ویژگی های جامعه منتظر ظهور منجی

چكیده:

بشر از روزی كه پا به عرصه گیتی نهاده در آرزوی یك زندگی اجتماعی خوش و سعادت‌بخش است، و در راه رسیدن به آن تلاش و كوشش می‌كند و همیشه از جان و دل خواستار یك عصر درخشان و اجتماع صالحی است كه ظلم و تعدّی در آن نباشد. این خواستة بشر، بی‌هدف و بی‌غایت نیست، ایشان به وسیلة مرشدین طریق حق به آمال خود نایل خواهند آمد.
شیعه در اطاعت از دستورات مؤكّد پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مبنى بر پیروى از اهل بیت او، دست از محمد و آل محمد(صلى الله علیه وآله) برنداشته و همواره در خط امامت حركت نموده است و بیش از یازده قرن است كه از جان و دل با خون و قیام، مهدى آل محمد را طلب مى كند.
موفقیّت حضرت مهدی موعود(ع) را باید موفقیت حزب خداپرست و سلسله انبیاء و رجال دین محسوب داشت، و پیروزی آن حضرت پیروزی شخصی و فردی نیست. به واسطة نیروی محیّرالعقول آن حضرت، حق بر باطل غلبه كند و دینداری بر بی‌دینی چیره گردد؛ وعده‌های همة انبیاء جامة عمل می‌پوشد و هدف و ایده‌آل ایشان تحقق می‌یابد.
حضرت مهدی موعود(ع) به واسطة نصرت و تأییدات خداوندی و قدرت خارق‌العادة مقام ولایت، حكومت‌های سركش و ستمكار را سرنگون سازد و حكومت توحید و عدالت را در سراسر جهان تشكیل دهد و همه بدون شك، ندای عدالت خواهی حضرت مهدی موعود(ع) را اجابت كنند و در پیشبرد هدفش كوشش نمایند.
حضرت مهدی موعود(ع) مُجری همه نقشه‌های پیغمبر اسلام(ص) بلكه تمام پیامبران است و پیروزی او پیروزی تمام ادیان آسمانی است، و آخرین سنگر كفر و بی‌دینی توسط نیروی خارق‌العادة آن جناب مفتوح شده و آرمان بشریت تحقق خواهد یافت.

مقدّمه

همه پیامبران الهی دو هدف را دنبال می كردند: هدف نخست، برقراری ارتباط صحیح میان بنده و خالق است. در آیه چهل وپنج و چهل وششم سوره مباركه احزاب به این مطلب اشاره شده است: «یا أیها الذین آمنوا انا ارسلناكم شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه سراجاً منیرا» . عدم تبیین درست این مسأله، باعث بروز یكی از مهم ترین انحراف های دینی در ادیان مختلف شده و ادیان تحریف شده ای را به وجود آورده و باعث به حاشیه راندن ادیان الهی و آسمانی شده است.
هدف دوم، برقراری روابط حسنه میان افراد و پاسخ به این پرسش است كه نوع روابط خوب و بد میان انسان ها چگونه است. در آیه بیست وپنج سوره حدید به این مطلب اشاره شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط».شیعیان معتقدند كه امامت، ادامه راه پیامبران است. امامان شیعه و ولی عصر- ارواحنا فدا- نیز این دو هدف را دنبال می كردند و می كنند. این نكته، در واقع، اشاره ای است به رابطه بین بعثت و ظهور.یكی از مهم ترین عوامل انحطاط مسلمانان ، بدفهمی آنها از مفاهیم دینی است.
شهید مطهری در آثارش، به ویژه در كتاب «انسان و سرنوشت» ، مفصلاً توضیح داده است كه بدفهمی برخی مفاهیم دینی، مانند صبر و انتظار، باعث ظهور نوعی انحراف در بین مسلمانان شده است.مسئله «انتظار» از مسائلی است كه هم می تواند باعث انحطاط جامعه اسلامی و هم باعث رشد فرهنگی آن شود.

تفاوت انتظار سازنده با انتظار ویرانگر در این است كه در انتظار سازنده، همان دو هدف بعثت انبیاء و امامت امامان معصوم (ع)، در اندیشه و رفتار، خود را نشان می دهد؛ یعنی شخصیت منتظر هم در بینش و هم در منش، جلوه می كند.منتظر واقعی باید بداند قوام انتظار به حفظ این دو هدف است؛ یعنی باید بداند كه در زندگی فردی و اجتماعی چگونه باید با خدا و با سایر انسان ها رابطه برقرار كند. انتظار سازنده در زندگی نقش مثبت دارد. اما انتظار ویرانگر باعث، ركود، سكون و عدم تحرك و بی رشدی در زندگی است.

