مبانى فلسفى نظام اقتصاد اسلامى از ديدگاه امام على (عليهالسلام) |
مقدمهتفاوت هر نظام اقتصادى با ساير نظامهاى اقتصادى، برگشت به امورى از جمله مبانى فلسفى آن دارد. مبانى مكتبى، ارزشها و اهداف، برخى ديگر از مؤلفههاى تعيينكننده ميزان تمايز هر نظام اقتصادى از ساير نظامهاى اقتصادى است. استقلال فكرى ما در ساحت اقتصادى، آن گاه حاصل مىشود كه نظام اقتصاد اسلامى بر اساس جهانبينى، ارزشها و اهداف خاص آن، كشف و طراحى گردد. اگر هدف نهايى در فعاليتهاى اقتصادى ـ چه در حوزه توليد و چه در زمينه توزيع و مصرف ـ تنها پاسخ دادن به اميال شهوانى و مادى باشد، الگوهاى رفتارى در عرصه فعاليتهاى اقتصادى بسيار متفاوت از الگوهاى رفتارىاى خواهد شد كه هدف غايى كسب رضايت خداوند متعال باشد. حتى اگر جامعه در تلاش اقتصاديش هدف ميانى خود را بسط عدالت اجتماعى و اقتصادى قرار دهد، الگوهاى رفتارى اقتصاديش نيز متفاوت از جامعهاى خواهد بود كه آمال و آرمانهاى فعاليتهاى اقتصاديش فقط برآوردن اميال ماديش باشد. نظام اقتصادى حاكم بر دنياى فعلى، بر اساس تفسير خاصى كه از خدا، جهان، انسان و جامعه دارد، بنيانهاى خود را مستحكم كرده است. بر اساس تفاسير ويژه از مقولههاى فوق، در نهايت، انسان محورى را در همه فعاليتهاى اقتصاديش اصل قرار داده، نظام اقتصادى سرمايهدارى ليبرال را طراحى و در خارج پياده كرده است. در اين نظام، الگوهاى رفتارى در عرصه فعاليتهاى اقتصادى، برخاسته از حقوق اقتصادى ويژهاى، و حقوق اقتصادى به نوبه خود در بستر مبانى مكتبى نظام اقتصادى آن، شكل گرفته و مبانى مكتبى آن بر اساس ديدگاه خاصى كه نسبت به مقولههاى خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه مىدهد، سامان يافته است. به عنوان مثال در الگوى پسانداز و سرمايهگذارى يكى از عوامل تعيينكننده ميزان پسانداز و سرمايهگذارى، نرخ بهره است كه طبق ضوابط حقوق اقتصادى، لازم است افراد در فعاليتهاى اقتصادى خود آن را بر اساس توافق، رعايت كنند. اين ضابطه حقوقى به نوبه خود ريشه در اين امر دارد كه استفاده از ربا در فعاليتهاى اقتصادى بلامانع مىباشد. يكى از ريشههاى چنين ديدگاهى مىتواند چنين مبناى فلسفى درباره خداوند متعال باشد كه : «خداوند در هدايت بشر به هدايت تكوينى اكتفا كرده است و چيزى به نام هدايت تشريعى و شريعت در عرصههاى مختلف اجتماعى ارائه نداده است.» بنابراين اگر ديدگاههاى اسلام در مبانى فلسفى مربوط به نظام اقتصادى با مبانى فلسفى ساير نظامهاى اقتصادى متفاوت باشد، بايد بپذيريم كه مبانى مكتبى، حقوق اقتصادى، الگوهاى اقتصادى و در نتيجه نظام اقتصادى اسلام با نظامهاى اقتصادى ديگر متفاوت مىباشد. به همين خاطر است كه امام خمينى (ره) مىفرمايند: اسلام داراى سيستم و نظام خاص اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى است كه براى تمام ابعاد و شئون زندگى فردى و اجتماعى قوانين خاصى دارد و جز آن را براى