روز مباهله
سلامِ من به بچه های شیعه
که دنبالِ حقیقتن همیشه
میخوام بِگم یه قِصّه من بَراتون
عوضْ بِشه یِکم حال و هواتون
یه قِصّه از یه روزِ خیلی مهم
نَگی یه وقت نگفتی این و بِهم
یه شهری بود به اسمِ شهرِ نَجْران
مسیحی بودن همهْ ، نَه مسلمان
یه روز پیامبرِ خدا مُحَمَّد
یه نامه داد بَراشون از محبت
دعوت بِشَن به دینِ خوبِ اسلام
به دینِ مهر و دینِ عشق و اِکرام
ولی قبول نکردن و با اصرار
اسلام و دینِ ما رو کردن انکار
خدا بِگفت به حضرتِ محمد
مُباهِلِه بِکُن با اون جماعت
یعنی که مردمانِ شهرِ نجران
بیان و با پیامبر و عزیزان
دُعا کُنن خدا عذاب کُنه اون
کسی رو که نبوده حق باهاشون
روزِ مُباهِلِه رسید و نجران
دیدن پیامبر اومده چه خندان
دستِ امام حسن رو تویِ دستاش
امام حسین رو هم آورده همراش
حضرتِ زهرا و علی رو هم با
خودش آورده بود به همراه
مسیحی ها وقتی دیدن که احمد
رسیدْ با خانواده اش به مقصد
ترسیدن و گفتن با هم که حتما
حق با پیامبرِ خداست و قطعا
باید به هر چه او بِگُفت کُنیم گوش
این روز رو هرگز نکنیم فراموش
#علیرضا_قاسمی
@daftareshereasemani
روز مباهله
,شعر روز مباهله
,شعر روز مباهله برای کودکان
,شعر کودکانه روز مباهله
,شعر مذهبی
,مباهله
,شعر کودک
ادامه مطلب
شهادت حضرت زهرا (س)
یه روز گل پیامبر
نشسته بود تو خانه
که دشمنان اسلام
یه لشکر بیگانه
به سوی خانه او
شدند همی روانه
تو دستشون فقط بود
شمشیر و تازیانه
زهرا شنید صدایی
صدای درب خانه
لرزید دل غریبش
یه ترس مادرانه
اومد به پشت در او
با حالی عاجزانه
یکی از اون آدما
با خشم و وحشیانه
در را شکست و سوزاند
آتش گرفت زبانه
لگد به در چو کوبید
میخی ز در کمانه
کرد و به پهلویش خورد
شد دردی مادرانه
محسن به آسمانها
شد سوی حق روانه
آن شب کنار مولا
بنشست و خالصانه
وصیتش رو فرمود
به مولا محرمانه
امشب دعا کنم من
درد و دلی شبانه
پیش خدای خوبم
از جور این زمانه
موهای زینبم را
زدم به شوقی شانه
حسینم و حسن را
بوسیدم عاشقانه
گفتم مرا علی جان
غسلم نما شبانه
مرا به خاک بسپار
عشقم تو مخفیانه
از جایگاه قبرم
ندی به کس نشانه
با هر سوال دشمن
بیار تو صد بهانه
#علیرضا_قاسمی
@daftareshereasemani
شعر شهادت حضرت زهرا
,شعر کودکانه شهادت حضرت زهرا
,شعر کودکانه
,شهادت حضرت زهرا
,شعر مذهبی کودکانه
,شعر دهه فاطمیه
,شعر دهه فاطمیه کودکانه
ادامه مطلب
معلم
معلم مثلِ مادر مهربونه
یه خانومِ یه بانویِ نمونه
لَباش خندونه داره چالِ گونه
می خنده تا به دل ها غم نمونه
نَوازِش میکُنه دونه به دونه
من و ریحانه جون و بعدِ پونه
نمی گیرم من اینجا هِی بهونه
شده مدرسه واسم مثلِ خونه
با علم و دانش اون داره میونه
به ما هم نورِ علم و می رسونه
توقُّع داره شاگردِش بِتونه
کتاب های قشنگش رو بخونه
معلم قهرمانی بی نشونه
که داره صد ستاره روی شونه
الهی تا زمین هست و زمونه
جهان قدرِ معلم رو بدونه
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
شعر معلم
,شعر روز معلم
,شعر آموزنده کودکانه
,شعر مذهبی کودک
,روز معلم
,شعر مدرسه
,شعر کودک
ادامه مطلب
به نامِ خدا
اولِ هر کار گُلِ من همیشه
بگو به زیرِ لب به نامِ خدا
واسه یه لحظه هم نَشو عزیزم
تو از خدای آسمون ها جدا
تو درس و مشق و زندگی و تفریح
یادِت نَره کُنی خدا رو صدا
هر کاری رو با نامِ او شروع کُن
تا که بِبینی تاثیرِش رو فردا
وقتی دِلت گرفته از زمونه
یادِ خدا میشه دَوای دردا
آرامِشی تو ذِکر و یادِ او هست
که هر کجا بِری نِمیشه پیدا
خودِت خبر نداری اما بِدون
یادِ خدا دِلت رو کرده شیدا
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
کانال تلگرامی ما : @daftareshereasemani
به نام خدا
,بسم الله الرحمن الرحیم
,یاد خدا
,خدا
,الله
,کودکانه
,شعر
,بچه ها
,اخلاق
,دین
,اسلام
,خداشناسی
,ایمان
,خانواده
,تربیت دینی
,آموزشی
ادامه مطلب
سلام بر حسین (ع)
چو نوشیدی گـوارا آبـی از دریـا و چشمه
به یاد آر آن ستم ها با هزاران تیر و دشنه
رسـان از عمق جان با قلب پاک بهر تبرّک
سلامی بر حسین و زینب و آن طفل تشنه
علیرضا قاسمی (آ.شیخ)
ادامه مطلب
گُلی بر شانهٔ اَحمد
یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام
وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت
به مسجد آمد و نمازِ خود را
اِقامه کرد به عشق و با جماعت
ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد
که میکُنم بَرایِتان روایت
که با شنیدنش تعجُب کُنید
زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت
اون روز امامْ حسین کنارِ بابا
مشغولِ بازی بود و استراحت
تا حضرتِ نَبی میرَفت به سجده
میرَفت رو دوشِ بابا بی خجالت
میگُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر
حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت
نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن
حالا چه کار کُنیم با این اهانت ؟
خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر
چه پاسُخیست برایِ این جسارت
اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد
یه آدمِ یهودی با عداوت
بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم
بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت
برای من سوالِ یا محمّد ؟
بِگو دلیلِ این همه لطافت ؟
چرا شُما نَکردی کودَکت را
نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت
به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی
که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت
مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ
خوبی به کودکان شُده رسالت
بابا باید با بچه هاش تو خونه
بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت
یهودی تا شنید از او این کلام
بِشُد درونِ قلبِ او قیامت
بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم
با این کلام و مِهرتان هدایت
علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام
دَهَم به این که حَق توئی شهادت
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
شعر آموزنده
,شعر مذهبی
,شعر کودک
,شعر اسلامی
,شعر امام حسین
,شعر پیامبر
,شعر نماز
,شعر محبت به کودک
ادامه مطلب
ورزش و سلامتی
باید بِدونی عشقِ من
سلامتی یه ارزشِ
شادابی و سلامتی
فقط گُلم با ورزشِ
با تَنبلی مخالفِ
اونی که اهلِ نَرمشِ
قَوی و پُر اِنرژیُ
به تنهایی یه ارتشِ
هر صبحِ جمعه با پدر
به کوه و دشت و گردشِ
یه وقتایی میره شِنا
تابِستونا که گرمشِ
شَبیهِ پوریایِ وَلی
تو کارِ خیر و بخششِ
با برنامه میره جِلو
به فکرِ مَشق و دَرسشِ
میدونه ورزش و تلاش
دلیلِ رُشدِ عَقلشِ
با تندُرستی تا اَبَد
دور از خطا وُ لَغزشِ
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ورزش
,سلامتی
,تندرستی
,شعر کودکانه
,شعر ورزشی
,شعر آموزنده
,برای کودکان
,شعر اسلامی
ادامه مطلب
پاییز ...