انتظار

انتظار،تحول،انقلاب ایمان و اعتقاد به امام زمان(عج)، مانع از تسلیم شدن است. ملت هاى باایمان كه حضور قطب عالم امكان را در میان خود احساس مى كنند، امید و نشاط مى گیرند و براى مجد و عظمت اسلام مبارزه و جهاد مى كنند با تكیه بر همین امید درخشان بود كه ملّت بزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاریخ و بشر و تاریخ اسلام شد».1
در كنفرانس «تل آویو» در بحث مبارزه با تفكر مهدى باورى ابتدا امام حسین(علیه السلام) و بعد امام زمان(عج) را مطرح و هر دورا عامل پایدارى شیعه مى دانند; نگاه سرخ و نگاه سبز.
در این كنفرانس كه افرادى شیعه شناس و سرشناس، مانند برنارد لوییس و مارتین كرام و... حضور داشتند، مطرح مى شود كه شیعه به اسم امام حسین(علیه السلام) و امام زمان(عج) قیامشان را حفظ مى كنند.2
«حاصد الگار، در كتاب انقلاب اسلامى در ایران، پیشه ى انقلاب اسلامى ایران را به موضوع امامت از دیدگاه شیعه و مسئله ى غیبت امام زمان(عج) و پیامدهاى سیاسى آن، مى داند».3
در كشور خود ما در آغاز روى كارآمدن رژیم فاسد و وابسته ى پهلوى - آن كودتاگر بى سواد، فاقد هرگونه معرفت و معنویت - یكى از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا كرد و از او پرسید، این قضیه ى امام زمان(عج) چیست كه مشكلاتى براى ما درست كرده است؟ این آخوند هم طبق میل و دل او جوابى مى گوید. آن قُلدر مأموریت مى دهد كه بروید مسئله را حل و تمام كنید و این اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید.
او مى گوید: «این كار آسانى نیست و خیلى مشكلات دارد و باید كم كم و با مقدمات شروع كنیم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار وهوشیارى علماى ربّانى و آگاهان این كشور، در آن دوران ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه ى شوم را عملى كنند. در كشور ما یك كودتاچى غاصب، از طرف دانشگاه هاى قدرت استعمارى مأموریت داشت كه بیاید ایران را قبضه كند و كشور را دو دستى، تحویل دشمن نماید و براى مسلّط شدن بر مردم یكى از مقدمات لازمش این بود كه عقیده به مهدى موعود(عج) را از ذهن مردم پاك كند».4
مقام معظم رهبرى(دام ظله العالى) مى فرمایند: «قدرت هاى استكبارى، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نیز عدم تحرك ملّت ها هستند. و چنین وضعى را بهشت خود مى دانند ; اما انتظار فرج موجب مى شود كه انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد و به وضعى بهتر و برتر دست پیدا كند».5
و در جاى دیگر مى فرمایند: «دشمن ترین اشخاص با این عقیده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالم اند، از روز غیبت آن حضرت، بلكه از روز ولادت آن حضرت، تا امروز آن كسانى كه وجودشان با ستم و با زورگویى همراه بوده بر دشمنى با این بزرگوار، با این پدیده الهى، با این نور و با این شمشیر الهى مشغول شدند. امروز هم، مستكبرین و ستمگران عالم، با این فكر و این عقیده مخالف و دشمن اند و مى دانند كه این عقیده و این عشق - كه در دل هاى مسلمین به خصوص در دل هاى شیعه است - براى هدف هاى ستمگرانه اى آنها مزاحم است».6
استاد شهید مطهرى(ره) مى نویسد: «آرمان قیام و انقلاب مهدى(عج) یك فلسفه ى بزرگ اجتماعى اسلامى است. این آرمان بزرگ، گذشته از این كه الهام بخش ایده و راه گشاى به سوى آینده است، آینه ى بسیار مناسبى است براى شناخت آرمان هاى اسلامى. این نوید، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى، فلسفى و جهانى است و جزئى از جهان بینى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربیتى است و برخى سیاسى است، و برخى اقتصادى است و برخى اجتماعى است، و برخى انسانى یا انسانى طبیعى است».7
حضرت امام خمینى(ره) مى فرمایند: انقلاب اسلامى ایران را، مقدمه انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) مى داند و مى فرمایند: «من امید دارم كه ما به مطلوب حقیقى برسیم، و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى عصر(عج) است».8
و نیز مى فرمایند: «ما به خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ى ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى شكنیم و با صدور انقلاب مان كه در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احكام محمدى(صلى الله علیه وآله) است به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مى دهیم و به یارى خدا، راه را براى ظهور منجى، مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان(عج) هموار مى كنیم».9
حضرت امام خمینى(ره) انتظار را زمینه ساز قدرت اسلام مى دانستند و احیاى هویت اسلامى و بازگشت به خویشتن را تنها راه تجدید عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و این موضوع را سرلوحه دعوت خویش قرار دادند و مى فرمودند:
«من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مى كند و دلیلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پیروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد».10
از آنجا كه انتظار موعود در حاكمیت جهانى دین اسلام مى تواند بسیار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف اندیشى احیاى فرهنگ انتظار را به عنوان یكى از اركان مهم احیاى هویت اسلامى و وسیله اى براى تحقّق دوباره قدرت و شوكت گذاشته ى مسلمان در جهان مد نظر قرار داده و در یكى از بیانات خود كه در اولین سال استقرار نظام اسلامى ایراد كردند ضمن بیان مفهوم «انتظار فرج» وظیفه ى منتظران را، چنین برشمردند: «همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت كنیم، انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است و ما باید كوشش كنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا كند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهیه بشود».11

