كار وتلاش وجهاد اقتصادی



كار، اشتغال و توليد از ديدگاه امام على عليه السلام (2)

هنجارآفرينى

براى تبديل يك پديده رفتارى به «هنجار» مى‏بايد بين آورنده هنجار و مخاطبان و اعضاى جامعه و پديده موردنظر، رابطه مثبت وجود داشته باشد. فردى كه هنجار را مى‏آورد، مى‏بايد اعضاى جامعه او را پذيرفته باشند و آنچه كه به عنوان هنجار در پيام خود دارد، مى‏بايد مورد نياز جامعه باشد تا اين‏كه از آن استقبال شود. با اين پيش فرض‏ها، اين پديده رفتارى به سرعت تبديل به هنجار مى‏گردد. (11) براين اساس اگر نسبت عملى و گفتارى امام على ـ عليه‏السلام ـ در مورد كار و تلاش مفيد و منظم به جامعه رسانده شود، بى‏شك جامعه به‏طور طبيعى آن‏را به‏عنوان «هنجار» و «ارزش» مى‏پذيرد. زيرا سيره هنجارآورى همانند او كه از نظر جامعه اسوه كامل در تمام ابعاد حيات فردى، اجتماعى، دنيوى و اخروى است، به‏سرعت الگو و مقياس رفتارى جامعه خواهد شد. به‏شرط اين‏كه سيره وى آن‏طور كه از متون اسلامى استفاده مى‏شود، شفاف و بى‏پيرايه به مخاطبان و اعضاى جامعه، هماهنگ با نياز زمان ابلاغ گردد. به ديگر تعبير، باور و شناخت اعضاى جامعه در هر زمان نسبت به گفتار و رفتار امام على ـ عليه‏السلام ـ در مورد اصل كار مفيد، انواع كار، بهره‏ورى كار، نظم كارى و ديگر چالش‏هاى فرهنگ كارى كه جامعه با آن دست به گريبان است، بهترين زمينه‏اى است كه اين گفتار و رفتار تبديل به هنجار و ارزش گردد؛ به‏شرط اين‏كه روح زمان در اين سنن كارساز دميده شود و حساسيت‏هاى زمانه در ابلاغ اين سنن مورد غفلت پيام‏رسانان قرار نگيرد. اكنون سنت رفتارى و آن‏گاه سنت گفتارى او را در وجوه مختلف كار برمى‏رسيم:

.1 سنت رفتارى امام على عليه السلام

شيوه عملى آن حضرت اشتغال به اصل كار مفيد بود؛ بدون اين كه شكل كار براى او مطرح باشد . اين‏كه برخى تصور مى‏كنند كه اگر انسان براى خود كار كند، با موقعيت اجتماعى او سازگار است و اگر براى دستمزد باشد، جايگاه اجتماعى او حفظ نشده است. فرهنگ كار مى‏طلبد كه موقعيت اجتماعى افراد، كار و تلاش را اين‏گونه طبقه‏بندى نكنند؛ بلكه در نگرش جامعه، موقعيت اجتماعى بايد نسبت به انواع كار حساسيت منفى نداشته باشد و هر كار مفيد و سازنده‏اى عزت و احترام اجتماعى را به دنبال داشته باشد و هيچ نوع كار سازنده‏اى با موقعيت و جايگاه اجتماعى افراد، ناسازگار تلقى نگردد. امام على ـ عليه‏السلام ـ بر طبق نص زير در بيرون مدينه اجير شد تا آب حمل كند: روزى در مدينه گرسنگى شديد بر من عارض شد. در اطراف مدينه به‏دنبال كار بودم. زنى را ديدم كه مقدارى كلوخ جمع كرده و مى‏خواهد آن‏را گل كند. با او قرار گذاشتم هر ظرف آب در ازاى يك دانه خرما. شانزده ظرف آب آوردم تا اين‏كه دستانم تاول زد. پس مقدارى آب نوشيدم و از زن در مقابل كار خرما خواستم؛ او هم شانزده دانه خرما به من داد. نزد پيامبر ـ صلى‏الله عليه وآله ـ آمدم و جريان را گفتم و با هم خرما خورديم». (12) در روز ديگر بيل بدست مى‏گيرد و زمين را آماده كشت مى‏نمايد. امام صادق ـ عليه‏السلام ـ فرمود: على‏بن ابى‏طالب ـ صلوات‏الله عليه با بيل زمين را آماده كشت مى‏كرد. (13) در روايت ديگر فرمود: امام على ـ عليه‏السلام ـ از خانه خارج مى‏شد، در حالى كه با خود بار هسته خرما حمل مى‏كرد. (14) بر همين اساس ابن ابى‏الحديد درباره آن حضرت چنين تصريح مى‏نمايد: او با دستان خود كار مى‏كرد. هماره زمين را كشت و آبيارى، و هسته خرما را غرس مى‏نمود و در عين حال بعد از آباد كردن، مزارع را وقف فقرا مى‏نمود. (15) بنابراين سنت عملى حضرت عليه السلام اشتغال به كار مفيد و سازنده بوده است. در نظر او مكانت و موقعيت ممتاز اجتماعى او هيچ‏گاه تنافى با اصل كار كردن و يا كار براى ديگران نداشت. مهم در رفتار و سيره عملى آن حضرت، كار مثبت و سازنده بود و از اين جهت مى‏تواند اسوه و الگوى كامل كار مفيد براى جامعه اسلامى باشد.

