منجی آخرالزمان - بخش سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل سوم: عصر تعامل فرهنگ ها و تمدن ها (تولد نظریات در حوزه دین و خارج از آن، و شروع عصر انتظار)

با بعثت حضرت محمد (ص) و نزول قرآن و اعلام اسلام بعنوان دین خاتم در کشورهایی که قبل از آن در چهره ملت های متعدد و عقاید مختلف اعم از ادیان توحیدی و بت پرستی به حیات خود ادامه می دادند، تمدنی ظاهر شد که همه مسلمانان را صرفنظر از قوم، ملت، نژاد و فرهنگ های مختلف برادر یکدیگر خوانده و در جهان اسلام از قاره آسیا و آفریقا گرفته تا اروپای آن روز (اسپانیا) تعاملات فکری پیرامون تأویل از دین و تفسیر آن شروع و با مشارکت همگی مسلمانان کاخی بلند از اندیشه در حوزه های مختلف از ریاضیات، نجوم، جغرافیا، فیزیک، شیمی، فلسفه، عرفان، تفسیر قرآن، تفکر، ادبیات، طب، حقوق و... برافراشته شد و البته ناگفته نماند که ایرانیان نقش عمده ای در این تحول و نهضت ایفا کرده و به جرأت میتوان گفت که بیشترین درصد رشد و شکوفایی این نحله ها متعلق به ایرانیان بوده است.

نقش این تعاملات بین فرهنگی و فراملی در حوزه جغرافیای گسترده دینی که در زیر چتر اسلام تحقق یافت، در برهه ای از تاریخ، مسلمانان را به شکوفایی فکری و تمدنی رساند که بعدها در حمله مغول و تیمور لنگ، و جنگ های صلیبی، و رشد اندیشه های تخاصم جویانه درون مذاهب اسلامی و قدرت یافتن برخی دول اروپایی و ایجاد شکاف و تفرقه میان دول اسلامی آن عصر، عملا ً دوره ی رکود و افول را در جوامع اسلامی رقم زد و از آن طرف اروپائیان فرصت یافتند تا از ذخایر علمی جوامع اسلامی بیشترین بهره را برده و با مطالعه فنون تحقیقی در زمینه های مختلف مقدمه تحولات فکری و تمدنی اروپا را پایه ریزی نمایند. مهاجرت های بزرگ محصول این دوره از تاریخ است؛ مهاجرت به قاره آمریكا، استرالیا، و تسخیر آفریقا. تسخیر و استعمار این سرزمین ها از اتفاقات این دوره می باشد.

به هر جهت، این بار نقطه تحول در اروپا شکل گرفت. تسلط دیکتاتورمابانه کلیسا در همه عرصه های فکری اروپا سبب شد تا تحولات فکری در نقطه مقابل كلیسا شكل گرفته و باورهای دینی كلیسایی را كه با اندیشه های قرون وسطایی و ماقبل آن شکل گرفته بود و با تحولات علمی مخالفت می کرد، هدف قرار دهد. تحولات فکری و بروز نحله های فکری در اروپا مقدمه ای شد بر انقلاب کبیر فرانسه و ایجاد فضایی جدید برای رشد اندیشه های نوپا. در این مرحله تاریخی استعمار اروپایی شکل گرفت و در دوره استعماری، تمام ممالک اسلامی آماج تهاجم امپراطوری بریتانیا (انگلستان)، فرانسه، اسپانیا، پرتقال و... قرار گرفت و با غارتگری در منابع این ممالک و دخالت در حوزه های فکری این کشورها، و تقسیم و تجزیه این ممالک و حتی نوشتن تاریخ و فرهنگ این سرزمین ها، اساس تفرقه را در بلاد اسلامی پایه ریزی کردند. تمامی این اقدامات، موجبات عقب ماندگی ممالک اسلامی و دور شدن فکری آنان را از یکدیگر بیش از پیش سبب شد و انفعال این سرزمین ها را در قبال تحولات فکری و اجتماعی ممالک اروپایی سرعت داد.

قرن هجدهم، شروع انقلاب صنعتی در اروپا و رشد علوم جدید را به همراه توسعه این ممالک در صنعت، آموزش، سیاست، و فرهنگ به دنبال داشت و به سرعت چهره اروپا را دگرگون کرد و فاصله آنها را با ممالکی که روزگاری خاستگاه تمدن در قرون میانه بودند، بیش از پیش ساخت.

