هرغروب آدينه

بی تو در شکيبايی ، هرغروب آدينه
می شود چه رويايی ، هرغروب آدينه
روی موج اندوهم ، انتظار می ميرد
مثل مرغ دريايی ، هرغروب آدينه
سينه سينه می نالد ، حنجرم از اين غربت
دفترم که بگشايی ، هرغروب آدينه
قطعه قطعه می آيد ، برلبم غزل هايم
مثل شعر نيمايی ، هرغروب آدينه
رفته ای و جامانده ، در کنار من تنها
خاطرات تنهايی ، هرغروب آدينه !





[ دوشنبه 11 آذر 1392  ] [ 12:08 AM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (1) ]