سعادت جامعه نمىپذيرد . (1) مقدمه اين نوشتار را با ذكر چند مطلب به پايان مىبريم: .1 در اين پژوهش به دنبال بررسى مبانى فلسفى نظام اقتصادى از ديدگاه على (علیه السلام) هستيم، اما به جهت نشان دادن اهميت و جايگاه بحث در نظريههاى اقتصادى، ابتدا ناچاريم در هر بخشى به ادبيات و برخى نظريههاى موجود از ديدگاه نظام اقتصادى مسلط بر دنياى كنونى ـ نظام سرمايهدارى ليبرال ـ اشاره مختصرى داشته باشيم، سپس ديدگاه على (عليهالسلام) را تبيين و تفاوت آن دو ديدگاه را نشان دهيم. .2 عمده منابع تحقيق به لحاظ ماهيت بحث ـ نهجالبلاغه و غررالحكم خواهد بود. زيرا در اين نوشتار بايد با تكيه بر گفتار حضرت (عليهالسلام) به تحقيق بپردازيم و غالب گفتار آن حضرت درباره موضوع مورد بحث نيز در اين دو منبع جمعآورى شده است. .3 در برخى موارد از آيات و روايات ساير معصومين (عليهالسلام) استفاده خواهيم كرد. اين امر به دو جهت لازم است: يكى به جهت نشان دادن ميزان نزديكى ديدگاههاى آن حضرت (عليهالسلام) با آيات الهى و روايات ساير معصومين (عليهالسلام)؛ جهت ديگر، گاهى ممكن است گفتار مهمى از حضرت (عليهالسلام) به ما رسيده باشد، ولى استناد ضعيف باشد، لذا با استفاده از گفتار ساير معصومين (عليهالسلام) ـ از باب كلامهم واحد ـ مىتوان محتواى گفتار حضرت (عليهالسلام) را تقويت نمود. .4 روش تحقيق: مطالعه منابعى كه محتوى كلام على (عليهالسلام) مىباشند، جمعآورى گفتار حضرت (عليهالسلام)، تحليل و نتيجهگيرى با تكيه بر روش استقرا و قياس، مورد نظر مىباشد . . 5 فرضيه تحقيق: بين مبانى فلسفى نظام اقتصادى از ديدگاه على (عليهالسلام) و بين مبانى فلسفى نظام اقتصادى مسلط كنونى بر جهان، تفاوتهاى اساسى وجود دارد. .6 در ترجمه كلمات اميرالمؤمنين (عليهالسلام)، سعى ما بر آن است كه ترجمه ارائه شده حتىالمقدور هماهنگ با ترجمه نهجالبلاغه عبدالحميد آيتى باشد، در غير اينصورت مشخصات نهجالبلاغه مورد كاملا بيان مىشود تا تفاوت مأخذ مشخص گردد. .7 مطالب هر يك از عناوين اين مقاله از ديدگاه امام على (عليهالسلام) چنان گسترده است كه هر كدام مقاله مستقلى را مىطلبد، لذا ناچاريم خيلى به شرح و بسط كلمات آن حضرت نپردازيم و از كلماتى كه گويايى لازم را در مطلب مورد استناد داشته باشد، استفاده كرده، يا به حداقل شرح گفتار آن حضرت (عليهالسلام) اكتفا كنيم. . 8 اين پژوهش در چند بخش زير به سامان مىرسد: بخش اول، كلياتى پيرامون مفهوم نظام و نظام اقتصادى، مبانى فلسفى، اهداف نظام اقتصادى و ... مىباشد. در بخش دوم، خداشناسى؛ در بخش سوم، جهانشناسى؛ در بخش چهارم، انسانشناسى؛ و در بخش پنجم، جامعهشناسى از ديدگاه على (عليهالسلام) مورد بحث قرار مىگيرد. سرانجام در خاتمه به جمعبندى و نتيجهگيرى مىپردازيم. لازم به يادآورى است كه در پنج بخش فوق به مباحثى مىپردازيم كه نظام اقتصادى متأثر از آنها باشد. |
دوشنبه 22 فروردین 1390 توسط رضا کرمی | نظرات (0) |