دارد زمان آمدنت دیر می شود

دارد زمان آمدنت دیر می شود.......................دارد جوان سینه زنت پیر می شود
وقتی به نامه‌ی عملم خیره می شوی..................اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود
کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار.................در دام چشم های تو تسخیر می شود؟
این کشتی شکسته ی طوفان معصیت..................با ذوق دست توست که تعمیر می شود
حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه.................با حلقه های زلف تو درگیر می شود
در قطره های اشک قنوت شب شما...................عکس ضریح گمشده تکثیر می شود
تقصیر گریه های غریبانه ی شماست..................دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود

شاعر: وحید قاسمی





[ چهارشنبه 10 دی 1393  ] [ 3:23 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]