كار وتلاش وجهاد اقتصادی



اقتصاد سالم و راه­های مبارزه با آفات آن

 

 

جامعه­ی پویا، پرتلاش و سالم مرهون رسیدگی و توجه به تمام ابعاد و زوایای زندگی افراد آن است. اقتصاد نیز یکی از شالوده­های اساسی اجتماع است. مروری گذرا بر سیره­ی عملی معصومین(علیهم السلام) به ویژه دوره­ حکومتی حضرت علی(علیه السلام) راه­کارهای اساسی و تأثیرگذار بر زندگی فردی و اجتماعی است. هشدارهای آن حضرت که در قالب نامه به کارگزاران صادر شده است، برای تحقق جامعه­ی سالم، زنده و متحرّک که شریان­های اقتصاد آن موجب رونقِ لازم است؛ توجه فرد فرد جامعه را به مضامین بلند آن می­طلبد تا با عمل نمودن به آن­ها، در تحقق جامعه سالم قدم­ها برداشته شود.

یکی از مسایل مهم هر کشور، اقتصاد آن است. به دنبال اقتصاد ناسالم فقر عده­ی بی­شماری از افراد اجتماع و انباشته شدن ثروت نزد عده­ی قلیل را باید انتظار داشت که زمینه­ای برای ایجاد ناامنی­های بسیار در جامعه است. از نظر اسلام ثروت و مال در حیات مادی و معنوی انسان­ها، نقش اساسی دارد و در برخی روایات، از تنگدستی به روسیاهی دردنیا و آخرت([1]) و مرگ بزرگ([2]) تعبیر شده است.

حکومت علوی که برای ایجاد اصلاحات و مبارزه با مفاسد در جامعه­ی اسلامی، پدید آمده بود، به اصلاحات همه جانبه به ویژه در بُعد اقتصادی راه­کارهای اساسی دارد و موضوعاتی چون: فقر، تورم، ربا، رشوه، اسراف و اختلاس کارگزاران حکومتی را سرلوحه­ی اهداف و برنامه­های تنظیمی خود قرار داده است.

مقام معظم رهبری(مدظلّه العالی) در فرمان هشت ماده­ای به سران سه قوه­ی نظام جمهوری اسلامی مبارزه­ی جدی با فساد مالی را به عنوان یکی از وظایف اصلی دست اندرکاران برشمردند و برای رسیدن به نظام آرمانی علوی و اسلامی تکیه بر کمک­های الهی و حمایت­های مردمی را یادآور شدند:

امروز کشور ما تشنه­ی فعالیّت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایه­گذاری مطمئن است. و این همه به فضایی نیازمند است که در آن، سرمایه­گذار و صنعت­گر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جوینده­ی کار و همه­ی قشرها، از صحّت و سلامت ارتباط حکومتی و امانت و صداقت متصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوء استفاده کنندگان از امکانات حکومتی، قطع نشود، و اگر امتیاز طلبان و زیاده خواهان پر مدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایه­گذار و تولید کننده و اشتغال طلب، همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و کسانی از آنان به استفاده از راه­های نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد.

... مبارزه با مفسدان و سوء استفاده کنندگان از ثروت­های ملّی، موجب ناامنی اقتصادی و فرار سرمایه­ها است. به این اشخاص تفهیم کنید که به عکس، این مبارزه موجب امنیت فضای اقتصادی و اطمینان کسانی است که می­خواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند. تولید کنندگان این کشور، خود نخستین قربانیان فساد مالی و اقتصاد ناسالم­اند.

در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچ کس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادی نمی­تواند با عذر انتساب به این­جانب یا دیگر مسؤولان کشور، خود را از حساب کشی معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد.

با این امر مهم و حیاتی نباید به گونه­­ی شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه رفتار شود. به جای تبلیغات باید آثار و برکات عمل، مشهود گردد. به دست اندرکاران این مهم تأکید کنید که به جای پرداختن به ریشه­ها و امّ الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند. هرگونه اطلاع رسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است، باید به دور از اظهارات نسنجیده و تبلیغات گونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر داشته باشد.([3])