.2 سنت گفتارى امام على عليه السلام

رواياتى كه از امام على ـ عليه‏السلام ـ درباره كار و تلاش نقل شده است، از جهت هنجارى بودن و ارزشى بودن مفاد آنها، بهره‏ورى كار، نظم كارى، به چند دسته تقسيم مى‏شود:

الف. هنجار بودن كار و ناهنجار بودن تنبلى:

امام على عليه السلام مى‏فرمايد: مبغوض مى‏دارم كسى را كه نسبت به كار حيات مادى‏اش تنبل و بى‏اعتنا است؛ زيرا كسى كه نسبت به زندگى دنيايش چنين است، در مورد آخرتش تنبل‏تر و بى‏اعتناتر است. (16) و در روايت ديگر فرمود:

هرچند كار و تلاش همراه با زحمت و رنج است، بيكارى پيوسته منشأ فساد و تباهى است. (17) ب. ارزشى بودن كار: هر پديده اعم از رفتار و كالا كه براى رفع نياز انسان به كار مى‏آيد، ارزش پيدا مى‏كند. مثلا گرسنگى يك نياز است و ماده غذايى كه اين نياز اساسى را اشباع مى‏نمايد، ارزش و مطلوبيت ابزارى پيدا مى‏كند. كار و اشتغال نيز چون وسيله و طريق تأمين نيازهاى گوناگون مادى انسان است، ارزش ابزارى دارد؛ همچنان‏كه بيكارى به‏طور طبيعى منشأ فقر و تنگدستى و ناكام ماندن خواسته‏هاى انسان مى‏گردد و درنتيجه ارزش ابزارى منفى به خود مى‏گيرد.