مفهوم انتظار فرج

حضرات ائمه اطهار علیهم‌السلام به مردم انتظار فرج را سفارش می‌نمودند و می‌فرمودند انتظار فرج، خود یك نوع فرج است. و نیز می‌فرمودند كسی كه در انتظار فرج باشد، مانند كسی است كه در میدان جهاد با كفار جنگ كند و به درجة رفیع شهادت نایل آید.اكنون باید دانست كه معنای انتظار فرج چیست و چگونه انسان می‌تواند منتظر باشد تا به آن همه اجرها نایل گردد؟
آیا در تحقق انتظار فرج همین قدر كافی است كه كسی گوید من منتظر ظهور حضرت امام عصر هستم، یا گاه و بیگاه گوید خدا فرج حضرت امام عصر را نزدیك گرداند، و یا بعد از ادای نماز یا در مشاهد مقدّسه برای تعجیل در ظهور دعایی را با سوز و گداز بخواند؟ البته همة اینها در جای خود نیكوست، لیكن او را مصداق حقیقی منتظر فرج قرار نمی‌دهد، و با كسی كه در میدان جهاد به خون خویش آغشته شده برابر معرّفی نمی‌نماید.
افرادی كه از زیربار هر نوع مسئولیت اجتماعی و وظیفة امر به معروف و نهی از منكر شانه خالی می‌كنند، و در مقابل این فتنه و فساد بیش از این عكس العملی نشان نمی‌دهند كه خدا فرج حضرت امام عصر را نزدیك گرداند، البته خدا این افراد سست عنصر را در ردیف كسانی قرار نمی‌دهد كه در راه دین از اهل و عیال و ثروت و مال خود دست برداشته و در میدان جهاد، شربت شهادت را نوشیده‌اند. بنابراین باید انتظار فرج، معنای دقیق‌تر و ارزنده‌تری داشته باشد.
افرادی كه حلّ مشكلات خود را از قوانین موضوعة بشری انتظار دارند، و قوانین اجتماعی و سیاسی اسلام را بطور كلّی نادیده گرفته‌اند و احكام خدایی را در مساجد و معابد محصور نموده‌اند، در اعمال و اجتماعشان اثری از اسلام دیده نمی‌شود، پراكندگی داخلی و اختلاف در بینشان حكمفرماست، با اجانب می‌سازند لیكن با خودشان نمی‌سازند، هرگز نمی‌توان گفت ایشان منتظر فرج آل محمد(ص) و نهضت حضرت مهدی موعود(ع) می‌باشند.

