این نشانه ها را پیامبر بیان کرده اند   

وقتی که امت من نماز را ضایع کنند -1                                              

 ۲-از شهوت پیروی کنند

۳-خیانت در میان مردم زیاد شود           

۴-امانت وامانت داری کم شود                                          

۵-مشروبات الکلی بنوشند

۶-مردم همدیگر را سب و لعن کنند

۷-خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند

۸-افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند 

۹-قیمتها بالا رود

۱۰-عمل شنیع لواط علنی شود

۱۱- خلاف پسندیده شود

۱۲-ناسزا وفحش دادن به پدر و مادران را وسیله ی سرگرمی و مزاح قرار دهند

۱۳-آشکارا ربا بخورند

۱۴-زنا و بی عصمتی در میان مردم رواج پیدا کند

۱۵-مردم خانه های خود را بیارایند و دیوارهای آن را زینت دهند و قصرها وخانه های بلند ساخته شوند

۱۶-زشتی دروغ از بین برود بحدی که لباس راستی بر آن بپوشانند

۱۷-خاموشی و سکوت را بی خردی بدانند

۱۸-رغبت به به دنیا پیدا کنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند

۱۹-رحم از دلهای همه ی مردم برود

۲۰-فساد جنبه ی عمومی پیدا کند

(و چندنشانه ی دیگر)

بعد از بیان این نشانه ها پیامبر می فرمایند

در چنین وضعی دیندار باید دین خود را بردارد واز این طرف به آن طرف و از این قله ی کوه به آن قله و از این دره به دره ی دیگر برود تاسلامت دین داشته باشد

از اسلام باقی نماند جزء اسمی و از قرآن باقی نماند جزء رسمی در این هنگام مساجدشان آباد باشد اما دلهایشان را از تقوا و ایمان تهی و خالی و تنها محبوب مردم دینار ودرهم باشد



 نگاشته شده توسط حميده صديقی در سه شنبه 21 مهر 1388  ساعت 11:45 AM
نظرات 0 | لینک مطلب



  آخـريـن حجّـت

بعد از بيان نياز انسان به حجّت و هادى در فصل اول، و بيان ويژگى هاى حجج بعد از رسول در فصل دوم، نوبت به آخرين حجّت خدا در زمين از نگاه على(عليه السلام)مى رسد، هر چند از اولين امام در وصف آخرين امام، روايت ها و سخنان زيادى مانده است ولى در اين نوشتار تنها به سخنان آن حضرت در نهج البلاغه اشاره مى شود، تا ببينيم سخنان حضرتش چگونه شاهد صدقى بر آخرين حجّت خدا خواهد بود، و چگونه با شروع امامت، پايان روشن آن در كره خاكى رقم خورده، و آخرين علمدار هدايت و تداوم دهنده رسالت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)به انسان هايى كه در آينده قدم به عرصه وجود مى گذارند، معرفى شده است.  

از جمله اين سخنان، حكمت (147) نهج البلاغه است، كه صدور اين حكمت از حضرت على(عليه السلام) اگر متواتر نباشد، نزديك به آن است، و كسى در نسبت آن به حضرتش ترديدى روا نداشته است. در كتاب هاى روايى شيعه و سنى پيش از سيد رضى، اين حكمت با سلسله سندهاى مختلف مكتوب است. مرحوم صدوق در اكمال الدين با چهارده سند مختلف آن را نقل مى كند  



 نگاشته شده توسط حميده صديقی در شنبه 18 مهر 1388  ساعت 12:16 PM
نظرات 0 | لینک مطلب



مى پرسند:  
حضرت قائم (عج ) هنگام شهادت پدر در سال 260 هجرى قمرى پنج سال داشت و پس از پدر امام بر مردم بود، آيا يك نفر پنج ساله مى تواند امامت كند؟
پاسخ :
 
اگر كودكى ، بخاطر استعدادهاى فوق العاده كه خدا به او داده ، در اوج كمال بود، چه مانعى دارد امام مردم شود، مانند حضرت عيسى عليه السلام كه به فرموده قرآن در سن كودكى ، پيغمبر و حجت خدا شد و مانند بوعلى سينا و امثال او. و در دنيا گاهى كودكان استثنائى و نابغه بسيارند مانند: " سيد محمد طباطبايى قمى در عصر ما كه در پنج و نيم سالگى حافظ همه قرآن شد، و هم اكنون كه حدود هفت سال دارد، دروس ‍ حوزوى را مى خواند، و آن چنان بر معناى آيات قرآن ، مسلط است ، كه در گفتگو، با آيات قرآن سخن مى گويد و به سؤ الات جواب مى دهد"و مانند توماس يونگ و امثال او كه در دو سالگى خواندن و نوشتن را مى دانست و در هشت سالگى به تنهائى به آموختن رياضيات پرداخت  بسيارند و اينها حكايت از آن مى كند كه چنين چيزى محال نيست وقتى محال نبود قدرت خدا به آن تعلق خواهد گرفت .
ما امامان ديگرى مانند امام جواد و امام هادى عليه السلام نيز داريم كه قبل از بلوغ به امامت رسيده اند.



 نگاشته شده توسط حميده صديقی در شنبه 18 مهر 1388  ساعت 11:42 AM
نظرات 0 | لینک مطلب





POWERED BY RASEKHOON.NET