اومد دوباره پاییز
رسیده فصلِ سرما
تابستونَم فَرار کرد
نَمونده دیگه گرما
به باد و اَبرِ تیره
گفته خدا بِفرما
به بارون و تَگرگِش
گفته بِبار تو بَر ما
گُلای باغچه خُشکید
رفتن گُلا به اِغما
گُلا همه شدن زرد
رَنگا رو بُرد به یَغما
پاییز و فصلِ سرما
داره یه جور مُعما
خدای برف و بارون
داره تَوَقُع از ما
که شُکرِ نِعمتاشو
به جا بیاریم اَما
شِیطون میخواد نَبینه
شُکرِ خدا رو دَر ما
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
قهر و آشتی
شنیده ام که امروز
با آبجی دعوا داشتی
خوراکی هات رو برداشت
خودت خبر نداشتی
با خواهرت شدی قهر
به اون محل نذاشتی
ولی دلت نیومد
با آبجی کردی آشتی
تو قلب مهربونت
یه شاخه گل رو کاشتی
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
نماز ِ جماعت
گُلم بِخون همیشه
نماز و به جماعت
یادِت نَره عزیزم
که داره این عبادت
در محضرِ خداوند
ثوابی بی نهایت
نمازِ به جماعت
گُلم میخواد لیاقت
اگر که مادرِت گفت
بُرو بِگو اطاعت
بِکُن تشکر از او
که داره او رضایت
نِشَستنِ تو مسجد
داره هِزار کرامت
یِکیش اینِ که داری
تو با خدا رفاقت
وقتی که توی مسجد
قرآن کُنی تلاوت
دعایِ تو عزیزم
زودتر میشه اجابت
یادِت نَره همیشه
رعایتِ نظافت
لباسِ نو تَنِت کُن
بِمون تو با طهارت
حقوقِ دیگران رو
بِکُن گُلم رعایت
نَشین تو جای هیچکس
که داره بَس کراهت
قَشنگه عمر و جونم
که باشی با متانت
شادی کُنی عزیزم
تو روزایِ ولادت
نگه داری تو حُرمَت
به روزای شهادت
خلاصه عمر و جونم
میری بهشت تو راحت
اگر صدا کُنی تو
خدا رو با اِرادت
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
« عیدِ سعیدِ غدیرِ خم »
ما بچه های شیعه
در روزِ عیدِ غدیر
این روز و جشن میگیریم
یه جشنِ بَس بی نظیر
بابا نِوشت چه زیبا
رو پارچه های حریر
به خطِ خوش ، یا علی(ع)
چَسبوندِشون تو مسیر
ریسه وُ لامپ کِشیدیم
بُلندگو ها رو تعمیر
صَندلی ها رو چیدیم
به روی چند تا حصیر
پرسیدم از بابا جون
قِصّهٔ عیدِ غدیر ؟
گفتم بابا این سوال
ذِهنم و کرده درگیر
گفت بابا اون قدیما
خدای حَیّ و بصیر
داد به نَبی این پیام
عمل به اَمری خطیر
در آخرین حجِ خود
بدونِ حتی تاخیر
رِسان پیامِ من را
به گوشِ جَمعی کثیر
پیامبر این نُکته را
عمل نِمود و تدبیر
رِساند پیامِ حق را
به گوشِشان در کویر
خدا به اَحمد بِگُفت
اینَک نَبیِّ دلیر
دستِ علی رو حالا
بیا تو بالا بِگیر
بِگو به آن جماعت
با صد سلام و تکبیر
« که بعدِ من فقط هست
علی بَراتون امیر »
آره عزیزِ جونَم
با جشن و شور و تقدیر
بِدون که می کُنیم ما
پیامِ عید و تکثیر
حالا بیا کمک کُن
به من که خیلی شُد دیر ...
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
شعر عید سعید غدیر
,عید غدیر خم
,شعر کودکانه
,شعر آموزنده برای کودکان
,اشعار دینی و اعتقادی
,شعر مذهبی کودکانه
ادامه مطلب
فست فود نخور !