مبارزه با فقر

از متون دینی، به خوبی استفاده می­شود که، فقر در تکامل پاره­ای از انسان­ها مؤثر است؛ چرا که آن­ها با تهذیب نفس و تصفیه اخلاق از این زمینه بهره­ی مفید و سازنده را می­برند. چنان­که در روایت آمده است: خداوند وقتی بنده­ای را دوست بدارد، او را در شداید غرق می­کند.([4]) البته ناگفته نماند که فقر برای بسیاری از انسان­ها، می­تواند به عاملی بزه آفرین، تبدیل گردد. حضرت علی(علیه السلام) خطاب به محمدبن حنفیه می­فرماید: پسرم! از فقر بر تو می­ترسم پس از آن به خدا، پناه ببر که، فقر موجب زیان دین و سرگردانی عقل و به وجود آمدن دشمنی است.([5])

آثار شوم فقر، نه تنها در زندگی شخصی بلکه در سطح جامعه نیز تأثیرات خود را بر جای می­گذارد. وقتی فقر به سرقت می­انجامد، آن­گاه که دام فحشا را می­گستراند، زمانی که موجب گسیختن پیوندهای مشروع نکاح و در نتیجه بر جای گزاردن فرزندانی می­شود که از مهر پدر و مادر یا یکی از آن­ها محرومند، هرگز نمی­توان آن را پدیده­ای ساده انگاشت؛ چرا که مانع تعلیم و تربیت صحیح می­شود، که نتیجه­ فقدان پرورش فکری و اخلاقی صحیح ارتکاب جرایم در جامعه فراگیر می­شود.

از سیره­ی امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای رفع فقر و مبارزه با آن سه شیوه را می­توان آموخت:

الف. دستگیری از مستمندان و فقیران؛ حمایت و دستگیری از مستضعفان و محرومان از جمله اصول اساسی اسلام است. برخلاف آن که برخی مُجریان در طول تاریخ بر خلافِ قانون اسلام عمل کردند و فقر فقرا را نه تنها مرتفع نساختند، بلکه تشدید نمودند، حکومت کوتاه امیرالمؤمنان(علیه السلام) ترسیمی واضح و روشن از حمایت واقعی و راستین آن حضرت از محرومین جامعه در قول و عمل است. همچنان که در راستای تحقق عدالت اجتماعی در بُعد اقتصادی، کارگزاران خویش را موظّف به رسیدگی و حل مشکلات فقرا و مساکین می­داند:

پس از خدا بترس، از خدا بترس، درباره­ی دسته­ی زیردستان درمانده­ی بیچاره و بی­چیز و نیازمند و گرفتار در سختی و رنجوری و ناتوانی، زیرا در این طبقه هم خواهنده است که ذلّت و بیچارگی­اش را اظهار می­کند و هم کسی است که به عطا و بخشش نیازمند است، ولی از عفّت نفس اظهار نمی­نماید، و برای رضای خدا آن­چه را که از حقّ خود درباره­ی ایشان به تو امر فرموده به جا آور، و قسمتی از بیت المال که در دست داری و قسمتی از غلاّت و بهره­هایی که از زمین­های غنیمت اسلام به دست آمده را در هر شهری برای ایشان مقرّر دار، زیرا دورترین ایشان را همان نصیب و بهره­ای است که نزدیک­ترین آن­ها دارد همه­ی ایشان از بیت المال و غلاّت زمین­هایی که از جنگ کننده­ی با مسلمان­ها گرفته شده بهره می­برند خواه دور و خواه نزدیک، و چون توانایی ندارند که خود را به شهر تو برسانند و سهم خود را بگیرند پس در شهر خودشان مأموری بگمار که حقّ آن­ها را بپردازد تا کسی محروم و نومید نماند....([6])

حضرت در عمل نیز اهتمام زیاد به فقرا داشت. آیه­ها­ی ولایت([7]) و اطعام([8]) این مطلب را به خوبی نشان می­دهد. در روایتی از غلام امیر مؤمنان است که: روزی هنگام ظهر، حضرت از کندن قناتی فارغ شد و به نماز پرداخت. من بعد از نماز، کدوی پخته برای او آوردم. ایشان دست­های مبارک را شستند و با وقار خاصّی، کدوی پخته را تناول کردند و بعد از حمد خداوند، فرمودند: "لعنت خدا بر کسی که برای شکم به جهنّم رود" بعد از خوردن ناهار، دوباره مشغول کندن قنات شدند. کلنگ به سنگی خورد و آب فوران نمود. حضرت از قنات بیرون آمد و چون دید بعضی از اولادش از فوران آب خوشحال هستند فرمود: "فرزندانم! به این بستان و به این قنات، چشم­داشتی نداشته باشید". و دستور داد تا قلم و دوات آوردند و بُستان و قنات را برای فقرا وقف نمود.([9])

