اول خدا

تا ظهورت چه قدر فاصله داریم آقا

آه از جمعۀ بی تو گله داریم آقا

زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم

تا خود صبح به راه تو قمر مـی ریـــزم

ساحل چشــم من از شوق به دریا زده است

چشم بسته به سرش موج تماشا زده اسـت

جمعـه را سرمه کشیدم كه مگر برگردی

با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی


ادامه مطلب


[ سه شنبه 3 بهمن 1391  ] [ 8:49 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (3) ]

اول خدا

حیف او که امام ما شده است

آبروبخش نام ما شده است

حیف آن نام کیمیایی که

وقت غم ها کلام ما شده است

بانی اشک های جمعۀ او

لقمه های حرام ما شده است

خون به قلب سفید او کردن

عادت صبح و شام ما شده است


ادامه مطلب


[ سه شنبه 3 بهمن 1391  ] [ 8:45 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]

اول خدا

هوای سینه ام تنگ است، برگرد

نفس بی رنگ بی رنگ است، برگرد

زمین روی مدارش نیست، انگار...

دو تا پای زمان لنگ است، برگرد

میان خوب و بد تشخیص سخت است

جهان لبریز نیرنگ است، برگرد

تو دریایی ترینی و پس از تو


ادامه مطلب


[ سه شنبه 3 بهمن 1391  ] [ 8:42 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]

اول خدا

تا كجا فاصله افتاد میان من و تو

چند فرسنگ جدایست مكان من و تو

كاشكی خیر نبیند دلش آتش گیرد

بانی این همه دوری میان من و تو

چند سال است قنوت من و تو یكسان است

آیه های فرج روی زبان من و تو

نقطه مشترك ماست همین هم خوبست

اشك سرخی كه مسیحای نشان من و تو

باز هم جمعه شد و نبض زمان بالا رفت

مثل این ثانیه ها و ضربان من و تو

حسن کردی


ادامه مطلب


[ سه شنبه 3 بهمن 1391  ] [ 8:39 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]

اول خدا


آقا جان؛

ببخش که با یک حرفِ قبیله ی مایاها؛

یادمان رفت که؛

بی آمدن تو؛

دنیا تمام نمی شود ...



السلام علیک یا أباصالح المهدی ادرکنی «عج»


ادامه مطلب


[ سه شنبه 3 بهمن 1391  ] [ 8:36 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (1) ]

آغاز امامت امام زمان(عج) مبارک


زد اگر کسی در خانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات

که به جستجوی نشانه‌ات، ز سحر شنیده بشارتی



شد بسته در هر دو جهان، از بس كه خشكید زمین و آسمان، از بس كه

بد نیست اگر كمی خجالت بكشیم خون شد دل صاحب‌الزّمان، از بس كه...؟!



به نماز صبح و شبت سلام! و به نور در نَسَبت سلام!

و به خال کنج لبت سلام! که نشسته با چه ملاحتی!



سراپا كویریم و چشم ‌انتظاری كه یك روز، یكریز بر ما بباری



وسط «الست بربکم» شده‌ایم در نظر تو گم

دل ما پیاله، لب تو خم، زده‌ایم جام ولایتی

تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی

تو که با دل همه راحتی ، تو قیام کن که قیامتی
خلاصه


ادامه مطلب


[ سه شنبه 3 بهمن 1391  ] [ 8:33 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]

اول خدا

 

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات … بر جان و دل صبور مهدی صلوات …

تا امر فرج شود مهیا بفرست … بهر فرج و ظهور مهدی صلوات…


ادامه مطلب


[ سه شنبه 3 بهمن 1391  ] [ 8:29 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]