عزیزم با خوردنِ اِسنک و فست فود
میکُنی مریض خودِت رو عشقِ من زود
غذای مامان مَگه مُشکلی داره ؟
که هنوز نَخورده میگی خیلی بد بود
سوسیس و پیتزا یا چربِ یا پُر از دود
میگیره رگ های قلبِت میشه مسدود
به خدا سودی نداره ، جُز ضرر نیست
تویِ دَرساتَم میشی یه موقع مردود
چون که چربی ذِهنت و میکُنه مطرود
هر چی خوردی خاصیت هاش میشه مفقود
چون تو رُشدی عشقِ من واجبِ بَر تو
که کُنی خوردنِ فست فود و تو محدود
مادرِت پُخته بَرات غذایی پُر سود
که نداره این غذا هیچ چیزی کمبود
میدونم وقتی که خوردی تو غذا رو
میگی بَه بَه ولی حیف که خیلی کم بود
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
عید قربان
گُفته خدا تو قرآن
در روزِ عیدِ قربان
هرکی که میره مکه
یادِش نِمیره اینکه
در این روزِ مبارک
بدونِ هیچگونه شک
با اعتقاد و با ذکر
گوسفندی رو کُنه ذبح
گوشتِش رو هم بِدن به
هر کی که مُستَمَندِه
میخوای بِدونی اینو
دلیلِ قُربونی رو ؟
میگَم بَرات من الان
قِصهٔ عیدِ قربان
یه روز خدای رحیم
گفتا که اِی ابراهیم
فرزندِ خود رو حالا
بِنْما سَر اَز تَن جدا
گُفتا به عشق و تسلیم
کُنم عمل به تصمیم
ولی به اِذنِ خدا
نَشُد سَر اَز تَن جدا
به جای ذِبحِ اولاد
گوسفندی رو فرستاد
بَراشون از آسِمون
خدایِ بَس مهربون
خدا میخواست که با این
آزمونِ سخت و سنگین
ابراهیم و امتحان
کُنه برای ایمان ...
که اما در نهایت
با عشق و با سعادت
پیروز و سربلند شد
الگویِ دینِ من شد ...
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
شاگرد اول
تو مدرسه گُلم با سَعی و تلاش
شاگردِ اولِ کلاسِ خود باش
یه کاری کُن که بچه های تنبل
بِگَن که ما به جای اون بودیم کاش
آدم خوبه باشه به فکرِ فرداش
پدربزرگ قشنگه پَند و حرفاش :
« بازی خوبه عزیزم اما اِی کاش
آدم رو جا نَذاره تویِ دَرساش »
اگر میخوای بِشی گُلم تو نقاش
یا دکتر و مهندس و یه کفاش !
مدیریت کُن هر دقیقه اَت را
بیا به فکرِ این کلامِ من باش !
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
شعر کودک ' شعر آموزنده ' شعر ' تلاش و کوشش '
ادامه مطلب
یه دوستِ خوب
کتاب برای بچه ها یه دوستِ خیلی خوبه
از جنسِ کاغذِ گُلم ، کاغذ بِدونْ که چوبه
ولی شبیهِ آدَما یه قلبِ با صفا داره ...
هم صحبتِ تو از سَحر تا ظهر و هم غروبه
کتاب برای بچه ها یه دوستِ بی نظیره
هم مهربون و با ادب ، هم انتقاد پذیره
وقتی یه دریا پرسش و سوالِ بی جواب داری
می رِسونه گُلم تو رو به قلبِ یک جزیره
کتاب برای بچه ها یه دوستِ خیلی نازِ
بعضی کتابا علمی و بعضی هنوز یه رازِ
یه وقتایی که دنبالِ کتابی خاص میگردی
کتابخونه گُلم دَرِش به روت همیشه بازِ
کتاب برای بچه ها یه دوستِ مهربونه
قرآن قشنگ ترین کتاب ، تو کُلِ کهکشونه
خدا تَمومِ حرفاشو تو این کتاب نوشته
یه دوستِ فوقُ العاده وُ برات یه همزبونه
شاعر : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
توبهٔ کودکانه
امروز سَرِ برادرم ، تو بازی من داد زدم
حِرصَمُ در آوُرد مَنم سَرِش یه فریاد زدم
یِکَم گذشت و من شدم از این کارَم پشیمون
رفتم سُراغِ مادرم با حالی بس پریشون
گفتم به مادرم که من یه اشتباهی کردم
خودم میدونم که عجب کارِ گناهی کردم
گفتم مامانِ مهربون بگو به من تو الان
که این گناهُ من چجوری پاک کنم یا جبران
گفت که باید از این کارِت توبه کنی عزیزم
الان برات توضیح میدم تو چه کنی عزیزم
برای اینکه توبه ای که می کُنی قبول باشه
باید بِدونی که سه شرط داره که هر سه همراشه
اول باید از اون گناه بِشی تو بَس پشیمون
یعنی که ناراحت بِشی از این گناه عزیز جون
دوم باید که قول بِدی سُراغِ این گناه نَری
برای تَرکِ این گناه بِزن گُلم به هر دَری
سوم باید کُنی گُلم این اشتباه رو جبران
یعنی بِخَر واسه داداش یه بیسکوییت تو الان
خدا نِوشته عشقِ من ، تو قرآنی که از اوست
اونی که توبه کرده رو ، من خیلی دارَمِش دوست
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
سفری به بهشت
تابستون از راه رسید و دوباره
حوصِلمون تو خونه رفته باز سر
گفتم به مامانِ قشنگ و خوبم
خوبه بریم یه چند روزی ما سفر
گفت باشه وقتی بابا اومد خونه
بِشین و درد و دل بِکن با پدر ...
بگو بابا اِی کاش میشُد که چند روز
بریم هوا خوری یه جا بی خطر
چیزی نَمونده دیگه از تابستون
تو خونه روزامون میشن باز هدر
گفت باشه قربونِ چشای نازِت
میریم سفَر ما فردا وقتِ سحر
گفتم ما با قطار میریم یا ماشین ؟
ماشین جا داره واسه ما چند نفر ؟
مادربزرگ از اون وَرِ اُتاق گفت
یه جا بریم که داشته باشه ثمر
یه چند سالی میشه نَرفتیم اِنگار
زیارتِ امام رضامون ، پسر ...
بابا تا این و از مامان جون شنید
گفت همه هستن راضی از این نظر
تا من شنیدم از بابا این کلام
گفتم بابا ما رو به مشهد بِبَر
چه جایی توی دنیا بهتر از این
خدایا شُکر به خاطرِ این خبر ...
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
سفر
,بهشت
,امام رضا
,مشهد
,زیارت
,بچه ها
,شعر کودکانه
,ایمان
,اسلام
,امام هشتم
,میلاد امام رضا
ادامه مطلب
دختر
میگن پسر نعمته وُ دختر بودن رحمته
اونی که دختر نداره همیشه در حسرته
شیرین زبون و خوش سخن ، انرژیِ مثبته
سنگِ صبورِ مادر و بَراش یه هم صحبته
حجاب برای دخترا ، یه ارزش و زینته
ناز و کِرِشمه دارن و اینَم یه جور خصلته
عزیز ترینِ دخترا ، دخترِ با عصمته
برای بابا دخترِش ، بزرگ ترین ثروته
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
پدرم می آید ...