این رفتار و روش حضرت نه تنها وظیفه­ی دولت­های اسلامی را مشخص ­می­سازد، بلکه مسؤولیت رسیدگی و دستگیری از ضعیفان جامعه را به متمکّنین نیز یادآور می­شود. انسان­ها به خاطر تفاوت­های طبیعی و دیگر عوامل با امکانات نابرابر زندگی می­کنند. در این میان، افراد فقیر و محتاج، گرفتار مشکلات می­شوند که برای رفع این معضل باید اغنیا و پول­داران بخشی از درآمد خود را در اختیار دولت یا مؤسسه­ی مسؤول این کار قرار دهند تا به مصرف صاحبان حق برسد.

حضرت امیر(علیه السلام) در این مورد می­فرماید: إنّ الله سُبحانَهُ فَرَضَ فِی أموالِ الأغنِیآء أقْواتَ الفُقَرآء، فَما جاعَ فَقیرٌ إلاّ بِما مَنعَ غَنیٌّ، وَّاللهُ تعالی جَدُّهُ سآئلُهُم عَن ذلکَ؛ خداوند سبحان در دارایی­های توانگران روزی­های بی­چیزان را واجب گردانیده؛ پس بی­چیز گرسنه نماند، مگر به سبب آن­چه توانگری به او نداده است، و در روز رستخیز خداوندی که بزرگ است بی­نیازی او ایشان­را از این کار مؤاخذه و بازپرسی می­نماید. ([10])

یتیم گرفتاری را نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) آوردند، آن حضرت دستور داد که نزدیک­ترین فامیل­های وی مخارجش را تأمین کنند، همان­گونه که میراث او به آنان می­رسد.([11]) این شیوه بیان­گر مسؤولیت سنگین ما نسبت به افراد ضعیف فامیل و آشنایان است که با عمل به آن بخشی از مشکلات جامعه حل می­شود.

ب. هم­دردی و همراهی عملی با فقرا؛ در نظام سیاسی حق محور و مبتنی بر اصول اخلاقی و انسانی که اندیشه­ی سیاسی اسلام آن را تصویر می­کند، حاکمان جامعه که در اوج اخلاق و شرافت انسانی قرار دارند، همچون پدران امّت هستند که تحمّل گرسنگی فرزندان خویش را ندارند، تا چه رسد به این که خود بهره­مند باشند و خانواده­هایشان در مضیقه و سختی به سر برند. اگر حاکم از نظر معنویت و تهذیب نفس در مراتب بالا باشد، با پیشه ساختن زندگی زاهدانه، همانند مقتدایش حضرت علی(علیه السلام) در سطح فقیرترین مردم جامعه، زندگی می­کند. امیری که شمشیر خویش را به فروش گذاشت و فرمود: به خدا سوگند، اگر بهای تن پوشی داشتم، شمشیر را نمی­فروختم.([12])

حضرت در نامه­ای به عثمان­بن حنیف حاکم حضرت در بصره چنین می­نویسد:

آیا قناعت می­کنم که به من بگویند زمامدار و سردار مؤمنین در حالی که به سختی­های روزگار با آنان هم­درد نبوده یا در تلخ­کامی جلو ایشان نباشم؟ پس مرا نیافریده­اند که خوردن طعام­های نیکو از نیک­بختی جاوید بازم دارد مانند چهارپای بسته شده که اندیشه­اش علف آن است، یا مانند چهارپای رها گشته که خاکروبه­ها را به هم زند تا چیزی یافته بخورد، پُر می­کند شکنبه را از علفی که به دست آورده، و غفلت دارد از آن­چه برایش در نظر دارند نمی­داند که صاحبش می­خواهد فربه شود تا به کشتارگاهش فرستد یا برایش بارکشی نموده کارش را انجام دهد یا مرا نیافریده­اند که بیکار مانده و بیهوده رها شوم، یا ریسمان گمراهی را کشیده بی­اندیشه در راه سرگردانی رهسپار گردم.([13])

ج. تشویق به کار و تلاش؛ در آیین مقدس اسلام، ارزش و اهمیت و کار و تلاش در زمینه­ی اقتصاد زندگی فردی و اجتماعی کم­تر از پرداختن به مسایل معنوی و تزکیه­­ی نفس نیست. خدای متعال که جهان طبیعت را در اختیار بشر قرار داده است، می­فرماید: اللهُ الّذی سَخّرَ لَکُم البَحر لِتجریَ الفُلکُ فیهِ بِأمرهِ وَلِتبتَغُوا مِن فَضلهِ وَلَعلَّکُم تَشکُرونَ ([14]) ؛ خدا همان کسی است که دریا را به سود شما رام گردانید تا کشتی­ها در آن به فرمانش روان شوند، و تا از فزون بخشیِ او [روزیِ خویش را] طلب نمایید، و باشد که سپاس دارید.

