سلام آقا سلام آقای خوبم

 

 

ای گل نرگس کجا جویم تو را، در مدینه یا نجف یا کربلا

یا که در حجی و محرم گشته ایی، یا که رفتی کاظمین و سامرا

       هرکجا هستی خدا همراه تو،یک سری هم سوی این منزل بیا

کلبه درویشی ما کوچک است،سوی این درویش ناقابل بیا





[ یک شنبه 12 دی 1389  ] [ 4:30 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]

انتظار

هزارون ساله که در کل عالم

نشته بی تو بر دل سوگ وماتم

هنوزم انتظار جمعه داره

عجب صبری خدا داده به عالم

همان مرد دبستان خواهد آمد

سحر با سفره نان خواهد آمد

به ما سرمش نو داده معلم

غروب جمعه باران خواهد آمد

تموم کوچه رد گریه داره

غروب آسمون اشک وستاره

امام جمعه دنیا به پا خیز

که بر ما یک رکعت بارون بباره

 





[ یک شنبه 12 دی 1389  ] [ 4:28 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]

دلتنگی

به نام خدایی که همین نزدیکیهاست

کاش می شد تا همره  باد صبا به اوج آسمان رفت واز این اوج گرفتن به سرمقصد عشق رسید .

کاش می شد تا آسمان را شکافت واز بین آن شکاف به او که پایان همه سرگشتگیهاست رسید.

کاش کاش ....و هزاران .....

این روزها گاهی وقتها پیش خود می گویم پس کی این انتظار به سر می آید؟!

 وچشمان نا قابل ما روی زیبای آقا را می نگرد ؟!

 

 

یا مهدی ادرکنی

 

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 12 دی 1389  ] [ 4:24 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]