داد مادرم به من ، چند روزِ پیش نوید
بابای تو میاد ، قلبم به شوق تپید
آمد صدای در ، مادر به شوق دوید
داد نامه را به ما ، همرزم او سعید
وقتی که شد پدر ، خونریزی اش شدید
در راهِ حفظِ دین ، شد عاقبت شهید
آن دَم که مادرم ، این نکته را شنید
مرغِ دلَش به شوق ، از تو قفس پرید
گفتا به زیرِ لب ، تا این خبر رسید
رویِ مرا بِکَرد ، با خونِ خون سَفید
یادِ پدر به خیر ، آن قامتِ رشید
او که برایمان ، این آبرو خرید ...
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
نگاهِ با محبت
یه روز دیدم یک حدیث ، حدیثی با فضیلت
که داشت یه دنیا پند و هزار و یک نصیحت
فرموده بود پیامبر ، نگاهِ با محبت
بر چهرهٔ والدین ، بُوَدْ هزار عبادت
وقتی که با نگاهَت ، نگاهِ با لطافت
میری تو فکرِ اینکه ، پدرْ مادرْ چه راحت
تمامِ عمرشون رو ، بودن به فکر و یادَت
نمیکنی فراموش ، این لطف و تا قیامت
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
دستِ دعا ...
تنها اُمیدِ بنده ها دستِ دعا سوی خداست
او آشنا با دردِ ما با صوتِ زیبای دعاست
دل را به غیرِ او نبندد هر که بر روی زمین
از لطفِ نامردان و از شیطان صفت ها او جداست
لطفِ خدا بی انتهاست ، بی مِنَّت و بی ادعاست
گر مشکلِ ما حل نشد مشکل فقط از سوی ماست
گفته خدا در آیه ای من را بخوان با جان و دل
حتما اِجابت میکنم هر حاجتی از تو بجاست
گاهی خدا یک حاجتی را دیر اجابت میکند
باید بدانی که خدا حتما نگاهت می کند
شاید به سودِ تو نبود یا خیرِ تو در آن ندید
او که خبر دارد زِ حال و روز و یادَت میکند
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
دعا
,شعر
,شعر کودکانه
,خدا
,حاجات
,شعر نوجوان
,آموزش
,اسلام
,دین
,امید
,ایمان
ادامه مطلب
هدیه ای برای مادر
امروز با یک کارِ قشنگ و زیبا
من از زمین زَدم به آسمون پل
وقتی به مادرِ عزیز و خوبم
دادم با عشق و مهربونی یک گل
از مادرم من این و یاد گرفتم
تو سختی ها داشته باشم تحمل
زندگی هر چه ساده تر قشنگ تر
چه خوبه دور باشیم ما از تجمل
مامان میگه تو سختی ها تو باید
هر لحظه بَر خدا کُنی توکل
قبلِ سُخن گفتن و هر کارِ خوب
یه چند دقیقه روش کُنی تأمل
تو درس و روزه وُ نماز و خوبی
هیچوقت نداشته باشی تو تعلل
خوشحال میشم عزیزِ قلبِ مادر
گوش کُنی حرفم و بِدی به من قول
که داشته باشی از الان تا اَبَد
تو زندگی هر روز و شب تحول
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
مادر
,هدیه
,روز مادر
,شعر
,شعر کودک
,مهربانی
,اموزشی
,دین
,اسلام
,بچه ها
,اخلاق
,خانواده
,محبت
ادامه مطلب
خواهرِ کوچکِ من
خدا به من یه آبجی داد و من هم
هوایِ خواهرم رو خیلی دارم
وقتی مریض میشه تو فصلِ سرما
مثلِ مامان شَبا تا صبح بیدارم
وقتی مامان میگه برای آبجیت
یه چیزی رو بیار ، سریع میارم
یه وقتایی مامان سَرِش شلوغه
میگه برای آبجی وقت بذارم
خوشحال میشم از این کلامِ مادر
از اینکه آبجی باشه در کنارم
برای بازی کردنِ با آبجیم
خدای من ببین چه بی قرارم
از بس دوسِش دارم خدا حاضرم
بِشَم خَرِش تا اون بِشه سوارم
هر چی میگه میگم باشه عزیزم
دوست ندارم حِرصِشو در بیارم
کوچیکتر از منه حواسِشم نیست
که من دارم روزا رو می شمارم
برای اینکه خیلی زود بزرگ شِه
تو سختی ها بمونه در کنارم ...
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
مشورت کنیم ...
چه خوبه تو زندگی همیشه مشورت کنیم
ریشهٔ درختِ فکرِمون رو تقویت کنیم
ببینیم بزرگترا ایده وُ فکرِشون چیه ؟
غیرِ بابا وُ مامان بگو رفیقِ تو کیه ؟
اونا خِیرِتو میخوان همیشه در کنارِتن
نظراتِشون خوبه چون تا اَبد به یادِتن
اگه مشورت کُنی نِمیخوری گُلم زمین
گولِ ظاهر و نَخور باطنِشون رو هم ببین
پاره کردن اونا خیلی بیشتر از تو پیراهن
خیلی بهتر آشنا با دَرِّه ها وُ بی راهن
سوال و مشورت و کمک گرفتن از همه
باعثِ رهایی از شکست و صد هزار غم ِ
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
جوجه های من
خواهرِ من شیش هَفتا جوجه داره
که اونا رو گذاشته کُنجِ حیاط
اِسماشونَم گذاشته خیلی خوشگل
مَل مَل و پَر حنایی ، شاخِ نبات
ناز میکُنه یکی از اون جوجه ها
آبجی میگه اِلهی من به فدات
من اینجا میشینم مراقِبِت تا
با جون و دِل نوک بِزَنی به غذات
گربه ها رو میدَم فَراری هر روز
تا نَکِشَن یه موقع نقشه برات
خدا نَخواد مریض بِشید یه موقع
تا من باشم به فکرِ راهِ نجات
چه قدْر قشنگه وقتی صبحای زود
بیدار میشم با زنگِ خوبِ صدات
خدا نگهداره تو رو بَرا من
الهی من فدای رنگِ چشمات
برادرم میگه با این کارِ خوب
مهربونی تو کردی آبجی اثبات
خدای مهربون تو دفتِرش هم
هزار و یک ثواب نوشته برات
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
حساب و کتاب
چه خوبه شَبا همیشه قبلِ خواب
بِکُنیم با خودِمون حساب ، کتاب
بِشینیم و فِکر کُنیم به کارهامون
واسه هر سوالی ما بِدیم جواب
مثلاً دختری که داشته حجاب
میشماره ثَواباشو چه با شتاب
حالا که فکرِشو کرد دِلِش گرفت
که یادِش رفته به گلها بِده آب
چه قشنگه با همین فِکرای ناب
شَبا تا نَرَفتی تویِ رَختِ خواب
به همه کارهای خوب تو فکر کنی
تا که فردا نَشه باز کارِت خراب
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
محمّد ، زیباترین نام
من نامِ کودکم را ، خواهم گذاشت محمّد
تا یار و یاوَرش باد ، همواره آلِ احمد
نامِ قشنگ و زیبا ، این حقِ کودکم بود
میخوام بِمونه یادش ، این لطفِ من تا ابد
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
همسرِ شهید
قسم به قطره های اشک و گونهٔ ترم
قسم به قلبِ پاک و پُر زِ مِهرِ دخترم
تحملِ ندیدنِت چه ساده شد فقط ...