انسان تنبل و سست و بی­کار باعث عقب افتادگی خود و به خطر انداختن رفاه خانواده­اش می­گردد، و بدون تردید در پیشگاه خدا مسؤول و پاسخ گو است. امام علی(علیه السلام) در این مورد می­فرماید: هر کس آب و زمین در اختیار داشته باشد و با وجود این فقیر باشد، خداوند او را از رحمتش دور می­دارد.([15])

آن حضرت امور زندگی را به گونه­ای تنظیم فرموده بود که بخشی از روز را به عبادت و نیایش می­پرداخت، امّا وقت قابل توجه خود را به امور اجتماعی و سیاسی اختصاص می­­داد. کار و تلاش و تأمین نیازهای شخصی و فراهم ساختن نیازهای خانواده و مستمندان و مساکین جامعه در رأس امور بود. احداث باغ، زراعت، آبیاری و حفر قنات از جمله فعالیت­های امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شمار می­آید.

یک روز بارِ هسته­های خرما را به دوش گرفت و راهی صحرا شد. از او سؤال کردند: یا امیرالمؤمنین! این بار چیست؟ فرمود: إن­شاءالله درختانی است. آن­گاه هسته­ها را در زمین کاشت و همگی سبز شد و به بار نشست.([16])

سامان دهی امور کلان و کلیدی مملکت و در دست داشتن پروژه­های عظیم، توجیه منطقی و اصولی برای نادیده گرفتن موارد خُرد و جزیی ندارد. همچنان که حضرت علی(علیه السلام) به مالک اشتر در این زمینه چنین سفارش فرمود:

... فإنّک لاتُعذَرُ بتَضعیفکَ التّافه لأحکامک الکثیر المهمّ...؛ هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسؤولیت­های کوچک­تر نخواهد بود.([17])

و این درس مهمی برای همه مردم جامعه به ویژه مسؤولین و سیاستمداران نظام است که هر امری در جای خود مهم و دارای ارزش است و باید به آن پرداخته شود.

مبارزه با تورّم

تورم ریشه­ی بسیاری از انحراف­ها و کج­روی­های فردی و اجتماعی است. همچنان­که عامل مهمی در ایجاد و ثبات روابط اجتماعی به خصوص نزدیکان و بستگان افراد به شمار می­رود؛ چرا که هرگاه افراد فقط به فکر حل مشکلات زندگی خویش باشند فرصتی برای دیدار آشنایان و با خبر شدن از احوال آنان و نیز برطرف کردن مشکلات یکدیگر ندارند و این نتیجه­ای چون تنها شدن افراد و از بین رفتن نشاط و شادابی و امید را به دنبال دارد، از این­رو مقابله با تورم یکی از وظایف اصلی حاکمان است.

شاید بتوان سه عامل را در رفع این مشکل اقتصادی نام برد:

الف. کنترل قیمت­ها؛ گران فروشی و بالا بردن قیمت­ها از سوی فروشندگان، قدرت خرید بسیاری از افراد را کم می­کند. کنترل قیمت­ها و متعادل کردن آن­ها از سوی مسؤولان امر، رضایتِ­ بخش وسیعی از افراد جامعه را از نظام اسلامی در پی دارد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این زمینه به مالک اشتر هشدار می­دهد: ... وَلیَکُن البیعُ بیعاً سمحاً: بموازین عدلٍ، و أسعارٍ لا تُحْجِفُ بالفریقین من البائع والمبتاع... ؛ باید خرید و فروش در جامعه اسلامی به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد، با نرخ­هایی که بر فروشنده و خریدار زیانی نرساند.([18])

امام(علیه السلام) به هنگام نظارت بر بازار، از قیمت­ها می­پرسید: ابی الصهبا می­گوید: علی(علیه السلام) را دیدم که در شط الکلاء، از قیمت­ها پرسش می­کرد.([19]) علاوه بر این فردی را به عنوان ناظر بر بازار معین کرده بود،([20]) که در بازار رفت و آمد می­نمود و بازاریان را از اجحاف به مردم و غلّ و غش و کلاهبرداری در معامله، بر حذر می­داشت.([21])

