مهدی جان چنان منتظرم که انتظارم شد زندگی ام
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسله آموز صد مدرس شد
دل من طالب پیر مغان اســــــــــت
همان پیری که از دیده نهان اسـت
اگر دم میـــــــــــزنم از ساغر و می
مُرادم مهدی صاحــــب زمان اسـت