به عشقِ اینکه هستی تو مدافع حرم
کجایی قهرمانِ من ، کجایی همسرم
بیا ببین شکسته بی تو بال و هم پرم
تمامِ رنجِ زندگی به دوشِ من برو ...
فقط من و رها نکن به روزِ محشرم
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
کَشتیِ نوح
اولین پیامبرِ خدا حضرتِ نوح بودِ گُلم
صبر و طاقَتِش زیاد ، شبیه کوه بودِ گُلم
دورهٔ حضرتِ نوح آدما بُت پَرست بودن
غرقِ در گناه و معصیت ، همیشه مَست بودن
خدا مُژده داد به نوح و گفت به او از این قرار
که از امروز شُدی پیغمبرِ این قوم و دیار
برو در بِینِ اونا خدا رو یادِشون بِده
کاری کُن که کُفر و بُت پَرستی یادِشون بِره
همهْ ایمان بیارَن تنها فقط به اون خدا
که نِمیشه از اونا حتی یه لحظه هم جدا
همیشه کنارِشون هست و اونو نِمیشه دید
خدایی که آدَما وُ کَهکِشون و آفرید
ولی هیچ کُدومِشون حرفایِ نوح و گوش نداد
همه گفتن که دروغ میگی به ما خیلی زیاد
دلِ نوح و بَد جوری شِکوندن و عذاب دادن
با بَدی و جهل و بی فِکریاشون جواب دادن
جُز یه عِده خیلی کم که نوح و باور کردن
بقیه ظلم و ستم ها به دلِ نوحِ پِیَمبَر کردن
حضرتِ نوح همهْ اون آدما رو نفرین کرد
خدا هم عذابِ اون قومِ بَد و تضمین کرد
خدا گفت به نوح که یک کشتیِ خیلی خوب بساز
اگه میکُنَن تو رو مسخره دِلگیر نَشو باز
از تَمومِ حِیوونا یه جُفتِشون رو جا بِده
مَردُمونِ با خدا رو هم درونِ کشتی راه بِده
پسرِ نوح ولی حیف که گوش نکرد به حرفِ نوح
سوارِ کشتی نَشد همون جا موندْ با اون گروه
یهویی بارون گرفت و سیل اومد از آسمون
همهْ کافرا رو کُشت و کرد اونا رو سرنگون
بعدِ چند روز آب تموم شد کشتی هم نِشَست به گل
شُد هَمونجا سرزمین نوح و مؤمنینِ اهلِ دل ...
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
عشق و دلبر
می زَنم از تَهِ دل بوسه به دستانِ پدر
تا به این بوسه کُنم خستگی از جانَش در
صبح و شب در طلبِ لقمهٔ نان هستی و من
چشم ، بر هم نزنم تا نزنی شب ها در
سُفرهٔ شامِ تو را چیده چه زیبا مادر
تا که نان آوَرِ او نان بخورد با دلبر
به جهان دلبرِ من مادر و عشقم پدر است
غیر از این را نکُنم من به خداوند باور
#علیرضا_قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
برای رضای خدا
چه خوبه که کارهای قشنگ و با اَرزشِمون
همه واسه شادی و رضایتِ خدا باشه
چه خوبه که مخفیانه باشه کارِ خیرِمون
همه از ریا وُ خودنَمایی ها جدا باشه
چه خوبه وقتی مریض میشه یکی تو خونَمون
بازی و عبادت و خنده ها بی صدا باشه
چه خوبه حَواسِمون باشه به اهلِ کوچَمون
نَذاریم گُرسنه وُ مریض و هم گدا باشه
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
مولا علی (ع)
از جهان عشقِ علی ما را وُ بس
چون ندیدم مثِل او فریاد رس
شیعه با ذکرِ علی دارد نفس
بی علی دل مُرده باشد در قفس
افتخارِ شیعه تنها مرتضی است
او ولیِّ شیعه بعدِ مصطفی است
از ازل تا روزِ محشر مقتداست
دل به عشقِ پاکِ حیدر مبتلاست
همسری چون فاطمه او را سزاست
دستْ گیرِ شیعه در روزِ جزاست
بُردنِ نامَت به لب شرطِ بقاست
بر سرِ این سفره حتی شَه گداست
افتخارِ نوکری دِه بر گدای کویتان
تا به سَر آیَم به سمت و سویتان
دل اسیرِ مِهر و عدل و خویتان
آرزو دارد که بینَد رویتان ...
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
برترین زنان بهشتی
در حدیثی حضرتِ احمد چنین گفت و نوشت
نامِ زن هایی که هستند برترین های بهشت
اولین زنْ فاطمه دُختِ نبیّ و مصطفی است
همسرِ مولایِمان آقا علیِ مرتضی است
دومین زنْ همسری نیکو برای احمد است
نامِ او باشد خدیجه یاورِ پیغمبر است
سومین زنْ آسیه ، همسرِ فرعونِ پلید
او که موسی را گرفت از نیل و جانَش را خرید
چهارمین زنْ را بِدان هستْ مادرِ عیسی مسیح
نامِ مریم را خدا آورده در قرآن صریح
این زنان را بَهرِ خود اُلگو بِدان در زندگی
چون که دارند هر کدام یک آسمان فرزانگی
#علیرضا_قاسمی
@daftareshereasemani
ادامه مطلب
چادرم را دوست دارم
چادرم را دوست دارم چون به من
می دهد یک جور احساسِ قشنگ
مادرم آن را برایم دوخته ...
