انسان در زندگى فردى و اجتماعى خود مرهون حقيقتى به نام انتظار است و اگر از انتظار گريخته و اميدى به آينده نداشته باشد، زندگى براى او مفهومى نخواهد داشت. حركت و انتظار در كنار هم مى باشند. انتظار علت حركت و تحرّك بخش است. آنچه مورد انتظار است، هر چه مقدس تر و عالى تر باشد انتظارش نيز مقدس تر خواهد بود و ارزش مردم را مى توان از انتظارى كه دارند سنجيد يكى در انتظار پايان سال و اخذ گواهى و مدركى ست تا بدين وسيله كار و شغل مناسبى فراهم نمايد. ديگرى منتظر سامان يافتن اوضاع مالى خويش است تا خانه اى فراهم كرده و همسرى بگيرد و از تجرّد و تنهايى خلاص يابد. و آن ديگر منتظر ارتقاء حقوقى است كه مثلاً ماشين سوارى يا خانه ى شخصى تهيه نمايد. رژيمهاى سرمايه دارى نيز منتظرند تا قدرتشان بيشتر شده و دنيا را بيشتر استعمار كنند در هر حال همه منتظرند و اين انتظار سبب جنب و جوش آنهاست و اگر انتظار در اين دنيا از بشر گرفته شود ديگر ادامه ى حيات برايش بى لذّت و بى معنا است.
انسان در زندگى فردى و اجتماعى خود مرهون حقيقتى به نام انتظار است و اگر از انتظار گريخته و اميدى به آينده نداشته باشد، زندگى براى او مفهومى نخواهد داشت. حركت و انتظار در كنار هم مى باشند. انتظار علت حركت و تحرّك بخش است. آنچه مورد انتظار است، هر چه مقدس تر و عالى تر باشد انتظارش نيز مقدس تر خواهد بود و ارزش مردم را مى توان از انتظارى كه دارند سنجيد يكى در انتظار پايان سال و اخذ گواهى و مدركى ست تا بدين وسيله كار و شغل مناسبى فراهم نمايد. ديگرى منتظر سامان يافتن اوضاع مالى خويش است تا خانه اى فراهم كرده و همسرى بگيرد و از تجرّد و تنهايى خلاص يابد. و آن ديگر منتظر ارتقاء حقوقى است كه مثلاً ماشين سوارى يا خانه ى شخصى تهيه نمايد. رژيمهاى سرمايه دارى نيز منتظرند تا قدرتشان بيشتر شده و دنيا را بيشتر استعمار كنند در هر حال همه منتظرند و اين انتظار سبب جنب و جوش آنهاست و اگر انتظار در اين دنيا از بشر گرفته شود ديگر ادامه ى حيات برايش بى لذّت و بى معنا است.