمؤمنین علی (ع) چگونه و با استفاده از چه روش‌هایی توانستند این حادثه مهم را به فراموشی بسپارند؟

این نوشتار با بهره‌گیری از منابع متعدد تاریخی و حدیثی درصدد است علل فراموشی این حادثه تأثیرگذار در تاریخ اسلام به ویژه در ایام رحلت رسول خدا را واکاوی و تحلیل کند. گویا بررسی آن علل، بدون شناخت درستی از وضعیت جامعه اسلامی در آستانهٔ رحلت پیامبر اعظم (ص) و نقشه و توطئه‌ها منافقان مدینه و مشرکان تازه مسلمان مکه و یهودیان کینه‌توز امکان پذیر نیست.

کتاب «غدیر و علل فراموشی آن» در چهار فصل زیر نگاشته شده است:

فصل اول- شرایط جامعه نبوی در آستانه ارتحال رسول خدا (ص).

فصل دوم- راه‌های تداوم نهضت رسول خدا (ص).

فصل سوم- دلالت غدیر بر امامت.

فصل چهارم- شیوه‌های فراموشاندن غدیر.

در پایان نیز کتاب‌نامه آمده است.

دکتر سید محمد مرتضوی «غدیر و علل فراموشی آن» را در قطع رقعی و 276 صفحه نگاشته است.

این کتاب که در سال 1391 در مشهد توسط انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شده است با شماره ثبت 481204 در کتابخانه شماره یک مجلس شورای اسلامی موجود می‌باشد.


[جمعه 6 دی 1392 ]  [6:18 PM]  [احمد یوسفی ]

برکه

ای برکه نشینانای غدیریانبیدار شویم و به خود آییم.

ای کاروانیانمبادا کاروانی دیگر رفته و برجای بمانیم.

کجاست غدیر و میثاق هایش؟ کجاست غدیر و درس هایش؟کجاست آخرین وصی پیامبر صلی اله علیه و آله؟کجاست ثقل اصغر ثقلین؟کجاست وارث علم پیامبران، ترجمان وحی خدا؟کجاست پاسخ پروردگار به فریاد استغاثه ی ستم دیدگان؟ کجاست آن یاری دهنده ی دین خدا؟!

همو که انتخاب شده و اختیار شده ی خداوند است، وارث علوم و احاطه کننده به آن، همو که خبردهنده از جانب خدا و بلند کننده ی فرمان اوست... .

تو گویی می بینم او را در کنار رسول خدا بر منبر ایستاده، همان جا که جدّ گرامیش امیرالمؤمنین علی علیه السلام روزگاری ایستاده بود، بازوانش میان انگشتان پیامبر بالا رفته و این ندا به گوش می رسد:

ای مردمآگاه باشید که خداوند مهدی را بر شما ولیّ و امامی قرار داده که اطاعتش بر همگان واجب می باشد...!

و آن پیمان ها و میثاق ها و بیعت ها و بیعت ها...؛

و ما چه کردیم با آن وعده ها و عهدها؟!

آیا نباید جایگاه آن مولای بزرگوار، سرور جانشینان، در متن زندگی ما باشد؟!

آیا نمی بایست بایدها و نبایدها، چیستی ها و چگونگی های هر روزی را از او بپرسیم و از او بخواهیم؟!

ترجمان آیات و تفسیر قرآنمان را از او بیاموزیم؟!

آیا نباید چاره ی دردها و مرهم زخم هایمان را از او بجوییم؟!

آیا نباید رفیق و مونس و همدم و پدرمهربانمان باشد؟!

آیا لازم نیست امام و هادی و ولیّ و مرشدمان گردد؟!

آیا نباید دادخواه و غوث و فریادرس و حامی ما در مقابل ظلم ستمگران باشد؟!

پس چرا از او جدا گشته و دور مانده ایم؟!

چرا چنین در تلاطم امواج حیرت و سرگردانی غوطه می خوریم؟!

آیا او مثال کعبه نیست که باید به سویش شتافت و به گردش طواف کرد؟!

از او درخواست نموده و از او گرفت؟!