ب. برخورد با محتکرین؛ احتکار از جمله آفت­های جدّی اقتصاد جامعه و از عوامل سایش و کاهش قدرت خرید و تأمین مایحتاج مردم است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) با محتکران برخورد می­نمود و در صورت اصلاح نشدن، آن­ها را تنبیه می­کرد و اجناس احتکارشده به دست آن­ها را کشف و ضبط می­نمود.([22])

کارگزاران خویش را نیز در مقابله با این عمل ناپسند تشویق می­فرمود: بدان که در میان بازرگانان، کسانی هم هستند که تنگ نظر و بد معامله و بخیل و احتکار کننده­اند که تنها با زورگویی به سود خود می­اندیشند و کالا را به هر قیمتی که می­خواهند می­فروشند که این سودجویی و گران فروشی برای همه­ی افراد جامعه زیان­بار، و عیب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتکار کالا جلوگیری کن که رسول خدا(صلی­الله علیه و آله) از آن جلوگیری می­کرد... کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود، امّا در کیفر او اسراف نکن.([23])

ج. حمایت از تجار و صاحبان صنایع و تولید کنندگان و نظارت بر آن­ها؛ اگر این قشر از اجتماع تحت نظارت و حمایت نظام نباشند، ممکن است موجب بالا رفتن قیمت­ها بشوند. امام باقر(علیه السلام) می­فرماید: به درستی که علی(علیه السلام) به فرماندهان لشکرها می­نوشت: شما را به خدا سوگند، مبادا کشاورزان از جانب شما، مورد ستم واقع شوند.([24])

و نیز خطاب به مالک اشتر فرمود: سپس سفارش مرا به بازرگانان و صاحبان صنایع بپذیر و آن­ها را به نیکوکاری سفارش کن. بازرگانانی که در شهر ساکنند، یا آنان که همواره در سیر و کوچ کردن می­باشند و بازرگانانی که با نیروی جسمانی کار می­کنند، چرا که آنان منابع اصلی منفعت، و پدید آورندگان وسایل زندگی و آسایش، و آورندگان وسایل زندگی از نقاط دور دست و دشوار می­باشند، از بیابان­ها و دریاها، و دشت­ها و کوهستان­ها، جاهای سختی که مردم در آن اجتماع نمی­کنند، یا برای رفتن به آن جاها شجاعت ندارند.([25])

حذف واسطه­ها و دلال­ها در رسیدن محصولات تولیدی به دست مصرف کنندگان یکی از راه­های مهم کاهش تورم است. دست به دست شدن محصولات از تولید کننده به مصرف کننده باعث بالا رفتن قیمت­ها می­شود و سود بیشتر نصیب دلاّل­ها می­گردد، و ضرر این فرایند برای تولید کننده و مصرف کننده است.

تذکر این نکته ضروری است که تورم یکی از مباحث دقیق علمی اقتصادی است که پرداختن به آن از عهده­ی این مقال خارج است.

مبارزه با ربا

ربا، مبادله­ی جنسی به مثل همان جنس با مقدار زیادتر از همان جنس یا همراه با شیء یا ... دیگر است. این عمل دربردارنده­ی مفاسد زیادی است و دین مقدس اسلام آن را منع و مذمّت کرده است. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در این زمینه می­فرماید: هنگامی که به معراج رفتم، گروهی را دیدم که شکم­هایشان بزرگ بود و هرچه تلاش می­کردند تا برخیزند و راه روند، نمی­توانستند و پی در پی به زمین می­خوردند، از جبرئیل سؤال کردم این­ها چه افرادی هستند و جرمشان چیست؟ جواب داد: این­ها ربا خواران هستند.([26])

حضرت علی(علیه السلام) نیز ­فرمود: رسول خدا در مورد ربا پنج نفر را لعنت کرد: خورنده­ی آن، خوراننده­اش، دو شاهد آن و نیز نویسنده­اش ر.([27]) در بیان آثار بسیار منفی و سوء ربا، آمده است: وقتی خدا بخواهد، اهل قریه­ای را هلاک گرداند، ربا در آن شایع می­شود.([28])

توجه به این نکته لازم است که: در معاملات ربوی، رباخوار زیان نمی­بیند، بلکه شانه­های ربا دهنده را خُرد می­کند؛ چرا که در این نوع معامله، مال دو طرف در یک طرف جمع می­شود و طرف دیگر بدون مال می­ماند. به همین دلیل مؤسسات ربوی، روز به روز وسیع­تر و فربه­تر و سرمایه دارتر می­شوند، در حالی که قدرت طبقه­های ضعیف و نیازمند جامعه رو به نقصان و تحلیل می­رود.