پارچه اش دارد هزاران طرح و رنگ
هر کجا دیدم که نامحرم رسید
میکُنم چادر به سر من بی درنگ
تا نبیند موی من را هیچ کس ...
دخترِ شیعه سریع است و زرنگ
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
رقیب و عتید
رویِ شونه هایِ من هست ، همیشه دو تا فرشته
یکیشون هر چی بدی بود ، اون یکی خوبی نوشته
دو فرشتهٔ خدا رو ، نمی تونیم که ببینیم
اونا مثلِ ما ها نیستن ، خونَشون تویِ بهشته
یکیشون مشغولِ ثبتِ کارای قشنگ و زیباست
« رَقیبِ » اسمِ قشنگِش میشینه رو شونهٔ راست
اون یکی که می نِویسه بدی ها وُ زشتی ها رو
« عَتیدِ » اسمِ قشنگِش رویِ شونهٔ چپِ ماست
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
آداب غذا خوردن
چه خوبه که یادمون نره یه وقت
احترامِ سُفره رو داشته باشیم
قبلِ هر وَعده غذا خوردَنِمون
دَستامون و خوب باید شُسته باشیم
بچه های خوب میدونن نباید
رو به سُفره پامون و دراز کنیم
قبلِ هر کاری بگیم بسم الله
تا بتونیم خوردن و آغاز کنیم
دِلِمون درد میگیره اگر که ما
حینِ خوردنِ غذا آب بخوریم
تا تَموم نکرده باشیم غذا رو
نباید بلند بِشیم تاب بخوریم
به کسی خیره نشیم وقتِ غذا
خوبه احترام بِذاریم به همه
اگه مِهمون رِسیده وقتِ ناهار
غذا کمتر بخوریم وقتی کمه
نه زیاد غذا بخور نه خیلی کم
همیشه غذا بِکِش به اندازه
به موقع شام و ناهارِتو بخور
نبینم که میکِشی تو خمیازه
بعدِ خوردنِ غذا باید که ما
بکنیم از تَهِ دل شُکرِ خدا
به مامانِ مهربون باید بگیم
متشکرم از این لطفِ شما
چه خوبه کمک کنیم با هم دیگه
سفره رو جمع کنیم و تمیز کنیم
به مامان کمک کنیم تو شُست و شو
خودِمون و پیشِ اون عزیز کنیم
بِریزیم برنج های اضافی رو
تویِ باغچه واسهٔ پرنده ها
تا خدا اِسمِ ما رو هم بِبَره
تویِ لیست و دفترِ برنده ها
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ...
صلوات قشنگترین ذکرِ خدا بوده وُ هست
عاملِ قبولیِ هر چه دعا بوده وُ هست
هر که بر احمد و آلَش بِفرستد صلوات
از بدی ها وُ بلا ها او رها بوده وُ هست
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
روزه در روز های گرم
میگی وای هوا چه گرمه ، روزِگار خیلی بلندِ
خدا آخه تویِ گرما ، چرا روزه باشه بنده ؟
خدا گفت عزیزِ جونم اینا امتحان و پندِ
واسه هر کی تویِ دنیا ، به خدا علاقه منده
با رعایتِ اُصولِش ، روزه شیرین مثلِ قندِ
نِمی دونی روزه بودن ، چه مفید و سودمنده
دوری از گناه و هر چی کارِ زشت و هم زننده
لازِمه برای هر کی ، که میخواد بِشه برنده
روزه جَنگِ با بدی ها ، عادَتایِ بَس چرنده
پُرخوری و اِضطراب و اِسترس های گزنده
روزه دار می جَنگه با نَفْس و هَوَس های درنده
پاک میشه وجودِ انسان ، مثلِ گُل مثلِ پرنده
خدا خِیرِ بنده هاشو ، میخواد و نمی پسنده
که بگیره روزه هر کی ، که ضعیف و دردمنده
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
تا میتونی خوبی کن ...
دِلی که شکست بِدون که دیگه تعمیر نمیشه
تا میتونی خوبی کُن که خوبی دلگیر نمیشه
قلبی که خالی زِ بغض و کینه وُ حسد باشه
تا اَبد جَوون می مونه هیچ موقع پیر نمیشه
واسه احترام و خوبی هیچ موقع دیر نمیشه
هر کی خوبی کارِشه از این کارِش سیر نمیشه
همه تشویق میکُنن کسی که خوبی کارِشه
واسه خوبی و صفا هیچ کسی تحقیر نمیشه
با بَدی کردَنا هیچ گُرگی بِدون شیر نمیشه
خوبی کُن واسه خدا نگو که تقدیر نمیشه
اون که باید بِبینه می بینه کارِ خِیرِتو ...
تویِ کارِ خِیر شتاب کُن که با تأخیر نمیشه
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
نیمهٔ شعبان
یه روز دیدم تو کوچَمون ، جشن و سُروری بر پاست
شنیدم از بلندگو ها ، ساز و سُرودی برخواست
لِباسام و پوشیدم و با ذوق و شوق دویدم
گفتم شاید عروسیه ، جشن و سُروری اینجاست
دیدم نَه کوچهٔ ما ، شادی و شور به هر جاست
صدای شادی و شور ، نَه رو زمین رو اَبراست
گفتم بِرَم بِپُرسَم ، از یکی از بچه ها ...
که این همه تدارک ، برای چی مُحیاست ؟
دوستم درِ گوشم گفت ، جشنِ تولّد اینجاست
شد نیمه ماهِ شعبان ، زادروز و عیدِ مولاست
گفتم آهان فهمیدم ، کُدوم امام رو گفتی
امام زمان رو میگی ، همون که غایب از ماست ؟
میشناسی باباشون رو ، امامِ یازدهِ ماست
مادرِشون نَرجِس و شبیه گُل چه زیباست
باید دُعا کنیم تا ، ایشالله عیدی ما ...
ظهور مهدی باشه ، به جمعه ای که فرداست
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
انتظار جمعه ها
دلم مثلِ دلِ اَبرایِ بارونِ بهاری پُر زِ دردِ
نه این جمعه تمامِ جمعه ها را دوره کردِ
که شاید شد بیایی از پسِ این ابرِ غیبت
بِتابی بَر دِلی کَز دوریَت خاموش و سردِ
اَلا ای آفتابِ پشتِ اَبرایِ بهاری پس کجایی
چرا پایان ندارد این زمستان ، این جدایی
تمامِ جمعه هایم با دِلی پُر خون بِسَر شد ...