چرا جوانان و نونهالانمان را بی حمایت و دفاع در مقابل طوفان تهاجم دین ستیزان رها نموده ایم؟!

چرا مدام فریاد ناامیدی سرداده و قصه ی غصه ی دل پردرد خویش را نقل مجالس دیگران ساخته ایم؟!

چرا شکوه ی ناملایماتمان را به آستان غیر او می بریم؟!

بی او بودن و جدا از او زیستن دیگر بس نیست؟!

ندیدنش را، نبودنش انگاشتن بس نیست؟!

آیا وقت آن نرسیده او را از اوج اسطوره ها به متن زندگی آورده و همچون امامان بزرگوار پیشین از محضرش بهره برگیریم؟!

آیا وقت آن نرسیده «دادخواست تظلم» به درگاه او برده، سامان این جهان نابسامان را از او بخواهیم؟!

بی شک غدیر فرصتی برای تجدید پیمان ها و تازه کردن میثاق ها و از سرگرفتن فریادها و استغاثه هاست.

غدیر تنها یک روز نیست، یک جریان است، جاری در مسیر زندگی، همچون خون پاک در رگ حیات.

پس بیایید ای همرهان، همانا غدیر را آغازی قرار دهیم برای شروعی با شکوه و ارزشمند، برای خیزشی پرثمر، برای یک خروش سراسری و ادامه دار، از غدیر تا عاشورا.

بیایید هم دل و هم صدا شویمیاد او را در دل ها زنده و بر زبان ها جاری سازیم، به جبران قصورها و تقصیر ها به سویش بشتابیم.

بیایید ایمان بیاوریم که او یگانه فریادرس است، خواه در غیبت خواه در ظهور.


[چهارشنبه 13 آذر 1392 ]  [2:02 PM]  [احمد یوسفی ]

ورود پیامبر ص به مدینه و اعلام واقعه غدیر به عنوان عید 

ورود به مدینه

ورود به مدینه
صبح امروز پیامبر صلی الله عليه و آله و همراهان به سمت مدينه حركت كردند. حضرت وقتى از دور مدينه را ديد سه مرتبه تكبير گفته و فرمود: 

«خدايى جز اللَّه نيست، او يگانه و بى‏همتاست. پادشاهى و حمد براى اوست و بر هر چيزى قادر است. بازمى‏گرديم در حالى كه تائب و عابد و ساجد و شاكر پروردگارمان هستيم. خدا به وعده‏اش وفا كرد و بنده‏اش را يارى نمود و همه گروه‏ها را به تنهايى فرارى داد». 
كاروان عظيم حجاج امروز پس از يك ماه به مدينه بازگشت و با خود خبر ولايت را آورد. 
پیامبر صلی الله عليه و آله در اقدامى حساس روز غدير را به عنوان عيد اعلام نمود و فرمود:
«روز غدير خم بهترين اعياد امت من است، و آن همان روزى است كه خداوند به من دستور داده برادرم على بن ابى‏طالب‏عليهما السلام را براى امتم منصوب نمايم...».*
اين گونه نگين غدير در انگشترى زمان درخشان و جاودان باقى ماند تا هدايت‏گر همه انسان‌ها باشد. 
* بحار الانوار: ج 37 ص 109. 
 منبع : سایت غدیریه 


[یک شنبه 12 آبان 1392 ]  [8:51 PM]  [احمد یوسفی ]

فیلم بخشی از سی دی مباهله میباشد. مجموعه ای بسیار جذاب و تاریخی پیرامون مباهله پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) با مسیحیان نجران. این لوح فشرده شامل: پویا نمایی مباهله، سرگرمی، داستان شب، شعر و... میباشد. این مجموعه قابل استفاده در رایانه و دستگاههای پخش خانگی می باشد.