امام على ـ عليه‏السلام ـ در اين باره مى‏فرمايد: آن‏گاه كه پديده‏ها با يكديگر جفت و جور شدند، تنبلى و ناتوانى نيز در كنار هم قرار گرفتند، فقر و تنگدستى را پديد آوردند . (18) در اين روايت فقر كه پديده‏اى منفى، و بيكارى عامل و منشأ آن است، ارزش ابزارى منفى پيدا مى‏كند. در مقابل كار و تلاش، ارزش ابزارى مثبت دارد. همچنان‏كه در روايت زير كارهاى مختلف، سبب و طريق معيشت تلقى شده است: ان معايش الخلق خمسة: الامارة والعمارة والتجارة والاجارة والصدقات واما وجه العمارة فقوله تعالى هو انشأكم من الارض واستعمركم فيها (19) فاعلمنا سبحانه انه قد امرهم بالعمارة ليكون ذالك سببا لمعايشهم لمايخرج من الارض من الحب والثمرات ومما جعله الله معايش للخلق. (20) اين روايت در وسيله بودن كارهاى مختلف جهت تأمين معيشت انسان صراحت دارد. در ديگر نظامهاى اجتماعى نيز عنصر كار ارزش ابزارى دارد و چون انسان در حيات طبيعى‏اش به دنبال تأمين نيازهاى معيشتى خود مى‏باشد و كار براى رفع اين نوع نيازها است و در نتيجه نقش ارزش ابزارى مى‏يابد، بر همين اساس در تئورى‏هاى علم اقتصاد در مورد نيروى كار در جانب عرضه، متغير اصلى را دستمزد به حساب مى‏آورند. از منظر اين تئورى‏ها انسان اقتصادى، انسان طبيعى است كه نگرش، منش و رفتار او تأمين نيازهاى طبيعى فردى ـ اجتماعى خود است. در واقع اين نيازهاى طبيعى است كه انگيزه‏هاى متفاوت را به عامل مؤثر در پيدايش پديده كار، تبديل مى‏كنند. انسان طبيعى بر پايه اين انگيزه‏ها، دست به كار و تلاش مى‏زند و بى‏شك تا آن‏جا كه اين انگيزه‏ها برد و كشش دارند، عامل كار (نيروى انسانى) تلاش مى‏نمايد . اين انگيزه‏ها به‏طور فشرده عبارتند از: انگيزه‏هاى بيرونى مانند نيازهاى اقتصادى، ميل به پيوستگى به ديگران، كسب عزت و احترام در جامعه، و انگيزه‏هاى درونى همچون تمايل به تحرك و فعاليت، تجربه و شناسايى موقعيت و خوديابى. (21) اين انگيزه‏هاى بيرونى و درونى هرچند از اين جهت كه عامل كار براساس انگيزه بيرونى وسيله هدف ديگرى قرار مى‏گيرد، و براساس انگيزه درونى، خود هدف مى‏شود نه وسيله، باهم تفاوت دارند، ولى در هر دو فرض كار در راستاى تأمين نيازهاى طبيعى انسان قرار مى‏گيرد. انسان طبيعى خواسته‏هاى طبيعى دارد كه كار و تلاش يا يكى از اين خواسته‏ها است (ارزش غايى طبيعى) يا وسيله‏اى است براى تأمين نيازهاى ديگر (ارزش طبيعى ابزارى). از روايتى هم كه كار را در زمينه عمارت و آبادانى يكى از عوامل و اسباب معيشت معرفى مى‏كند، مى‏توان ارزش طبيعى ابزارى كار را استفاده كرد. نكته اساسى كه بايد بدان توجه داشت، اين است كه انسان طبيعى، نيازهاى طبيعى دارد و عنصر كار را وسيله اين نيازهاى طبيعى قرار مى‏دهد . از اين جهت كار داراى ارزش ابزارى است؛ ولى اگر همين انگيزه‏هاى طبيعى را به‏گونه‏اى به حيات انسانى ـ نه طبيعى ـ ارتباط بدهيم، كار نيز ارزش غايى مى‏يابد.