ایران در شرق، پرچمدار خروج از ذلت عقب ماندگی و مقابله با استعمار ابتدا با قیام واقعه رژی که علیه انحصار تنباکوی ایران به کمپانی هند شرقی انگلستان رخ داد، شروع و با انقلاب مشروطیت فریاد خروج از ذلت و عقب ماندگی را سر داد. توسعه صنعت چاپ و توسعه آموزش زمینه ای را فراهم کرد تا انسانهایی که روزگاری فقط تماشاچی تحولات بودند با مطالعه و تبادل افکار به ارزش نقش خویش واقف و با ورود در عرصه اثرگذاری در سرنوشت اجتماعی خویش بیشتر و بهتر به درک مطالب پرداخته و رشد فکری خویش را محقق سازند.

همزمان با این وقایع، اروپا دستخوش تحولات فکری جدیدی شد و با قطع پیوندهای دینی و حتی تاختن به مبانی دینی، که البته ناشی از تسلط طولانی مدت تفکر اسکولاستیکی کلیسا بر همه حوزه های زندگی اروپائیان و مراکز علمی آنان بود، به ماتریالیسم (ماده گرایی) روی آورد و در اعتراض به روش های استعماری و بی عدالتی و برای پایان دادن به روابط حاکمانه موجود میان انسانها به نظریه پردازی و ساختن کاخ رویایی آرمان شهر خود در قالب نظریه سوسیالیزم و کمونیزم برآمدند. این تفکر مرزهای جغرافیایی اروپا را در نوردید و در همه جای جهان مورد استقبال قرار گرفت به آن امید که پایانی باشد بر ظلم و بی عدالتی، و آغازی بر مناسبات انسانی در نظامی اجتماعی و هدفش ساختن جهانی بر پایه یک ایده.

كمونیزم دولت ها و مرزهای جغرافیایی را عامل جدایی انسانها و مانعی در راه پیوستن انسانها با یکدیگر معرفی نمود؛ اما ایده جهانشمول کمونیزم در مرحله اجرا که نیمی از جهان را زیر پوشش این ایده گردآورده بود، به دلایل حقیقی نبودن پایه های فکری آن، عدم مشارکت مردم در این نظامات و همسو نبودن اعتقادات مردم با عقاید احزاب مسلط بر حکومت، دیکته شدن سوسیالیزم از بالا و عدم تأمین نیازهای فطری توده های مردم، ایده جهانی سازی كمونیزم با شكست مواجه، و اهداف آن محقق نگردید؛ و در واقع با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پس از 60 سال فرصت و تغییر مسیرهای استراتژیک (رویکرد به اقتصاد آزاد و خروج از سوسیالیزم) در چین و اروپای شرقی و گاهاً همگی حاکی از بن بست این نظریات می باشد.

وقوع انقلابات در قرن بیستم شدت و حدّت بیشتری یافت و انقلاب اسلامی ایران وجه ممیزه آنان بوده است. انقلاب اسلامی ایران دنیا را شگفت زده و متأثر از ایده ها و آرمان های خود ساخت و امروز بعنوان قدرتی منطقه ای، توازن قوا را در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه تغییر داده است و سرنوشت این حوزه از جهان، بدون در نظر گرفتن نقش آن، به اقدامی با هزینه و بدون نتیجه منجر خواهد شد.

نظریه پردازی برای تغییر و تفسیر جهان و نقش انسان در هستی نیز پس از حدود دو قرن زایش اندیشه ها و مکاتب مختلف در اواخر قرن بیستم همگی به انتهای خود رسیده و امروز هیچ مکتبی که انسانها را جذب خود نماید، وجود نداشته و انسان امروز در تعیین نقش خود در هستی و زمین دچار سردرگمی شده است.

البته ناگفته نماند که به موازات این رویکردها، به یمن اکتشافات علمی و توسعه فناوری های اطلاعات مرزها کوچک و انسانها به باور زندگی جهانی و ارتباطی فراگیرتر از سطح ملی و منطقه ای رسیده اند.