با گسترش و فراگیری رباخواری، سرمایه­ها در مسیرهای ناسالم قرار می­گیرد و پایه­های اقتصاد که اساس جامعه است متزلزل می­گردد. رباخواری عواطف و پیوندها را سست می­کند و بذر کینه و دشمنی را در دل­ها می­نشاند.([29])

مبارزه با رشوه

یکی از با سابقه­ترین بلاهای اقتصادی جامعه پدیده شوم رشوه است. این آفت، از بزرگ­ترین موانع اجرای عدالت به شمار می­رود، و موجب نتیجه­ی معکوس قوانین می­گردد؛ زیرا قوانین، بازیچه­ی تازه­ای در دستِ اقویا ـ که قدرت بر پرداختن رشوه دارند ـ برای ادامه­ی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا می­شود، و حال آن­که قانون باید حامی و حافظ منافع و حقوق محرومان باشد.

رشوه­خواری در فرهنگ دینی به شدّت، تقبیح شده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: اما رشوه در قضاوت، کفر به خداوند است.([30])

از آن­جا که این ناهنجار را جوامع مختلف ناپسند و شوم می­دانند، عده­ای برای فرار و گریز از نکوهش، آن را لابه لای عبارات و عناوین فریبنده پنهان می­کنند و حال آن­که تعبیراتی چون: هدیه، پاداش، تعارف، حق و حساب، انعام یا حق الزحمة تغییری در ماهیت این عمل ناپسند و غیر مشروع، به وجود نمی­آورد.

حضرت علی(علیه السلام) نظر خود را در قالب یک حکایت این گونه بیان می­فرماید:

شب هنگام، کسی به دیدار ما آمد و ظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفّر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی یا قی کرده­ی آن مخلوط کرده­اند. به او گفتم: هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) حرام است. گفت: نه زکات است نه صدقه؛ بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده یا جن زده شدی؟ یا هذیان می­گویی؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان­هاست به من بدهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه­ای به ناروا بگیرم چنین نخواهم کرد!.([31])

برخورد با اسراف کارگزاران

شریح­بن الحارث در دوران خلافت امیرمؤمنان(علیه السلام)، خانه­ای به هشتاد دینار خرید. چون این خبر به امام(علیه السلام) رسید، او را طلبید و فرمود: به من خبر دادند که خانه­ای به هشتاد دینار خریده­ای، و سندی برای آن نوشته­ای و گواهانی آن را امضا کرده­اند... ای شُریح! به زودی کسی به سراغت می­آید که به نوشته­ات نگاه نمی­کند و از گواهانت نمی­پرسد تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح! اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی که آن­گاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده­ای....([32])

و نیز در نامه­ای به زیادبن ابیه ـ جانشین عبدالله­بن عباس فرماندار بصر ـ نوشت: از اسراف بپرهیز و میانه روی را برگزین، از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به انداز­ه­ی کفاف خویش نگه­دار و زیادی را برای روز نیازمندی­ات در آخرت پیش فرست....([33])

مبارزه با اختلاس کارگزاران

یکی از عوامل نگه­دارنده­ی سلامت اقتصاد جامعه و استحکام نظام، قاطعیّت در برابر کسانی است که از بیت المالِ مسلمین سوء استفاده می­کنند. حضرت علی(علیه السلام) با اختلاس کنندگان مقابله­ی جدّی می­کرد. در نامه به مالک اشتر سفارش ­فرمود: از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش­ مأموران تو همه آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آن­چه از اموال که در اختیار دارد از او بازپس گیر، پس او را خواردار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیفکن.([34])

یکی از راه­های مهم برای جلوگیری کارگزاران از دست بردن و خیانت به بیت المال برآوردن نیازهای مالی آنان است. چنانچه برخی کارگزاران در تنگنا قرار گیرند و حقوق ماهیانه­ی آنان چرخ­ زندگی­شان را به درستی و روان، نچرخاند، چه بسا به مرداب گناه، گرفتار شوند و به بیت المال دست یازند. برای داشتن اداره­ها و نهادهای سالم باید کارگزاران و کارکنانی داشت که دور از دغدغه­ها و تشویش­ها و هراس از آینده به کار بپردازند.

