تاريخ : پنج شنبه 5 مرداد 1396  | 8:58 AM | نویسنده : علیرضا قاسمی

 

 

پدرم می آید ...


داد مادرم به من ، چند روزِ پیش نوید
بابای تو میاد ، قلبم به شوق تپید

آمد صدای در ، مادر به شوق دوید
داد نامه را به ما ، همرزم او سعید

وقتی که شد پدر ، خونریزی اش شدید
در راهِ حفظِ دین ، شد عاقبت شهید

آن دَم که مادرم ، این نکته را شنید
مرغِ دلَش به شوق ، از تو قفس پرید

گفتا به زیرِ لب ، تا این خبر رسید
رویِ مرا بِکَرد ، با خونِ خون سَفید

یادِ پدر به خیر ، آن قامتِ رشید
او که برایمان ، این آبرو خرید ...

 

 

شاعر اهل بیت : علیرضا قاسمی
@daftareshereasemani





نظرات 0