انسان امروز خواهان عدالت اجتماعی و رفع ظلم و تبعیض و انحصار و هرگونه مسائلی است که شکاف بین انسانها را موجب می شود. در عرصه نظامات اجتماعی، نظریات گوناگونی زاییده و عملیاتی شده و در اجرای خواستهای فطری بشر ناکام مانده و امروز اعتراضات مردمی در کشورهای توسعه یافته شاهد این مدعاست. سازمان های بین المللی که ابتدا ایده آنان توسط نیک اندیشان ارایه شد، به مرور توسط قدرت های مسلط جهانی، که بر ارکان آنان مسلط شده اند، تغییر مسیر داده و در مسیر بازی قدرت های سیاسی به عنوان ابزاری مورد استفاده قرار گرفت.

لذا ویژگی بارز عصر ما ناکارآمدی اندیشه ها و نظامات سیاسی موجود جهان در تأمین خواست های فطری انسان است. امروز جهان همه لوازمات را برای جهانی شدن دارد؛ اما این نظامات سیاسی و قدرتهای بزرگ جهانی هستند که بخاطر منافع قدرتمندان و ثروتمندان مانع ارتباطات صحیح بین انسان ها و خواسته های به حق آنان هستند.

جنگ های اول و دوم جهانی فجایعی به بار آوردند که تا آن مرحله، تاریخ به خود ندیده بود. خوی وحشیگری و اشتهای خونریزی قدرتهای جهانی که روشنگر جنگ بوده اند، جهان را در خودکامگی خود سوزاندند؛ و با کمال تأسف شاهدیم که آتش جنگ ها پس از جنگ دوم جهانی هنوز بر زمین شعله ور است. امروزه ملت های مسلمان هیزمی شدند بر آتش جهنمی که این قدرتمندان جهانخوار برافروختند. حاکمان جاهل کشورهای مرتجع منطقه، بازیچه قدرت های مسلط جهانی شده و در تنور این آتش تفرقه می دمند. امروزه شاهدیم که با رشد جریانات سلفی و وهابی منحرف، که با ابتدایی ترین تعلیمات اسلام بیگانه اند، دست به کثیف ترین اقدامات زده و روح اسلام و مؤمنین واقعی را آزرده می نمایند و با این رویکرد عنقریب به فجایعی وخیم تر وخطرناکتر خواهد انجامید.

آری این چهره ی عصر ماست که به اختصار و گزیده بیان گردید؛ اما ذخیره خدا در زمین حاضر و ناظر این اعمال است و در انتظار آمادگی شیعیان خویش است تا با صدای اناالمهدی و برافراشتن پرچم «البیعت لله» جان های عاشق را فراخوانی نماید و چهره جهان را تغییر دهد و طرح نو از زندگی درافکند که آن آمال همه انسان های موحد، آزاده و نیک رفتار تاریخ بوده است.

نکته قابل توجه در این مرحله تاریخی این بود که هم چنانکه انبیاء سلف به وجود منجی بشارت می دادند و آنچنانکه پیامبر عظیم الشأن اسلام به فرزندش حضرت مهدی (عج) اشاره می کند که ایشان منجی موعود است و پس از غیبت کبری در آخرالزمان، ظهور می کند و جهان را پر از عدل و داد می نماید. سؤال اینجاست که چرا غیر از ائمه اطهار و شیعیان خالص، بقیه مسلمانان این نکته را درک نکردند که قضای الهی به دلیل ضعف مسلمانان به گونه ای رقم خورد که اسلام از مسیر اصلی اش منحرف و جانشینان بر حق پیامبر اسلام در حبس و حصر در مضیقه قرار گیرند و منجی موعود که از میان مسلمانان و از نسل پیامبرشان باشد، از انظار مسلمانان غایب گردد؟ آری غفلت و بی توجهی مسلمانان و غرق شدن در تمایلات نفسانی و توجیهات شرعی رفتارشان، این سرنوشت را برایشان رقم زد.

به این سوالات پاسخ دهیم :

1-1- وضعیت شیعیان جهان از نظر آمادگی در آستانه ظهور حضرت مهدی (عج) را چگونه ارزیابی می کنید؟

22- این وضعیت چقدر با تراز و اندازه های یک شیعه منتظر فاصله دارد؟

33- برای خلاصی از این سرنوشت شوم چه مسیری را باید در پیش گرفت؟

44- اینکه اگر مردم بخواهند او خواهد آمد با چه اعمالی محقق می شود؟ 

55- اعلام آمادگی برای قرار گرفتن در صف سربازان حضرت مهدی (عج) و تبلیغ در مسیر مهدویت چه نقشی در تغییر سرنوشت ما دارد؟





[ یک شنبه 10 شهریور 1392  ] [ 8:13 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]