بر اساس يك ديدگاه، بهترين و كارآترين نظام اقتصادى در عالم خارج وجود دارد. وظيفه متفكران اقتصادى تنها درك و كشف آن و هماهنگ شدن با آن مىباشد و بايد از دخالتهاى ناروايى كه سبب اختلال كاركرد آن مىشود، پرهيز نمود. آدام اسميت، نفع شخصى مادى را تحت عنوان «تئورى دست نامرئى» مهمترين عامل ايجاد، حفظ و هماهنگى چنين نظام اقتصادى مىشمارد و همچنين جستجوى نفع شخصى را عامل اساسى در رفع تمانع منافع فرد و اجتماع مىداند. بر اساس ديدگاه دوم كه توسط «اجتماعيون دولتى» ارائه شده است، نظام اقتصادى بر حسب ضرورت طبيعى و غريزى شكل نمىگيرد، بلكه سازمانهاى تاريخى وجود دارند كه با سازمان دادن به خود و وضع قوانين مناسب و اجراى مناسب آن، نقش مؤثرى در ايجاد نظام اقتصادى دارند. به عبارت ديگر دولتها بايد قوانين مربوط به فعاليتهاى افراد و سازمانها را وضع، اجرا و پاسدارى نمايند. تفاوت اساسى اين دو ديدگاه آن است كه بر اساس ديدگاه اول، طراحى نظام اقتصادى مطابق با مبانى فلسفى، مكتبى، اهداف و حقوق اقتصادى بىمعناست؛ زيرا نظام اقتصادى در عالم خارج موجود است، بنابراين نيازى به بررسى مقولههاى فوق جهت طراحى نظام اقتصادى نمىباشد . پس وظيفه متفكران اقتصادى بر طبق اين ديدگاه تنها مطالعه آن به روش علمى جهت شناسايى دقيقتر آن و رفع موانع كاركرد طبيعى آن مىباشد. ولى بر اساس ديدگاه دوم، نظام اقتصادى مىتواند يك طرح جامع جهت دگرگون نمودن عالم واقع باشد. اين طرح جامع با استفاده از مبانى فلسفى، مكتبى، اهداف و حقوق اقتصادى خاصى امكانپذير مىباشد. اين تفكيك در پژوهشهاى اسلامى از اهميت ويژهاى برخوردار است. در اين پژوهش، در پى نشان دادن تفاوت مبانى فلسفى نظام اقتصادى از ديدگاه على (عليهالسلام) ـ كه با ديدگاه دوم همخوانى دارد ـ با مبانى فلسفى نظام اقتصاد سرمايهدارى ـ كه با ديدگاه اول هماهنگ است ـ مىباشيم. |
دوشنبه 22 فروردین 1390 توسط رضا کرمی | نظرات (0) |