چگونگی انتظار و وظیفه ما

گفتیم انقلاب مهدی(عج) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد كه بر اساس هر یك، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یك دیدگاه این است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاكم است. كسی كه معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به این‌كه این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمی‌توان تحلیل كرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یك حادثه عجیب و غریب ماندن و كاری نكردن تا بلكه دستی از غیب برون آید و كاری بكند.
این‌جا است كه باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم كمك كنیم. كسی هم كه قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا اراده انسانی در آن‌ها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز این‌كه بگوید: كاری نمی‌توان كرد و یگانه كار، حركت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویكرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه كه صلاح به نقطه صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یكّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید (مطهری، 1371: ص 56 ـ 64).
دیدگاه دوم آن است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مندند و اراده انسانی در آن‌ها نقش دارند كه در بخش اوّل در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین كردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد كه شاید بتوان تفاوت دكتر شریعتی و استاد مطهری را در مسأله انتظار در این موضع دید. یك تصویر اگزیستانسیالیستی است كه در این تصویر، اراده انسان نقش بسیار مهمّی دارد؛ امّا هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است كه خود انسان باید هدف برای خود بیافریند (مطهری، 1372 الف: ص 51 ـ 46).
در واقع از دید آن‌ها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حركت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلكه هر كسی هر هدفی دلش می‌خواهد برای خود برگزیند و به سمت آن حركت كند؛ امّا اشكالات این تصویر اگر بیش‌تر از دیدگاه قبل نباشد، كم‌تر نیست. مهم‌ترین اشكالش این است كه اصلا آفریدن ارزش به معنای دقیق كلمه سخنی بی‌معنا است. آیا به واقع معقول است كه انسان فرض كند در مقابلش هدفی هست؛ آن‌گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حركت كند.
این مثل كار بت پرست‌ها است كه بت را می‌آفریدند و بعد می‌پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده‌لوح را به یاد می‌آورد كه برای رهایی از آزار بچه‌ها به آن‌ها گفت: در كوچه بالاتر آش نذری می‌دهند و وقتی بچه‌ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می‌دهند و خودش هم به آن سمت حركت كرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد؛ امّا در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی كه حركت به سمت آن، حركت كمالی برای خود تلقّی شود، نه حركتی به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معینی قبول نشود، آن‌گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را كه عده‌ای پذیرفته‌اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید، و به نظر می‌رسد دیدگاه دكتر شریعتی در كتاب انتظار، مكتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد.
در تصویر دوم از دیدگاه باید گفت: درست است كه اراده انسانی نقش مهمّی در تحولات تاریخی دارد؛ امّا با توجّه به اصالت فطرت و جهتگیری واقعی درون انسان به سمت هدف واقعی، این انتظار معنای خاصّی می‌یابد، و آن اوّلاً قبول این است كه حق از باطل قابل تشخیص است و ثانیاً وظیفه اصلی منتظر تقویت دائم جبهه حق و تلاش برای مشخّص‌تر كردن مرز حق و باطل برای به ثمر رسیدن آن نبرد عظیم جهانی خواهد بود.
بدین معنا، انتظار، هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی نه تنها حالت سلبی نیست، بلكه فعل ایجابی است كه بر تمام افعال ما سایه می‌افكند و بدین سبب، افضل اعمال شمرده شده است.به لحاظ فردی كسی می‌تواند واقعاً منتظر حكومت عدل باشد و آرزوی عدالت جهانی را در سر بپروراند كه خودش با عدل خو‌گرفته باشد و مزاجش با عدل سازگار باشد.
كسی می‌تواند منتظر عدل جهانی باشد كه عدل را دوست داشته باشد و كسی كه عدل را دوست داشته باشد، در درجه اوّل خودش اهل عدل خواهد بود و این است كه گفته‌اند: منتظران مصلح، خود، باید صالح باشند. به لحاظ اجتماعی نیز هر حركت اصلاحی كه در جهت پیروزی حق باشد، وظیفه منتظران است؛ پس اصلاحات جزئی و تدریجی نه تنها محكوم نیست، بلكه به نوبه خود، آهنگ حركت تاریخ را به سود اهل حق تند می‌نماید و بر عكس، فسادها، تباهی‌ها و فسق و فجورها كمك به نیروی مقابل است و آهنگ حركت تاریخ را به زیان اهل حق كفند می‌كند؛ بنابراین در این بینش آن‌چه باید رخ دهد، از قبیل رسیدن یك میوه بر شاخه درخت است نه از قبیل انفجار یك دیگ بخار. درخت هر چه بهتر از نظر آبیاری و ... مراقبت گردد و هر چه بیش‌تر با آفاتش مبارزه شود، میوه بهتر و سالم‌تر و احیاناً زودتر تحویل می‌دهد (مطهری، 1371: ص 47).
بدین معنا، وظیفه كلّی ما در برابر مسأله جهانی شدن نیز روشن می‌شود. جهانی‌شدن در منظر اسلامی یعنی تحقّق حكومت عدل جهانی كه مقدّمه آن نبرد نهایی حق و باطل است و برای این نبرد باید جبهه حق را تقویت كرد و این همان سخن امام خمینی(ره) است كه ما انقلاب خود را به جهان صادر خواهیم كرد؛ البتّه باید توجّه داشت كه تقویت این جبهه پیش از آن‌كه تقویت نظامی باشد، تقویت فرهنگی و معنوی است؛ زیرا اساس هویت این جبهه، معنویت است و مقصود این است كه باید حق و عدل را هر چه واضح‌تر و صیقلی‌تر آشكار كرد و توان فهم مردم از حق و عدل را افزایش داد؛ به گونه‌ای كه مردم بتوانند حكومت عدل را تحمّل كنند! خوب است به این نكته توجّه كنیم كه حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ بالاتر از حضرت علی نیست؛ پس ویژگی مهمّ حكومت عدل مهدی، به فاعل آن برنمی‌گردد؛ بلكه به قابل برمی‌گردد؛ یعنی در زمان مهدی(عج) مردم به حدّی از بلوغ فكری رسیده‌اند كه بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند و تسلیم دشمنانی نشوند كه می‌كوشند لباس باطل بر چهره حق بپوشانند تا مردم را از آن رویگردان كنند و به جای آن باطلی كه با حق مخلوط شده، به خورد آن‌ها بدهند؛ امّا مردمی كه درك صحیح و معقولی از عدل ندارند، حتّی حكومت علی(ع) نیز بر آن‌ها تنگ می‌آید؛ هرچند ‌كه نمی‌دانند. به تعبیر امیرمؤمنان من ضاق علیه العدل فالجور علیه افضیق (نهج‌البلاغه، خطبه 15).
با توجّه به آن‌چه در خصوص انتظار گفته شد، خوب است نگاهی دوباره به حدیث معروفی بیندازیم كه می‌گوید ظهور در زمانی رخ می‌دهد كه زمین پر از ستم شده باشد كه این حدیث چگونه با مباحث پیشین قابل جمع است. می‌توان چنین گفت:
اوّلاً پر از ظلم شدن، از علایم ظهور است نه از علل ظهور. در واقع‌، شرح مذكور كه می‌گفت باید به شیوع ظلم كمك كرد، از این پندار ناشی بوده كه شیوع ظلم، علتف ظهور است؛ ‌در حالی كه علّت ظهور این است كه مقدّمات ظهور (همان مشخّص شدن جبهه حق و باطل و تقویت جبهه حق) آماده شده باشد. برای این‌كه تفكیك مفهوم علامتف شی و علّت شی بهتر مشخّص شود می‌توان از این تمثیل استفاده كرد.
فرض كنید در یك ایستگاه قطار، تابلویی درست كرده‌اند كه یك دقیقه قبل از ورود هر قطار به ایستگاه، آمدن آن را اعلام می‌كند، و البتّه بعد از این اعلام، قطار می‌آید. در این‌جا این اعلام، علامت آمدن قطار است نه علت آمدن قطار، و اگر ما بخواهیم به آمدن قطار كمك كنیم، باید به موتور محرّك قطار بیندیشیم، نه به دست كاری كردن در تابلوف مذكور. ما هر قدر تابلو را تغییر دهیم، به خودی خود تأثیری در آمدن قطار ندارد.
بحث شیوع ظلم نیز این گونه است و از این‌گونه علامت‌ها كه خودشان علّت نیستند، در خصوص ظهور موارد متعدّدی گفته شده است؛ نظیر مثلاً آمدن دجال. همان طور كه معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، بگردیم یك نفر به نام دجال بیابیم و از او حمایت كنیم كه اقدامات خاصی را انجام دهد، به همین ترتیب معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، به افزایش ظلم بپردازیم.
ثانیاً آن‌گونه كه استاد مطهری هم متذكّر شده، در این حدیث تكیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است كه مستلزم گروه مظلوم است و می‌رساند كه قیام مهدی(عج) برای حمایت مظلومانی است كه استحقاق حمایت دارند. بدیهی است كه اگر در حدیث گفته شده بود زمین را پر از ایمان و صلاح و توحید می‌كند، بعد از این‌كه پر از كفر و شرك و فساد شده بود، مستلزم این نبود كه لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت بود كه می‌شد استنباط كرد كه قیام مهدی موعود برای نجاتف حقفّ از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای نجات گروه اهل حق ـ ولو به صورت یك اقلیت. (مطهری، 1371: ص 66).
ثالثاً به نظر می‌رسد با توضیحاتی كه در خصوص چگونگی تقویت جبهه حق داده شد (این‌كه وظیفه مهم، بالا بردن درك مردم درباره عدل و تشخیص حق از باطل است) می‌توان گفت: شاید مقصود از پر شدن زمین از ظلم، به اقتضای درك انسان‌ها باشد، نه به اقتضای افعال خارجی ظالمانه آن‌ها، یعنی شاید مقصود این است مردم به رشدی می‌رسند كه دیگر درك می‌كنند جهان پر از ظلم است و دیگر ظلم را تحمّل نمی‌كنند و برای همین منتظر عدل می‌شوند.
برای این‌كه مسأله بهتر روشن شود می‌توان به تاریخ بشر نگاهی كرد؛ برای مثال مردم زمان فرعون در ظلمی بزرگ به سر می‌بردند؛ امّا می‌توان گفت: اعتراض جدّی‌ به این ظلم نداشتند و گویی كه به آن وضع راضی بودند یا حتّی برای این‌كه مقایسه بهتر شود اگر میزان ظلمی كه در كلّ جهان حدود 50 سال پیش می‌رفت را با ظلم امروز مقایسه كنیم، شاید مقدارش بیش‌تر نشده باشد؛ امّا حسّاسیت مردم جهان به ظلم بیش‌تر شده است.
جنایاتی كه امریكا در ویتنام انجام داد، شاید به مراتب شدیدتر از جنایاتی باشد كه امروزه در عراق مرتكب می‌شود؛ امّا اعتراض جهانی كه امروزه به این جنایات می‌شود، در آن روز به آن جنایات نمی‌شد.
رابعاً كنار این حدیث، احادیث دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این‌كه ظهور تحقّق نمی‌پذیرد، مگر این‌كه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسد؛ یعنی سخن در این است كه هر دو گروه به نهایت كار خود می‌رسند نه این‌كه فقط اشقیا به نهایت درجه شقاوت برسند. همان‌طور كه در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می‌شوند. معلوم می‌شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه‌‌هایی عالی وجود دارد كه چنین گروهی را پرورش داده است.
این خود می‌رساند كه نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلكه فرضاً اگر اهل حق از نظر كمّیت قابل توجّه نباشند، از نظر كیفیت ارزنده‌ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء. افزون بر این كه از نظر روایات اسلامی، در مقدّمه قیام و ظهور امام، یك سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل حق صورت می‌گیرد كه به طور قطع این‌ها نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد و حتی در برخی روایات سخن از دولتی از اهل حق است كه تا قیام مهدی ادامه می‌یابد (مطهری، 1371: ص 67).