براساس آموزه‏هاى دينى، اگر كسى به انگيزه دستمزد گرفتن و تأمين معيشت و رفاه خود و خانواده خود، كار و تلاش كند، يك درجه از تقوا را تحصيل كرده است و براساس اين انگيزه كار ارزش غايى پيدا مى‏كند، نه ارزش ابزارى؛ زيرا چنين كارى در واقع يك نوع انجام وظيفه دينى است. امام على ـ عليه‏السلام ـ در دو روايت زير، همين نوع ارزش را مى‏شناسانند : هيچ تلاش صبح هنگامى در راه خدا به فضيلت كار صبح هنگام، در جهت رفاه و آسايش فرزند و خانواده نمى‏رسد. (22) كسى كه از سر دلسوزى بر پدر يا فرزند يا همسر به دنبال امر دنيايش باشد، چهره او در قيامت همانند ماه شب چهارده است. (23) در واقع اين نوع روايات، در قوى‏ترين انگيزه انسان طبيعى براى كار و تلاش و تحصيل درآمد، خدشه نمى‏كنند؛ بلكه همين انگيزه طبيعى را جهت مى‏دهند. به اين صورت كه تلاش و تحصيل درآمد براى معيشت خود و خانواده را يكى از وظايف و مسئوليت‏هاى دينى او مى‏شمرند. با اين جهت جديد، ارتباط انگيزه طبيعى از حوزه حيات طبيعى قطع، و وابسته به حيات انسانى مى‏شود و در سايه همين جهت‏يابى انگيزه ماهيت كار و تلاش به‏علاوه ماهيت فيزيكى، حقوقى، اجتماعى، اقتصادى، جوهره ارزشى نيز پيدا مى‏كند. اگر اين جهت‏يابى انگيزه طبيعى كار نبود، ويژگى‏هاى فيزيكى، حقوقى، اجتماعى، اقتصادى را داشت، ولى ماهيت ارزشى نداشت؛ همچنان‏كه از روايت زير همين واقعيت را مى‏توان استفاده كرد: مردى به امام صادق ـ عليه‏السلام ـ گفت: دنبال دنيا هستم و رسيدن به آن را دوست دارم. امام پرسيد: براى چه رسيدن به دنيا را دوست دارى؟ جواب داد: براى اين‏كه نيازهاى خود و خانواده‏ام را برآورده و با آن به صله رحم، صدقه، حج و عمره بپردازم. امام فرمود: «اين طلب دنيا نيست، بلكه طلب آخرت است . (24) انسان طبيعى مى‏كوشد نيازهاى مادى‏اش را با درآمد حلال پاسخ گويد. اما همين انسان طبيعى مى‏تواند جهت ديگرى به انگيزه طبيعى خود بدهد: به اين صورت كه درآمد خود را در راه اداى وظايف و مسئوليت‏هاى مختلف دينى‏اش به كار اندازد. در اين صورت همان انگيزه با اين جهت‏يابى، جوهره فعاليت اقتصادى را تغيير مى‏دهد و واقعيت ارزشى بدان مى‏بخشد. بنابراين كار و تلاش مى‏تواند درجه‏اى از فضيلت را بيافريند و ارزشى غايى ـ ذاتى داشته باشد. اين شيوه، بخشى از رويكرد ارزشى كار است. به همين جهت تعبير مى‏شود كه درجه‏اى از تقوا و ارزش را مى‏تواند داشته باشد، بخش ديگر اين رويكرد را مى‏توان عميق‏تر مطرح نمود و در سايه آن مى‏بايد تلاش و كار على‏بن ابى‏طالب ـ عليه‏السلام ـ را به‏مثابه الگو و هنجار اجتماعى جامعه انسانى در هر زمانى تفسير كرد. اين رويكرد را كه در واقع يكى از چالشهاى اجتماعى جامعه ما است با نام تقواى اجتماعى كار برخواهيم رسيد.

بهره‏ورى كار

پديده بيكارى يكى از مشكلات جدى جوامع امروزى، و مهم‏تر از آن بيكارى پنهان است كه در واقع روى ديگر سكه كاهش بهره‏ورى كار به حساب مى‏آيد. جامعه ما نيز در كنار بيكارى حاد و فراگير، مشكل كاهش بهره‏ورى را نيز رنج دارد. (25) اين كاهش بهره‏ورى عوامل گوناگون دارد كه بايد در جاى مناسب خود بررسى علمى شود. آنچه در اين‏جا بايد بدان توجه شود، اين است كه امام على ـ عليه‏السلام ـ سفارش مى‏فرمايد كه هر كارى را بايد با علم و مهارت لازم پيش برد. كار با دانش و مهارت همانند گام برداشتن در طريق روشن است. (26) ارزش هر فردى به اندازه حسن و درستكارى او است. (27) طبيعى است كه با كاربردى كردن دو عنصر مهارت و درستكارى مى‏توان بهره‏ورى كار را افزايش و در نتيجه بيكارى پنهان جامعه را كاهش داد.

