شبهای جمعه,فاطمه,,ایوان کربلا,,,
#آقا_سلام، روضه مادر شروع شـد
باران اشک های مکرر شروع شد
آقا #اجازه هست بخـــوانم برایتان
این اتفاق از دم یک #در شــروع شد
تا ریشه های چادر خاکی مـــادرت
آتش گرفت،روضه معجر شـروع شد
درادامه می خوانید.......
فریادهای #مادر_پهلو_شـــکسته_ات
تا شد فشار در دو برابر شــروع شد
این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار #گریه_حیدر شــــروع شـد
وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شــــروع شـد
دختر رسید تا خود آن لحظه ای که #ظهر
یک #ماجرا به قافیه سر شــروع شــــد