وظایف منتظران

در روایات، برای انتظار فرج، ثواب‌های زیادی، بیان شده است.
«المنتظر لامرنا كالمتشحّط بدمه فی سبیل الله»12 و «افضل اعمال شیعتنا انتظار‌الفرج»13 به گونه‌ای از این فضیلت‌ها اشاره دارد.
با دقت در این روایت و روایات مشابه روشن می‌شود كه در فرهنگ اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ ، انتظار نه صرفاً یك حالت روانی، بلكه از مقوله‌ی عمل شمرده شده است، پس اگر انتظار، یك عمل است، منتظر هم باید عامل باشد.
اگر منتظران با وظایف خود آشنا نباشند و به آن عمل نكنند، تاریخ تكرار خواهد شد و همان گونه كه در زمان امام حسین ـ علیه السّلام ـ ، شیعیان فراوانی وجود داشتند، لیكن از میان آنها، تنها 72 نفر به وظیفه‌ی خود عمل كردند و لذا امام حسین ـ علیه السّلام ـ تنها ماند و آن چه نمی‌بایست اتفاق بیفتد، اتفاق افتاد، در زمان غیبت هم، چنانچه شیعیان به وظایف خود عمل نكنند، امام زمانشان تنها خواهد ماند و ظهورش به تأخیر خواهد افتاد.
در اینجا پاره‌ای از وظایف شیعه در دوران غیبت را بر شمرده و به توضیح برخی از آنها می‌پردازیم:
وظایف منتظران در دو مقوله‌ی فردی و اجتماعی قابل بررسی است:

وظایف فردی:

1ـ معرفتِ امام:

امام كاظم ـ علیه السّلام ـ : افضل العبادة بعد المعرفة انتظار الفرج.
امام هشتم در معرفی امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ می‌فرماید: یكون اولی الناس بالناس من أنفسهم و أشفق علیهم من آبائهم و امّهاتهم.
تذكر:
مشكل عمده‌ی جامعه‌ی ما، بسط سطحی مهدویت‌گرایی است.
باید اذعان داشت كه مهدویت و انتظار، نه از حیث عقیدتی، نه از حیث اندیشه و تفكر، و نه از حیث سلوك و رفتار، عمق چندانی در بین مردم و خصوصاً جوانان ما ندارد و در همین راستا، ضررهای فراوانی متوجه نظام ما شده است.
مهم‌ترین ریشه‌ی این مشكل. برخورد سنتی مردم با مهدویت و انتظار است، متأسفانه مردم ما عادت كرده‌اند، آنچه را كه آسان‌تر است و برای تأمین زندگی مادی و عادی آنان، سودمندتر به نظر می‌رسد، برگزینند و گرایش كمتری به مقوله‌های معرفتی و تعهدآور داشته باشند. مثلاً نیمه‌ی شعبان را بهانه‌ای برای طاق نصرت بستن و تزیین معابر و برگزاری جشن‌ها قرار می‌دهند و مداحی‌ها را بر سخنرانی‌ها و دریافت پیام‌های مهدویت و انتظار ترجیح می‌دهند.
(البته باید توجه داشت كه بستن طاق نصرت و چراغانی‌ها هر چه بیشتر و بهتر باید انجام شود، اما باید رفتار ما به گونه‌ای باشد كه علاوه بر استفاده از نور ظاهری آنها. از نور معرفت صاحب آنها بهره‌مند گردیم.)
اكثر مردم، زیارت جمكران و نماز صاحب الزمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را تنها ابزاری برای درخواست حوائج از آن بزرگوار می‌شمارند.
و به جای آن كه امام را برای امام بخواهند، امام را برای خود می‌خواهند. و از این كه شناختی نسبت به مقام و مرام آن عزیز سفر كرده ندارند، كمبودی حس نمی‌كنند، گویا هیچ وظیفه‌ای در ایام غیبت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بر عهده‌ی افراد گذاشته نشده است.
گر معرفت دهندت بفروش كیمیا را گر كیمیا دهندت، بی‌معرفت گدایی