تقواى اجتماعى كار

در نظام‏هاى اجتماعى، انگيزه كار در قشرهاى متوسط، تحصيل درآمد است، و در قشر مرفه، كسب موقعيت اجتماعى؛ زيرا برخى مشاغل مى‏تواند موقعيت اجتماعى ويژه در پى داشته باشد . معمولا در نظام‏هاى اجتماعى قدرت‏سالار، هر شغلى كه به رأس هرم قدرت، بيش‏ترين ارتباط و تعامل را داشته باشد، موقعيت اجتماعى مهم‏ترى را فراهم مى‏سازد. بر همين اساس تنها انگيزه كار، هميشه تحصيل درآمد نيست، بلكه گاه كسب موقعيت اجتماعى است. (28) در اين گونه نظام‏ها ممكن است فردى توان لازم كارى يا امانت و درستكارى شغلى را نداشته باشد ولى مسئوليت آن كار را به‏عهده گيرد و اين پديده معمولى و متعارفى است كه نياز به بحث ندارد. در نظام‏هاى اجتماعى شايسته‏سالار، شايستگى شغلى و مهارت، عامل تعيين‏كننده است. كسى كه شغلى را عهده‏دار مى‏شود، توان همه‏جانبه آن كار را بايد داشته باشد؛ بدون اين توان، شايستگى معنا ندارد. اكنون مفهوم تقواى اجتماعى كار، معطوف به شايستگى كار به معناى غنى آن است. ممكن است از واژه «تقوا» و «شايستگى كارى» چنين فهميده شود كه مراد رعايت حدود شرعى و قانونى كار است؛ يعنى هركس تا آن‏جا كه براى او مقدور است، اين حدود را مورد توجه قرار دهد و در ميدان كار آنها را زيرپا نگذارد؛ ولى چنين تفسيرى نمى‏تواند حدود توان و قدرت كارى را هم پوشش دهد. مثلا اگر پزشكى حدود شرعى و قانونى كار خود را رعايت كند و دست به كار طبابت شود، هرچند توان متعارف اين شغل را نداشته باشد، بر اساس اين تعريف بايد بتوان گفت كه تقواى پزشكى را رعايت كرده است؛ اما اگر توان و مهارت كارى را در مفهوم تقواى كارى وارد كنيم، اين مفهوم در نهان خود دو عنصر را به يك نسبت شامل مى‏شود: يكى امانت دارى كه همان رعايت حدود شرعى و قانونى كار است، و ديگرى توان و مهارت كارى. تقواى كارى در روابط اجتماعى مى‏طلبد كه نسبت به آن كار هم درست‏كار و امين بود و هم توان‏مند و ماهر، و به طور طبيعى هر مقدار كه مهارت بيش‏ترى باشد، خدمت بيش‏ترى مى‏توان به‏جامعه ارائه داد و هر مقدار كه بتوان خدمت بيش‏تر و حساس‏ترى ارائه داد، فضيلت وتقواى بيش‏ترى را كسب كرده‏ايم.

در اين صورت موقعيت اجتماعى مهم‏ترى را در نظام شايسته‏سالار تحصيل كرده‏ايم. ولى اين موقعيت اجتماعى دقيقا در گرو كيفيت بهتر كار ـ هم از جهت مهارت و هم از جهت درستكارى ـ است. با اين رويكرد در درك مفهوم تقوا و جامعيت آن، بايد شيوه امام على ـ عليه‏السلام ـ را در مورد كار و تلاش تفسير كرد، و آن‏را الگو و هنجار كارى جامعه قرار داد؛ چه اين‏كه كار و تلاش آن حضرت، نمادى از مهارت و درستكارى و اخلاص است.

گفتار سوم: رويكرد اقتصادى به كار، اشتغال و توليد

نامه امام على ـ عليه‏السلام ـ به والى شايسته خود، مالك اشتر را مى‏توان منشور حكومت و تبيين ديدگاه‏هاى آن حضرت در مسائل گوناگون حياتى جامعه دانست. در ابتداى اين منشور، اهداف كلى آن و آن‏گاه راهكارهاى تحقق آنها را بيان فرموده‏اند.

