میلاد نور و آب و آینه مبارک باد....
ما گوشه نشينان خرابات الستيم
تا بوي ميي هست در اين ميکده مستيم
مطرب به نواي ره ما بي خبران زن
تا جامه درانيم ره جامه دران زن
آورد خمي ساقي و پيمانه بر آن زد
تو نيز بجو ساز خود و زخمه بر آن زن
زان زخمه که بي حوصله از شحنه هراسد
در ادامه می خوانید....
خنجر کن و زخمش به دل بي جگران زن
آن نغمه بر آور که فتد مرغ هوايي
زان رشته گره بر پر بيهوده پران زن
بانگي که کلاه از سر عيوق در افتد
بر طنطنه کوکبه تاجوران زن
اين ميکده وقف است و سبيل است شرابش
بر جمله صلايي ز کران تا به کران زن
بگذار که ما بي خود و مدهوش بيفتيم
اين نعمه مستانه به گوش دگران زن
یا هو مدد
[ چهارشنبه 11 فروردین 1395 ] [ 7:03 PM ] [ محمد معزی زاده ]