2ـ محبت به امام:

قل لا أسألكم علیه أجراً الاّ المودّة فی القربی.14
امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ :
فلیعمل كلّ امرء منكم بما یقرب به من محبّتنا.15
برخی از جلوه‌های محبت از این قرارند:
ـ یاد حضرت.
ـ دعا برای سلامتی و ظهور حضرت.
اكثروا الدّعاء بتعجیل الفرج16/ إنّ الرضا ـ علیه السّلام ـ كان یأمر بالدعاء لصاحب الامر.17
ـ صدقه دادن برای سلامتی حضرت.
ـ تقدیم خواست او بر خواست خود.
منصور بزرج می‌گوید: به امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرض كردم: ای آقای من، چه بسیار از شما یاد سلمان فارسی را می‌شنوم؟ فرمود: نگو سلمان فارسی، بگو سلام محمدی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آیا می‌دانی چرا بسیار از او یاد می‌كنم؟ عرض كردم نه.
فرمود: برای سه صفت: 1. مقدم داشتن خواسته‌ی امیر المؤمنان ـ علیه السّلام ـ بر خواسته‌ی خودش؛ 2. دوست داشتن فقرا؛ 3. دوست داشتن علم و علماء.18
ـ تلاش در كسب رضایت او:
اعمال و رفتار و گفتار منتظر بایستی بر وفق رضای محبوب باشد. منتظر باید ببیند، امام چه می‌پسندد، آیا از كار او راضی است یا نه؟
به قول امام راحل ـ رحمة الله علیه ـ : توجه داشته باشید كه در كارهایتان جوری نباشد كه وقتی بر امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملائكة الله یك قدری سرافكنده بشوند كه، اینها شیعه‌های من هستند. اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل كردند... باید ما و شما طوری رفتار كنیم كه رضایت آن بزرگوار را كه رضایت خداست، به دست بیاوریم.
ـ تجدید بیعت (اللّهم اِنی... عهداً و عقداً و بیعة له فی عنقی).19
ـ اشتیاق (عزیز علی أن اری الخلق و لا تری).20
ـ اظهار ناراحتی از فراق
اللّهم إنا نشكوا الیك فقد نبیّنا و غیبة ولیّنا.21

3ـ اطاعت

و لو أنّ اشیاعنا وفقّهم الله لطاعته، علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا.22
امام صادق ـ علیه السّلام ـ : هُم اطوع له من الأَمة لسیّدها.23

4ـ تأسّی

پیامبر اكرم ـ علیه السّلام ـ : طوبی لمن أدرك قائم أهل بیتی و هو یأتمّ به فی غیبتة قبل قیامه.24
برخی از صفات حضرت كه در آنها باید به ایشان تأسّی نمود عبارتنداز:
تقوا
امام رضا ـ علیه السّلام ـ یكون.... أتقی الناس.25
امام صادق ـ علیه السّلام ـ : من سرّه أن یكون من أصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر26
عبادت
امام كاظم ـ علیه السّلام ـ : یعتاد مع سمرته صغرة من سهر اللّیل بأبی من لیله یرعی النجوم ساجداً و راكعاً. مهدی ـ علیه السّلام ـ بر اثر تهجد و شب زنده‌داری رنگش به زردی متمایل است، پدرم فدای كسی باد كه شبها در حال سجده و ركوعاست و طلوع و غروب ستارگان را مراعات می‌كند.27
ـ سخت كوشی و جهاد
امام رضا ـ علیه السّلام ـ المجاهد المجتهد...28
زُُهد
امام صادق ـ علیه السّلام ـ : ما لباسه الاّ الغلیظ ولا طعامه الاّ الجشب.29
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ : لا یضع حجراً علی حجر.30
عدالت
امام باقر ـ علیه السّلام ـ : یعدل فی خلق الرحمان، البرّ منهم و الفاجر.31
سخاوت
امام صادق ـ علیه السّلام ـ : المهدیُّ سمح بالمال.32
بخشنده‌ای است كه مال را به وفور می‌بخشد.
امام رضا ـ علیه السّلام ـ : یكون... أسخی الناس.33
ـ موضع گیری در برابر بدعت‌ها
لا یدع بدعة إلاّ أزالها.34
نصیحت و خیرخواهی
الولیّ الناصح.35
صبر و بردباری
علیه... صبرُ ایّوب.36
امام صادق ـ علیه السّلام ـ : هلك المستعجلون و نجی المسلّمون.37
وظایف اجتماعی:
این وظایف در دو بخش قابل بررسی است:
الف) وظایف مردمی
ب) وظایف حاكمیت

الف) وظایف مردمی عبارتنداز:

1. دفاع و حمایت از حركت‌هایی كه در جهت اهداف حضرت باشد مثل انقلاب اسلامی ایران.
2. تكریم و بزرگداشت نام و یاد حضرت از راه‌های:
ـ قرار دادن موقوفات.
ـ برقراری مجالس بزرگداشت (جشن‌ها، دعای ندبه و...)
ـ ‌شركت در مجالس بزرگداشت.