که شاید من نباشم در رِکابت تو بیایی
بیا پایان به این هجران و دردِ دوریَت دِه
خدایا بر دلِ چشم انتظارم دِه تو مژده
که شد آخِر زمانِ غیبت و مهدی بیاید ...
قبول شد از شما این انتظار و اشک و ندبه
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
زهرا ، زیباترین نام
مادرم نامِ مَرا زهرا گذاشت
بَر من او یک نامِ بی همتا گذاشت
در میانِ یک جهان نامِ قشنگ
نامی پُر مفهوم و پُر معنا گذاشت
او مَرا با فاطمه تنها گذاشت
با مُحمّد ، حیدر و سقّا گذاشت
چون به دنیا آمدم بر کامِ من
ذَرّه ای از تربتِ مولا گذاشت
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
دوستِ خوب
دوستِ خوب دوستیه که همیشه همراهِت باشه
وقتی که خوردی زمین بِبینی از جا زود پاشه
بِگیره دستِ تو رو بِگه چی شد رفیقِ من
نَخوری غُصه یه وقت که دوستیمون سرِ جاشه
دوستِ خوب دوستیه که خدا رو یادت بیاره
بِبینه که دوستِشَم واسه نماز ها بیداره
وقتی که نَرفتی تو به مدرسه بیاد پیشِت
بِبینه رفیقِ خوبِش ، خوبه یا که بیمارِ
دوستِ خوب دوستیه که تو دَرسا یاوَرِت باشه
مهربون مثلِ پدر ، هم مثلِ مادرِت باشه
خوبه که شبیه تو باشه تو هر زَمینه ای
نَمونه تو نیمه راه ، تا روزِ آخرِت باشه
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
پایان انتظار
باراِلها عاقبت به خِیرِمان گردان
بی نیاز به دستِ غِیرِمان گردان
پایان به انتظارِ جمعه هامان دِه
این جمعه را بیا و عیدمان گردان
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
سلامِ کودکانه
یه بچه ای رو میشناسم همیشه
وقتی من و میبینه میگه سلام
خوشم میاد از این کارِ قشنگِش
از این همه لطف و ادب و احترام
بِهِش میگم با این کارِت عزیزم
سلامتی رو هدیه دادی برام
دُشمنی و قهر و تموم می کنی
فقط با گفتنِ همین یک کلام
دیدم سلام کردی به کوچیکترا
خوشَم اومد از این کارِت بامرام
جوابْ سلام همیشه واجب بوده
جواب ندادی میشه کارِت حرام
شیطون میگه سلام چیه وِلِش کن
نَیُفتی تو یه موقِع توی این دام
گوش نَده حرفِ شیطونِ پلیدُ
حرفای شیطون نداره هیچ دوام
بگو میخوام که من همیشه باشم
پیشِ خدا عزیز و بالا مقام
برا همین همیشه میگم سلام
به بابا وُ به مامان و رَفیقام
حتّی توی زیارتِ عاشورا
سلام میدم به آقامون و امام
چون میدونم با این کارِ قشنگم
خدا میشه عاشقِ من ، وَالسَّلام
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
مدافع حرم
یه روز که از خواب پا شدم ، دیدم بابام رفته سفر
گفتم مامان بِهِش بِگو ، بَرگرد بیا مَنَم بِبَر
مامان جونم گفت پسرم ، بابای مهربونِ تو
رفته به جنگ با دشمنا ، گفت که بدم به تو خبر
گفتم چرا نگفته بود ، خدافِظی نکرد و رفت ؟
نگفت که من دلگیر میشم ، میشم آتیش تو ظرفِ نفت
حالا با دوریش چه کنم ، طاقت میارم دوریشو ؟
خدا کُنه زودی بیاد ، ساعت گذشته از رو هفت
مامان بِهم گفت عزیزم ، بابا شاید که دیر بیاد
تو دیگه مَرد شدی پسر ، گریه به چشمات نمیاد
اگر یه روز بابا نبود ، تو میشی مَردِ این خونه
رو تو حساب کرده مامان ، نه خیلی کم بلکه زیاد
گفتم مامان یعنی بابا ، رو من شاید نبینمش ؟
زَبونَم و گاز میگیرم ، خدایا من ندیدمش
مامان دیگه نگو به من ، از این جدایی و فراق
ممکنه من سِکته کُنم ، با دوری و نبودَنش
گفتم مامان بگو به من ، بابا کجا رفته به جنگ
که من رو هم نَدید و رفت ، اینقدْر سریع و بی درنگ
گفت پسرم به سوریه ، شاید الان عراق باشه
رفته به جنگِ با سِتم ، به جنگِ کُفر و کین و نَنگ
میگفت میخواد بِره سفر ، مدافعِ حرم باشه
شنیده بود داعشیا ، میخوان که اسلام نباشه
گفت که میرم به جَنگِشون ، حرم رو از بین نَبَرَن
با جون و دل میجنگم و نمیذارم دشمن پاشه
اگه بابا نرفته بود ، به سوریه یا لبنان
الان باید میجنگیدیم ، با دشمنا تو ایران
خدا رو شُکر که داریم ، رهبری با درایت ...
با رَهنِمودِ ایشان ، ایران نمیشه ویران
بابا می گفت بِگم به تو ، بِمونی با ولایت
گوش کُنی حرفِ رهبر و با عشق و با بصیرت
میگفت بِگم به تو اَگه ، شهید شدم نیومدم
راهِ من و بِری گُلم ، به شوقِ این شهادت
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
رو سیاه ...