اين اهداف عبارتند از: جباية خراجها، وجهاد عدوها، واستصلاح اهلها، وعمارة بلادها. (29) فرايند «عمارت بلاد» بدون «استصلاح مردم» و تربيت و تعليم افراد جامعه ممكن نيست؛ همچنان‏كه تربيت و تعليم در جامعه بدون تأمين امنيت (جهاد عدو) و تأمين مخارج اين اهداف (جباية خراج) امكان ندارد.

جا دارد ارتباط منطقى و واقعى و نظامدار بين هريك از اين اهداف را با يكديگر از يك طرف، و ارتباط آنها را با راهكارهاى آنها از طرف ديگر، مورد توجه قرار داد؛ زيرا در يك ساختار و چينش خاص، اين اهداف و راهكارها زمينه پيدايش و ظهور دارند؛ مثلا آبادانى شهرها، در هر مرحله تاريخى يك پديده اجتماعى است كه در سايه اشتغال تحقق مى‏يابد. اشتغال يعنى تأمين تقاضاى كار از طريق نيروى انسانى كه در جانب عرضه، جوياى كار است.

در صورتى كه توليد كالا و خدمت در سطح جامعه پويايى لازم را نداشته باشد، تقاضاى مؤثر براى عامل كار شكل نمى‏گيرد و درنتيجه جامعه با پديده بيكارى مواجه مى‏گردد. همچنين اگر توليدكننده، نيروى كار مورد نياز خود را نتواند تأمين كند، به‏طور طبيعى ـ تا آن‏جا كه توليد وابسته به نيروى كار است ـ مواجه با ركود مى‏گردد و درنتيجه نه اشتغال تحقق مى‏يابد، نه عمارت و آبادانى. بنابراين «عمارت بلاد» اشتغال را مى‏طلبد و اشتغال در سايه تعادل دو عنصر اساسى زير شكل مى‏گيرد: .1 توليد (تقاضاى كار)؛ .2 نيروى انسانى مناسب توليد (عرضه كار).

بى‏شك هم توليد و هم تأمين نيروى انسانى مناسب، دو پديده اجتماعى است كه مناسبات و شرايط اجتماعى هماهنگ را مى‏طلبد. چرخه توليد كالا و خدمت و تأمين نيروى انسانى ماهر و كارآزموده، نه در خلأ اجتماعى شكل مى‏گيرد و نه در سايه روابط ناهنجار اجتماعى. از اين رو مى‏كوشيم ساختار كلى و اصول و شرايط ضرورى اشتغال و توليد، به عنوان زيرساخت اجتماعى ـ اقتصادى «عمارت بلاد» از ديدگاه امام على ـ عليه‏السلام ـ به تصوير كشيده شود. طبيعى است كه با پيدايش اين اصول كلى و اساسى، مسير اشتغال ـ توليد، در جامعه هموار مى‏گردد.



دوشنبه 22 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)





عدالت
جهاد اقتصادی
عدالت اقتصادی
ريشه کني «ربا»
عدالت امام علی(ع)
نفی سرمایه سالاری
جهاد براي رشد اقتصادي
مبارزه با مفاسد اقتصادی
موانع تحقق جهاد اقتصادی
آموزه های اقتصادی اسلام
مفهوم­شناسی جهاد اقتصادی
جهاد اقتصادي با محوريت بازرگاني خارجي
آرایش جهادی اقتصاد كشور
اخلاق‌گرايي و بي‌توجهي به علم اقتصاد
دانلودکتاب مفید اقتصادی
مفهوم و الزامات جهاد اقتصادی

رضا کرمی

كل بازديدها : 575700
كل مطالب : 745

تعداد كل نظرات : 30

تاريخ ايجاد وبلاگ : چهارشنبه 10 فروردین 1390 

آخرين بروزرساني : شنبه 28 اردیبهشت 1392 

RSS 2.0 این صفحه را به اشتراک بگذارید