[چهارشنبه 8 آبان 1392 ]  [12:08 PM]  [احمد یوسفی ]

نقشه ترور پیامبر (ص )در كوه هرشى توسط منافقین

ترور نافرجام پیامبر رحمت

امروز تمامى مسلمانان به ديار خود رهسپار بودند. آنان پس از مراسم عظيم حج، مراسم شگفت غدير را نظاره كرده و منتظر بودند تا به اقوام خود برسند و برايشان بازگو كنند. 
اما هنوز منافقين از توطئه‏هاى خود بازننشسته بودند و اين بار تا به آن‌جا پيش رفتند كه تصميم قتل رسول‌اللَّه ‏صلى الله عليه و آله را گرفتند. 
آن‌ها براى اين منظور قله كوه «هَرْشى» را برگزيدند، زيرا اين كوه گردنه‏ها و پرتگاه‏هاى خطرناكى داشت. آنان مى‏خواستند حضرت را در يكى از پرتگاه‏هاى كوه به پايين پرتاب كنند و يا با شمشير حمله كرده و ايشان را به قتل رسانند. كاروان تا نزديك غروب امروز به حركت ادامه داد و به كوه هرشى رسيد. در آن‌جا پس از استراحتى كوتاه، دوباره شبانه حركت كرد.
منافقين در گروه چهارده‌نفرى خود پيشاپيش قافله حركت كرده و در محل موعود - سربالايى قله هرشى - در ظلمت شب پشت صخره‏ها پنهان شده به كمين نشستند. آن‌ها ظرف‏هاى استوانه‌ای بزرگى پُر از سنگ و ريگ و شن را نيز همراه خود برده‌بودند تا براى رَماندن شتر پیامبر صلی الله عليه و آله استفاده كنند. 
پیامبر صلی الله عليه و آله همراه حُذيفه و عمار با شترى تندرو به سمت قله هرشى حركت كردند. 
هنگامى كه به نزديكى قله رسيدند جبرئيل نازل شد و پیامبر صلی الله عليه و آله را از نقشه قتل آگاه ساخت. ايشان نيز به حذيفه و عمار خبر داد و دستور داد تا با شمشيرهاى خود آماده باشند. 
وقتى به قله كوه رسيدند منافقين ابتدا ظرف‏هاى پر از شن و سنگ را غلطاندند. ناگهان صداى مهيبى بلند شد و نزديك بود شتر حضرت رَم كند، ولى پیامبر صلی الله عليه و آله فرياد زد: «آرام بگير كه برتو مسئله‏اى نخواهد بود». او نيز به قدرت الهى با عربى فصيح كلامى گفت و آرام گرفت. پس از آن، منافقين كه در اين مرحله شكست خورده‌بودند به طرف شتر حمله كردند. اين بار حذيفه و عمار با شمشيرهاى كشيده حمله كردند و با آنان درگير شدند. 
منافقين كه گويا در يك لحظه نقشه خود را خنثى‌شده ديدند فرار را بر قرار ترجيح دادند و پشت سنگ‏ها پنهان شدند. 
حذيفه از حضرت پرسيد: اينان چه كسانى هستند؟ حضرت فرمود: منافقين در دنيا و آخرت. سپس پرسش و پاسخ‏هايى بين حذيفه و حضرت صورت گرفت. در پايان پیامبر صلی الله عليه و آله براى اين‌كه شبهه‏اى از شناسايى آن افراد باقى نماند اشاره‏اى نموده و نورى تابيد و فضا را مانند روز روشن نمود. حذيفه و عمار تمامى آن چهارده نفر را ديدند و شناختند.* پیامبر صلی الله عليه و آله كه مأمور بود با آن‌ها درگير نشود، زيرا در آن شرايط حساس فتنه‏اى ديگر به پا مى‏شد و مراسم غدير را خدشه‌دار مى‏كرد، از كنار آن‌ها صبورانه گذشت. 
* بحار الانوار: ج 7 ص 209، ج 28 ص 97، 99 ، ج 31 ص 632، 635. عوالم العلوم: ج15 /3 ص 165، 166، 304.
 


[دوشنبه 6 آبان 1392 ]  [11:41 PM]  [احمد یوسفی ]

داستان مردی که در پیش پیامبر (ص) به انکار غدیر برخاست و به عذاب الهی گرفتار شد*
ششی
عصر امروز پیامبر صلی الله عليه و آله همراه اصحاب خود و عده‏اى از منافقين - كه حارث فهرى نيز در بينشان بود - نشسته‌بودند. پیامبر صلی الله عليه و آله كه در طول اين سه روز در هر فرصتى به بازگويى مناقب و فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى‏پرداخت، در اين حال خطاب به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: 
«در تو شباهتى به عيسى بن مريم وجود دارد. اگر اين‌گونه نبود كه گروه‏هايى از امت درباره تو كلامى بگويند كه مسيحيان براى عيسى گفتند، درباره تو كلامى مى‏گفتم كه از كنار هر گروه از مردم كه عبور مى‏كردى خاك پاى تو را برداشته و به آن تبرك مى‏جستند».