کوله بارَم از سیاهی رویِ من را هم سیاه کرد
دوری از دستانِ گرمَت عمرِ من را هم تباه کرد
کاش میشد در مسیری که بدون تو قدم در آن زدم
گوش هایم کَر نبود ، هر بار خدا من را صدا کرد
چشمِ من کور بود و دیدم چشمِ تو من را نگاه کرد
پا به پایم آمدی گفتی که شاید شد تو را هم سَر به راه کرد
سَر به زیر انداختم و سَر را چو کبک در زیرِ برف
آمدی بالا سَرم مِثل پدر گفتی ، نباید اشتباه کرد
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
قرآنِ کودکانه
سلامِ من به بچه های شیعه
به دخترا ، گل پسری که شیره
به اون عزیزایی که با خداوند
دوستن و با خدا رفیق و یارَند
میخوام بگم براتون از یک کتاب
که خوندنش داره هزاران ثواب
کتاب که نه ، معجزه ای از خداست
شبیه اون نبوده ، چون بی همتاست
خدا به جبرئیل میگفت که باید
وحیِ من و بِرِسونی دستِ احمد
در شبِ قدر ، یک باره نازل نمود
قرآن رو بر قلبِ پیامبر ، چه زود
گفت که برای اُمَّتِ خود بِخوان
کتابِ من رو تا به سَمتِت بیان
قرآن برای اهلِ دین و ایمان
داره هزار قِصّه و پَند و داستان
سی جُزء داره کتابِ حضرتِ دوست
یک صَد و چهارده سوره در دلِ اوست
میدونی آیه های قرآن چند تاست ؟
شیش هزار و دویست و سی و شیش تاست
یادِت نَره اولِ هر سوره بگی بِسمِ اللّه
تا نورِ قرآن بِگیره دورِ تو رو مثلِ ماه
یه سوره هست به نامِ توبه هرگاه
خواستی بِخونیش تو نَگو بِسمِ اللّه
کوچکترین سورهٔ قرآن رو بِدون کوثرِ
بزرگترین سوره رو هم بدون عزیزم بَقَرِه
کوچکترین آیهٔ قرآن رو میگم تو بِدان
سورهٔ رَحمان رو ببین ، آیهٔ مُدها مَتان
بزرگترین آیه رو هم میگم بهت بدون تو
بقره گلم ، دویست و هشتاد و دو ...
مادرِ قرآن عزیزم ، سورهٔ حمدِ ...
خدا رو شُکر میکنه تو این سوره بنده
یاسین رو ما میشناسیم ، به قلبِ قرآن
خوندنِ اون مفیدِ ، برای هر مسلمان
چهار تا سوره داریم ، که سجده داره
سجده و نَجم و عَلق و فُصِّلَت ، آره
همیشه باشه یادت ، قرآن تلاوت کنی
تا روت بشه قیامت ، طلبِ شفاعت کنی
تکثیر و کپی برداری به هر نحو ، به منظور تبلیغ دین مبین اسلام ، مجاز می باشد
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) صلواتی بفرستید ...
شاعر اهل بیت و حقیرترین بنده خدا ، علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
روزهٔ کودکانه
تو خوابِ ناز بودم که با ، صدایی از خواب پریدم
دیدم چراغا روشنه ، مامان و بابام رو ندیدم
صدا زدم بابا ، بابا ، کجایی پیشِ من بیا
میترسم از این تنهایی ، خدای من مامان بیا
دیدم بابام با لُپِ پُر ، با لقمه ای تو دست اومد
گفت پسرم بیدار شدی ، ببخش اگه صدا اومد
گفتم بابا جریان چیه ، صبح شده وقتِ خوردنه ؟
شاید قیامت شده وای ، الان چه وقتِ مُردنه ؟
خندید و گفت عزیزِ من ، این حرفا دیگه از کجاست
هر سال بدونْ هر بنده ای ، یک ماه و مهمون خداست
الان که ما بیداریم و داریم صبحونه میخوریم
دیگه تا شب گرسنه وُ دل از غذا ها می بُریم
صبح تا نگفتن اَذونُ ، باید که زود سحری رو خورد
بی سحری نصیبته ، اگر که صبح خواب تو رو بُرد
گفتم بابا اِسمش چیه ، به این عبادت چی میگن
نکنه که روزه میگیریم ، آره بابا درست میگم ؟
گفت که بله عزیزِ دل ، داری گُلم درست میگی
میخوای تو هم روزه باشی ، حتی حالا تو بچگی
گفتم بله چرا که نه ، میخوام مَنم روزه باشم
میخوام مَنم مثل شما ، صبحا سحر از خواب پاشم
چی کار باید کُنم که تا ، روزهٔ من صحیح باشه ؟
میشه برام توضیح بِدی ، ساده وُ هم صریح باشه؟
گفت گلِ من عزیزِ من ، اول باید نیّت کُنی
یعنی بِگی فقط خدا ، پشت به مَنیَّتِت کُنی
سحری رو وقتی خوردی ، باید تا شب گُشنه باشی
هیچی نباید بخوری ، حتی باید تِشنه باشی
اگر که طاقت نداری ، بدون گُلم که راحته
بگیر بخواب عزیز من ، که خوابتم عبادته
وقتی که روزه میگیریم ، کارای خوب خوب میکنیم
الکی قسم نمیخوریم ، به نیکی ها خو میکنیم
روزَتو باطل میکنی ، بُکُنی سَرِت رو زیرِ آب
گَرد و غُبار رو نَخوری ، وقتی هوا میشه خراب
مسواک زدن خطرناکه ، آبِش رو هم تو قِی نکن
یه موقع آب میره پایین ، این اشتباه رو هی نکن
میخوای خدا خوشحال بِشه ، قرآن بخون دعا کن
اولِ وقت نماز بخون ، خدا رو تو صدا کن
روزه مُفیدِ عشقِ من ، برای جسم و روحت
یادِ گُرسنه ها بیُفت ، هر ظهر و هر غُروبت
خدا میخواد که پاک بشیم ، از بدی ها وُ از گناه
بندهٔ خوبی ما باشیم ، بِشیم همیشه سر به راه
خُوب عزیزم قبول باشه ، شد دیگه وقتِ افطار
یه روزِ سخت گذشت و تو ، از حال نَرفتی انگار
خدا خودش نیرو میده ، به هر کی با خدا باشه
بدون که هر کی با خداست ، خدا همیشه همراشه
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
کپی برداری حتی بدون ذکر منبع ، مجاز میباشد
فقط برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) یک صلوات بفرستید ...
ادامه مطلب
یا علی (ع)
اومدم که از زمین بلند بشم تو بچگی
پدرم گفت عزیزم بلند بگو تو یا علی
تا خداوند علی با برکت نام علی ...
در تو آرَد زور بازو همچو پوریای ولی
در زمین در هر زمان هر جا بِگفتند یاعلی
دستِ ایشان را گرفته نور حق ، رَبّ جَلی
شیعه بودن افتخار هر مسلمانی است ، مخصوصاً اگر
در تمام زندگی تنها بمانیم با خدا و با علی
فی البداهه : 1396/1/8
شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
ادامه مطلب
.: Weblog Themes By Pichak :.