ب) وظایف نهادهای حكومتی:
1. بسط فرهنگ مهدویت، از طریق راه‌كارهای مناسب در:
ـ جهان (مسلمین و غیر مسلمین).
ـ ایران.
2. تئوریزه كردن فرهنگ مهدویت: از آن جایی كه امروزه تئوری‌های مختلفی در مورد پایان تاریخ مطرح است و تنور بحث «جهانی شدن» داغ می‌باشد، بایستی حكومت جهانی امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را با عنوان بهترین تئوری و كارآمدترین گزینه برای پیان تاریخ، به جهانیان معرفی كرد.
3. ارائه الگوهای مناسب از حكومت دینی به جهانیان، تا این كه در پرتو آن، جامعه‌ی جهانی به حكومت مهدوی علاقه‌مند شده و مهیّای آن گردد.
4. فراهم ساختن زمینه‌های مردمی برای ظهور حضرت؛ یوطّئون للمهدی سلطانه.
5. شناسایی اهداف حكومت جهانی (مانند:‌عدالت، بسط معنویت، امنیت، رفاه و...) و تلاش در به دست آوردن راهكارهای مناسب برای نزدیك شدن به آن اهداف.
6. نیرو سازی.
كارگری منتظر واقعی است كه به این نیت تلاش و كار می‌كند كه جامعه‌ای با پایه های قوی اقتصادی و در خور حكومت امام مهدی ـ علیه السّلام ـ بسازد.
معلم و استادی منتظر واقعی است كه به این نیت درس بدهد كه شاگردانی تربیت كند تا بازوان پرتوانی در حكومت جهانی باشند.
دانش آموزی، منتظرواقعی است كه درس بخواند تا در عصر ظهور بتواند باری از دوش حضرت بردارد.
پدر و مادری منتظر واقعی است كه فرزندان خود را به گونه‌ای تربیت كند كه در خدمت اهداف حضرت باشند.
دانشجویی منتظر واقعی است كه فراگرفتن تخصص خود را برای حكومت جهانی و تحمل مسئولیتی در آن جایگاه، قرار دهد.
روحانی‌ای منتظر واقعی است كه در مواعظ خود، مردم را تشنه و مهیای برقراری حكومت جهانی نماید.
چنانچه مردم از اولین روزهای سیاه غیبت با حال تباه خود آشنا می‌شدند، عصر ظلمت این گونه طولانی نمی‌شد.
همه‌ی مردم، بالاخص كسانی كه دارای وظیفه بیان این گونه مسائل بوده‌اند و از گفتن آن غفلت یا تغافل ورزیده‌اند، باید سخت غمگین و شرمسار باشند.

ویژگیهای انتظار مهدی (عج)

1- شناخت و معرفت : یکی از وظایف شیعه نسبت به آن حضرت است بدست آوردن شناخت از صفات و آداب و ویژگیهای آن جناب و علائم حتمی او می باشد زیرا آن حضرت امامی واجب الظاعه است و هر کسی که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و ستم ادعا می کند اشتباه نگردد بنابراین شناخت نسبت به آن حضرت واجب و لازم است.
2- سعی در اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر : از جمله ویژگیهای منتظران است که در اصلاح جامعه کوشا باشند و بوسیله انجام امر به معروف و نهی از منکر زمینه فرج حضرتش را فراهم آورپند.
3-تزکیه و خودسازی که امام صادق ( ع) فرمود : هر کسی که دوست می دارد از اصحاب قائم باشد می بایست منتظر باشد پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است.
4-دعا برای حفظ ایمان: در عصر غیبت کبری خطرات بسیار و امواج خطرناکی خانه دل انسان را تهدید می کند لازم است که ضمن تلاش برای تخلق به اخلاق الهی دست به دعا بلند کرده و از خداوند استمداد نمود.
5-مخزون بودن از فراق حضرت
6-صدقه دادن به نیابت از حضرت
7-حج رفتن به نیابت از حضرت
8-خواندن دعائیکه از ناحیه مقدسه وارد شده است
9-خواندن دعای ندبه
10- خواندن دعای عهد
11-خواندن زیارت آل یاسین و دعای حضرت مهدی (ع)
12-توسل به ذیل عنایت آن حضرت
در خاتمه امید داریم خداوند همه ما را در زمره شیعیان و منتظران آن حضرت قرار دهد.

