شبهای جمعه,فاطمه,,ایوان کربلا,,,

 

#آقا_سلام، روضه مادر شروع شـد
باران اشک های مکرر شروع شد

آقا #اجازه هست بخـــوانم برایتان
این اتفاق از دم یک #در شــروع شد

تا ریشه های چادر خاکی مـــادرت
آتش گرفت،روضه معجر شـروع شد

درادامه می خوانید.......

فریادهای #مادر_پهلو_شـــکسته_ات
تا شد فشار در دو برابر شــروع شد

این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار #گریه_حیدر شــــروع شـد

وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شــــروع شـد

دختر رسید تا خود آن لحظه ای که #ظهر
یک #ماجرا به قافیه سر شــروع شــــد





[ شنبه 21 فروردین 1395  ] [ 11:27 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]