حضرت علی(علیه السلام) به این نکته­ی دقیق عنایت داشت، چنان­که به مالک اشتر ­فرمود: روزیِ فراوان بر آنان ارزانی دار که با گرفتن حقوق کافی، در اصلاح خود بیشتر می­کوشند و با بی­نیازی، دست به اموال بیت المال نمی­زنند و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو، خیانت کنند.([35])

خاتمه

در پایان باید گفت:

مفاسد اجتماعی موجود در جامعه، واقعیّتی است که در زندگی مردم، تأثیر می­گذارد. مبارزه با این مفاسد فقط با نوشتن و گفتن میسّر نیست، بلکه باید در عمل اصلاح امور انجام شود. باید نامه­های اصلاحی حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) به کارگزاران و کارفرمایان را به عنوان منشور حقوقی حکومت در سرلوحه کار قرار داد.

به امید آن­که روزی، با عملی ساختن فرامین و سخنان ائمه اطهار(علیهم السلام)، مدینه­ی فاضله در جامعه­ی ما محقق شود و روزی برسد که حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) از پسِ پرده­ی غیبت بیرون آید و رضایت خود را از نظام جمهوری اسلامی ایران و عملکرد مسؤولین نظام و مردم با لبخند شیرین اعلام نماید.

 

 

پی­نوشت:

[1]. بحارالانوار، ج 2، ماده­ی فقر.

[2]. نهج البلاغه، حکمت 163.

[3]. 10/2/1380.

[4]. بحارالانوار، ج 81 ، ص 196.

[5] . نهج البلاغه، حکمت 319.

[6]. نهج البلاغه، نامه­ی 58 .

[7] . المائده 5 : 55 .

[8]. الانسان 76 : 8 .

[9]. مستدرک الوسایل، ج 16، ص 330 و مناقب کوفی، ج 2، ص 82 .

[10]. نهج البلاغه، حدیث 320.

[11]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 237، ح 4.

[12]. بحارالانوار، ج 41، ص 136.

[13]. نهج البلاغه، نامه­ی 45.

[14]. جاثیه 45 : 12.

[15]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 204، ح 13.

[16]. فروع کافی، ج 5 ، ص 75، ح 6 .

[17]. نهج البلاغه، نامه 53 .

[18]. همان.

[19]. قاضی نورالله، احقاق الحق، ج 8 ، ص 563 .

[20]. اسوق فی ظل الدولة، ص 120.

[21]. مستدرک الوسایل، ج 13، ص 295.

[22]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 36.

[23]. نهج البلاغه، نامه­ی 53 .

[24]. بحارالانوار، ج 100، ص 33، ح 10.

[25]. نهج البلاغه، نامه­ی 53 .

[26]. نورالثقلین، ج 1، ص 291.

[27]. تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 390.

[28]. همان.

[29]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 2، ص 273.

[30]. وسائل الشیعه، ج 12، باب 5 .

[31]. نهج البلاغه، خطبه­ی 224.

[32]. همان، نامه­ی 3.

[33]. همان، نامه­ی 21.

[34]. همان، نامه­ی 53 .

[35]. همان.

 

ص 74



دوشنبه 22 فروردین 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)





عدالت
جهاد اقتصادی
عدالت اقتصادی
ريشه کني «ربا»
عدالت امام علی(ع)
نفی سرمایه سالاری
جهاد براي رشد اقتصادي
مبارزه با مفاسد اقتصادی
موانع تحقق جهاد اقتصادی
آموزه های اقتصادی اسلام
مفهوم­شناسی جهاد اقتصادی
جهاد اقتصادي با محوريت بازرگاني خارجي
آرایش جهادی اقتصاد كشور
اخلاق‌گرايي و بي‌توجهي به علم اقتصاد
دانلودکتاب مفید اقتصادی
مفهوم و الزامات جهاد اقتصادی

رضا کرمی

كل بازديدها : 573660
كل مطالب : 745

تعداد كل نظرات : 30

تاريخ ايجاد وبلاگ : چهارشنبه 10 فروردین 1390 

آخرين بروزرساني : شنبه 28 اردیبهشت 1392 

RSS 2.0 این صفحه را به اشتراک بگذارید