نامه یک منتظر(پرده دوم)

پرده دوم: تو عاشقانه ترین اتفاق تاریخی..جنونمان،دلمان، دینمان دچارت شد...

مگر می شود آهنگ صدایت در گوش دلم طنین انداز شود وآرام بگیرم؟باورم نمی شود که این همه رااز تو شنیده ام.این قدر گلایه داشتی؟از من؟؟

"اگر پیروان ما- که خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد -براستی دروفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند همدل و یکصدا بودند ، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما ، دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما زودتر روزی آنان می گشت."

در ادامه مطلب می خوانید.....

 

 

(پس چگونه زمزمه هایمان به وقت گفتن"  اللهم الجعلنی من انصاره و اعوانه "در ابهام اخلاصمان فرو نرود ؟ و چگونه ممکن است چنین بدانی و دست و دلت نلرزد ، دمی در خود فرو نروی و خودت را با محک عشق نسنجی ؟ آخر ولوله ی عشق باید که در جانت شعله افکند و بسوزاند روح زخم خورده ات را که زهر شود و بنشیند بر قلب خسته ات ، بند شود و فریاد زند دستهای بسته ات را و شمشیر شود و بشکافد سجده ی نمازت را ، که به جوش آورد خون خفته در رگ های اعصار مرده را و به پا داردت به حرکت.)

چندی دیگر نمانده که پای ارادت را بر زمین جمکران بسایم. هنوز دل نوشته هایم به آخر نرسیده.هنوز بغضم نترکیده.اشکم جاری نشده.انگار هنوز اذن دخول نگرفته ام.

دلم سنگین است،از بار غمی که تا به اینجا با خود کشیده ام.کاش می شد تو را ببینم.

کاش می شد، که دروغ بزرگ مرا باور کنی:عاشقی ام را..

(باید عاشق باشی و اسلام را ایمان آوری که مسلمان حیثیت اسلام است . مسلمانی یعنی پرچم داری انتظار در عصر خفتن اندیشه ها ، یعنی فریاد باشی در هزاره ی سکوت .و وقتی آموختی و پذیرفتی آیین مسلمان بودن را باید بیاموزی آیینه دار اسلام باشی. داعیه دار ایستادن در برابر آنان که قرن هاست ، نامی از دین را به تکرار بودنی لاموجود زخمه می زنند . اسلام را آن جا که خوشایندشان نیست در بدعت هایشان انکار می کنند و در کلام امیر المومنین علی (ع) اسلام را چون پوستین وارونه در بر می کنند . پوستینی که نه تنها زیبایی را از بین می برد بلکه حقیقت را نیز در ابهام بودن نهان می سازد و تو باید باشی ایستاده و لایق نام مسلمانی . باید آگاهی در نگاهت جلوه گر شود.)

 همیشه از خودم می پرسیدم،که این همه دوری از یار واین همه حجاب ؟؟

وقتی که جوابم را از تو شنیدم شرمگین شدم:

" جز برخی رفتار ناشایسته ی آنان که ناخوشایند مااست و آن عملکرد را زیبنده ی اینان نمی دانیم عامل دیگری مارا از آنان دور نمی دارد . "





[ پنج شنبه 30 اردیبهشت 1395  ] [ 8:36 PM ] [ محمد معزی زاده ]
[ نظرات (0) ]