عصر پهلوی
عصر ظهور اندیشههای عربباغی
«رضاشاه که با کودتای سوّم اسفند 1299 ش. بهعنوان سردار سپه، وزیر جنگ، نخستوزیر، شاه ایران به اصلاح امور ارتش پرداخته و همّت بر ایجاد امنیّت در سراسر کشور گماشت. مردم تمام نواحی کشور بهویژه اهالی آذربایجان علیالخصوص جماعت ستمدیده و زجر کشیدة سالیان متمادی اورمیه، او را بهعنوان ناجی آسمانی تلقّی کرده و بدون توجّه به ماهیّت امر که او کیست؟ از کجا آمده؟ و چگونه آمده؟ و اینکه آنها را از آن همه مصائب و مِحَن خلاص نموده و امنیّت و آرامش را در سرتاسر منطقه برقرار ساخته بود. خود را آزاد کرده و زنده شده رضا شاه و مدیون وی میدانستند.[1]».
با پایان یافتن آشوبها و ناامنیها در منطقه و ایجاد امنیّت و آرامش نسبی توسّط رضا خان. در سال 1303 ش آقای عربباغی نیز از مراغه مجدداً به اورمیه بازگشت. و
در همان سال در اوج قدرت رضاخانی، کتاب نجات ایران را که گویا ماحصل آن دیدار (رفتن عربباغی به کنسولگری انگلیس در بغداد) بود، در تبیین و اجرای همان دو هدف مهمّ استعمار انگلیس در ایران، را نگاشت.
او در دولت و سلطنت رضاخان پهلوی به تألیف سه کتاب مهمّ که عمده موضوعات آنها، در تخریب علما (اسقاط فقاهت) و تثبیت رضاخان (احیاء سلطنت) بود، نگاشت. چرا که عصر پهلوی عصر آزادی و جولان و یورش اندیشههای عربباغی بود. عبارتبودند از:
- کتاب نجات ایران، سال 1303 ش.
- کتاب اساسالاسلام، سال 1303 ش.
- کتاب طریق یقین، سال 1311 ش.