[شنبه 4 آبان 1392 ]  [6:18 PM]  [احمد یوسفی ]

روز آخر بیعت، بیعت زنان و توطئه‌های جدید منافقان

امروز نيز مراسم بيعت ادامه يافت تا اينكه تمامى مسلمانان توانستند بيعت كنند. براى بانوان نيز فرصتى مناسب تعيين شد كه در خيمه بيعت حضور يابند. براى اين كار تشت بزرگى از آب آوردند و در وسط آن پرده‏اى زدند به‌طورى كه آن را به دو قسمت تقسيم كرده و آن سوى پرده ديده‌نمى‏شد. 
آن‌گاه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يك سوى پرده نشست و دست مبارك را داخل آب گذاشت و زنان نيز در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در آب بيعت مى‏كردند و با گفتن «السلام عليك يا أميرالمؤمنين» و تبريك و تهنيت بيرون مى‏رفتند.
پيامبر صلى الله عليه و آله دستور بيعت را در مورد همسران خود مؤكد داشت، به خصوص آن‌كه همه همسران حضرت حاضر بودند. 
بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا عليها السلام نيز در اين بيعت حاضر شدند. 
منافقين كه تا به حال تمامى نقشه‏هايشان نافرجام مانده‌بود از اعمال زشتشان دست برنداشتند و به دنبال توطئه‏هاى جديد بودند. آن‌ها اين‌بار از راه شبهه‌اندازى وارد شدند و سعى كردند در مفاهيم خطابه پیامبر صلی الله عليه و آله تشكيك كنند. مثلاً در منظور حضرت از جمله: «من كنت مولاه فعلى مولاه» تشكيك كردند، يا اين‌كه گفتند با على ديگران هم در خلافت شريك باشند. ولى تمامى اين نقشه‏ها با تيزبينى پیامبر صلی الله عليه و آله و امداد الهى ناكارآمد ماند. 
پیامبر صلی الله عليه و آله كه شبهات آنان را ديده‌بود عكس العملى قاطع را لازم دانست. لذا دستور داد تا تمامى مسلمانان جمع شوند. سپس دوات و كاغذ طلب كرد و امر نمود آن‌‌چه مى‏گويد و مردم اقرار مى‏كنند به صورت مكتوب درآيد و آن را ثبت كنند تا سندى ماندگار از غدير باشد و جاى هيچ‌گونه شبهه‏اى نماند. 
در آن نوشته بر مولى و صاحب‌اختيار بودن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تأكيد شد و اقرار تمامى مسلمانان حاضر نيز ثبت شد. 

منبع : سایت غدیریه 

 


[شنبه 4 آبان 1392 ]  [7:00 AM]  [احمد یوسفی ]

حسان بن ثابت در شعری در مورد غدیر سندی تاریخی از امروز ثبت کرد

یا علی در اين روز واقعه‏اى رُخ داد كه بر زيبايى غدير افزود. «حسان بن ثابت» شاعر عرب‌زبان كه بالبداهه شعر مى‏سرود در غدير حضور داشت. اين مراسم عظيم و شگفت به او شور خاصى داده بود، تا آن‌جا كه ده بيت شعر در مورد غدير سرود. او شعرش را نزد پیامبر صلی الله عليه و آله آورد تا براى خواندن آن اجازه بگيرد. 
پیامبر صلی الله عليه و آله به او اجازه داد و شعرش را در اجتماع عظيم مردم خواند و نشاطى دو چندان به جمعيت بخشيد، و به‌عنوان يك سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. 
 منبع : سایت غدیریه 


[جمعه 3 آبان 1392 ]  [8:46 PM]  [احمد یوسفی ]