آفات انتظار

«آفات انتظار» ، مسأله «موعود ستیزی» است. «دوستان جاهل» و «دشمنان مغرض و آگاه» را می توانیم در ذیل این مفهوم جای بدهیم. دوستان نادان كسانی هستند كه به حضرت مهدی(ع) علاقه دارندو ظهور و دیدار حضرت را می خواهند، اما آگاهی هاشان از مهدویت، ناقص است و تفسیرهای غلط از عصر ظهور ارائه می كنند.
این گروه ناآگاه، گاهی مهدویت را به گونه ای مطرح می كنند كه با نفی امر به معروف و نهی از منكر و دعوت به سكوت و ظلم پذیری همراه می شود. این ناآگاهان آن قدر در مسائل مهدویت غرق می شوند كه بدیهیات اسلام، مانند جهاد امر به معروف و مسائل اجتماعی را، نفی می كنند.
اما دشمنان مغرض وآگاه، كه می توانند به صورت هایی مانند صهیونیسم یا بهایی گری خود را نشان دهند، با استفاده از ابزارهای گوناگون اطلاع رسانی، چهره ای ترسناك و بی منطق از موعود شیعی می سازند.
در همین سال های گذشته، كتاب های بسیاری را دیده ایم كه، به صورتی جانب دارانه برخی اصول شیعی مانند مفهوم انتظار را به سخره گرفته اند. غرض ورزی در این گونه آثار آن قدر آشكار است كه هر محقق منصفی با مراجعه به این آثار در می یابد كه نویسندگان آنها چشم خود را بر حقایق مسلّم تاریخی بسته اند.
* «جهانی شدن» و «جهانی سازی» امروزه از مسایل مهم انسان معاصر در تمام حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. آرزو و ادعای شیعه این است كه با ظهور منجی(ع)، حكومتی جهانی تأسیس خواهد شد. آیا می توان میان این دو مفهوم رابطه ای برقرار كرد؟
دكترخسروپناه: «جهانی شدن» با «جهانی سازی» متفاوت است. جهانی شدن فرایندی است كه خودبه خود تحقق پیدا می كند، ولی جهانی سازی با طرحی از پیش تعیین شده تحقق می یابد. در واقع چیزی كه امروزه تبلیغ می شود، جهانی شدن نیست، بلكه جهانی سازی است؛ یعنی عده ای طرحی می افكنند تا اندیشه و فرهنگ سیاسی خود را اجرا كنند.
این جهانی سازی با موعودگرایی بسیار متفاوت است. جهانی سازی به معنای گسترش و همگانی كردن لیبرالیسم، اومانیسم و سكولاریسم است. جهانی سازی می خواهد جدایی دین از عرصه های اجتماعی، انسان محوری و نظم لیبرالیستی را به جای نظام عدالت محوری به دنیا عرضه كند.
این، تفكر سیاسیِ مبلغان جهانی سازی است. اما بحث حكومت حضرت مهدی(ع)، عدالت محوری است و در واقع می خواهد همان دو غایت بعثت انبیا را تحقق ببخشد.
بنابراین معنای دقیق جهانی شدن، گسترش تفكر سیاسی اجتماعی لیبرالیسم است كه مبتنی بر اومانیسم و سكولاریسم است، ولی حكومت مهدوی، جهانی شدنی است بر مبنای عدالت و خدا محوری.
بعضی تصور می كنند دوران ظهورو تأسیس حكومت بر اساس قرآن و سنت، نافی عقل است. اصلاً عقول بشر در عصرامام مهدی(ع) رشد می كند؛ چرا كه در یك فضای آرام، كه حق و عدالت حاكم است، اندیشه ها تعالی می یابد. البته این سخن به آن معنا نیست كه بگوییم همه مردم به یك شهود عرفانی می رسند. بحث علم حضوری نیست؛ یعنی با تعالی عقول، موانع ارتباط های روحی و معنوی هم از میان برداشته می شود.
دنیای پس از ظهور موعود(ع) همین دنیاست؛ با همین تكنولوژی ها و ارتباطات، اما بدون ابزارهای عدالت ستیز. در عوض، ابزارهای عدالت پرور توسعه می یابند و همین، هدف از بعثت و ظهور است.
در حكومت آرمانی دوران پس از ظهور، حكومت عادلانه است و مردم نیز شهروندان عدالت جویی هستند. این به آن معنا نیست كه هیچ مؤمنی تخلف نكند. اما چون عدالت قائم است، خطا پنهان نمی ماند. مردم در آن دوران «شهروندان خوب» هستند كه تحت تأثیر حاكم خدا محور و عدالت پرور، بدی در میان آنان شایع نیست.

ماخذ:

قرآن كریم .
الصدر، السید محمد؛ تاریخ مابعدالظهور، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412 ه••.ق.
قرآن كریم
باقرى، خسرو؛ آسیب و سلامت در تربیت دینى، عرضه شده در همایش آسیب‏شناسى تربیت دینى، وزارت آموزش و پرورش، 1380.
صافى گلپایگانى، لطف‏اللّه‏؛ منتخب الاثر فى الامام الاثنى عشر، قم، مؤسسة السیدة المعصومة، 1421 ه••.ق.
نعمانى، محمد؛ غیبت، ترجمه: جواد غفارى، تهران، كتاب‏خانه‏ى صدوق، بازار سراى اردیبهشت، 1363 ه••.ش.

پی نوشت :

1- مقام معظم رهبرى ، فصلنامه انتظار، ش2، ص 59، نقل از روزنامه رسالت، 16 /10 / 78.
2- حسن بلخارى، تهاجم یا تفاوت فرهنگى، ص 93، 94.
3- همان، ص 131.
4- مقام معظم رهبرى، انتظار، ش 2، ص 36، نقل از روزنامه جمهورى اسلامى، 19/ 10 / 74.
5- حضرت آیة الله خامنه اى دام ظله العالى، انتظار، ش 2، ص 37، نقل از جهان اسلام، 19 / 11 / 73.
6- مقام معظم رهبرى، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 38، نقل از جمهورى اسلامى، 15 / 9 / 77.
7- مرتضى مطهرى، قیام و انقلاب مهدى(عج)، ص 5 - 7.
8- صحیفه نور، ج 12، ص 175.
9- صحیفه نور، ج 12، ص 175.
10- صحیفه نور، ج 20، ص 118.
11- همان، ج 7، ص 255.
12- كمال الدین، ص645.
13- بحار، ج51، ص156.
14- شوری / 23.
15- احتجاج، ج2، ص599.
16- كمال الدین، ج2، ص485.
17- بحار، ج92، ص330.
18- مكیال، ج2، ص450.
19- دعای عهد.
20- دعای ندبه.
21- دعای افتتاح.
22- احتجاج، ج2، ص602.
23- بحار، ج52، ص308.
24- بحار، ج51، ص72.
25- الزام الناصب، ص9.
26- بحار، ج52، ص140.
27- بحار، ج86، ص81.
28- جمال الاسبوع، ص310.
29- غیبت نعمانی، ص122.
30- الملاحم و الفتن، ص108.
31- منتخب الاثر، ص310.
32- ملاحم و فتن، ص137.
33- الزام الناصب، ص9.
34- الزام الناصب، ص233.
35- زیارت حضرت صاحر الامر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ .
36- امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، عیون اخبار الرضا، ج1، ص36.
37- غیبت نعمانی، ص284.

نویسنده: وحید سمائی
--------
منبع :
سایت آینده روشن





[ پنج شنبه 7 شهریور 1392  ] [ 3:17 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]