. منتفی بودن ضرر: دستورهای اسلامی که مطلق و عام است، تا آن حد لازم الاجراست که مستلزم ضرر و زیانی نباشد قاعده ضرر یک قاعده کلی است در اسلام که حق " وتو " در مورد هر قانونی دارد که منتهی به ضرر گردد.
2. اصالت خیر در مبادلات: گردش مال و ثروت و نقل و انتقال آن باید از هر نوع بیهودگی مبرا باشد در مقابل هر نقل و انتقالی باید یک خیر مادی و یا معنوی در کار باشد وگرنه گردش مال به باطل است و ممنوع « و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل » (بقره/188). نقل و انتقال ثروت از طریق قمار، مصداق اکل مال به باطل است و حرام است.
3. سرمایه به صرف اینکه از جریان عملی و فعالیت و معرض کاستی و نابودی خارج شد و صورت " ذمه " و قرض به خود گرفت، عقیم و نازا و سترون میگردد و هیچ سودی به آن تعلق نمیگیرد، هر چه از این راه گرفته شود " ربا " و حرام مؤکد است ( حرمت ربا ).
4. هر مبادله و گردش ثروتی باید از روی آگاهی کامل طرفین باشد و اطلاعات لازم قبلا کسب شده باشد، و گرنه معاملات جاهلانه و ریسکی، غرر و باطل است « نهی النبی عن الغرر ».
5. کار: اسلام دشمن بیکاری و بیکارگی است انسان به حکم اینکه از جامعه بهره میگیرد و بهره میبرد، و به حکم اینکه کار بهترین عامل سازنده فرد و اجتماع و بیکاری بزرگترین عامل فساد است، باید کار مفید انجام دهد اسلام انگل بودن و " کل " بر جامعه بودن را در هر شکل مورد ملعنت قرار داده است « ملعون من القی کله علی الناس »
6. قداست شغل و حرفه: شغل و حرفه علاوه بر اینکه یک تکلیف است یک امر مقدس و محبوب خداست، شبیه جهاد است : « ان الله یحب المؤمن المحترف ». خداوند مؤمن صاحب حرفه را دوست میدارد. « الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله » آن کس که برای اداره عائله خود، خویشتن را به رنج میافکند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد میکند.
7. ممنوعیت استثمار: اسلام استثمار، یعنی بهره کشی بلاعوض از کار دیگران را به هر شکل و هر لباس، ناروا و مطرود میشمارد برای نامشروع بودن یک کار، کافی است که ثابت شود ماهیت استثماری دارد.
8. اسراف و تبذیر: مردم بر اموال خود تسلط دارند (الناس مسلطون علی اموالهم)، ولی این تسلط به معنی این است که در چهار چوبی که اسلام اجازه داده آزادی تصرف دارند و نه بیشتر تضییع مال به هر شکل و به هر صورت، به صورت دور ریختن، به صورت بیش از حد نیاز مصرف کردن، به صورت صرف در اشیاء لوکس و تجملهای فاسد کننده که در زبان اسلام از آنها به " اسراف " و " تبذیر " تعبیر شده حرام و ممنوع است.
9. توسعه در زندگی: گسترش دادن به زندگی برای رفاه عائله ( همسر و فرزندان ) مادام که به تضییع حقی و یا به اسراف و تبذیر و یا به ترک یک تکلیف و وظیفه منتهی نشود، مجاز بلکه ممدوح و مورد ترغیب است.
10. رشوه: در اسلام رشوه دهنده و رشوه گیرنده به شدت محکوم و مستحق آتش معرفی شده و پولی که از این راه تحصیل میشود حرام و نارواست.
11. احتکار: گردآوری ارزاق عمومی و نگه داشتن آنها به منظور بالا رفتن قیمتها و گران تر فروختن، حرام و ممنوع است، حاکم شرعی علیرغم میل و رضای مالک، آنها را به بازار عرضه (کرده) و به قیمت عادلانه به فروش میرساند.
12. درآمد بر پایه مصلحت نه مطلوبیت: معمولا ریشه ارزش و مالیت را مطلوبیت و تمایلات مردم میدانند و برای مشروع بودن کاری، قرار داشتن آن کار در جهت خواسته های عموم را کافی میشمارند ولی اسلام مطلوبیت و کشش تمایلات را برای اعتبار مالیت چیزی و مشروع شمردن کار افراد کافی نمیداند، مطابقت با مصلحت را شرط لازم مالیت در عرض شرع و مشروعیت کار میشمارد یعنی اسلام منبع مشروع درآمد را صرف تمایلات مردم نمیشمارد، بلکه علاوه بر زمینه تمایلات و مطلوبیت، موافقت با مصلحت را نیز شرط میداند به عبارت دیگر، اسلام وجود تقاضا را برای مشروعیت عرضه کافی نمیداند از این رو در اسلام پاره ای از کار و کسبها " مکاسب محرمه " خوانده شده است. مکاسب محرمه چند نوع است:
''الف. مبادله موجبات اغراء به جهل و تثبیت نادانیها:'' چیزهایی که سبب میشود عملا مردم به جهل و انحراف فکری و عقیده ای تشویق شوند حرام است، هر چند تقاضا به قدر کافی وجود داشته باشد، از این رو بت فروشی، صلیب فروشی، تدلیس ماشطه ( آرایش زنان برای فریب خواستگاران )، مدح کسی که استحقاق مدح ندارد، کهانت و غیبگویی حرام است و تحصیل درآمد از این طرق ممنوع است.
''ب. مبادله موجبات اضلال و اغفال:'' خرید و فروش کتابها، فیلمها، و یا هر عملی که به نحوی ضلالت و گمراهی جامعه را ایجاب کند، حرام و نامشروع است.
''ج. کاری که موجب تقویت دشمن شود:'' تحصیل درآمد از یکی از طرقی که موجب تقویت بنیه دشمن از جنبه نظامی یا اقتصادی یا فرهنگی و اطلاعاتی و تضعیف جبهه اسلامی شود، خواه به صورت فروش اسلحه یا فروش سایر امور مورد نیاز باشد که عملا اثر مزبور را داشته باشد، حرام و ممنوع است فروش نسخ نایاب کتب خطی از این قبیل است.
''د. تحصیل درآمد از طریق امور زیانبار به حال فرد یا جامعه:'' درآمد از طریق مشروب فروشی، آلات قمار فروشی، و همچنین درآمد از طریق فروش نجس العینها، جنسهای تقلبی و مغشوش از این قبیل است : قمار، قیادت، هجو مؤمن، اعانت ظلمه، پذیرفتن پست از دست ستمگر و غیره.
البته نوعی دیگر کسب حرام هست که نه به دلیل موافق مصلحت نبودن کار است، بلکه به دلیل فوق مبادله بودن آن است برخی کارها در حدی از قداست است که طرف معاوضه واقع شدن آنها بر ضد حرمت و حیثیت آنهاست، از قبیل: تحصیل درآمد از طریق افتاء یا قضاء یا تعلیم اصول و فروع دین یا وعظ و اندرز و چیزهایی از این قبیل و احتمالا پزشکی این سلسله کارها به دلیل شرافت و قداست خاص، فوق مبادله اند و بالاتر از آنند که وسیله تحصیل درآمد و جمع ثروت گردند اینها یک سلسله واجبات اند که بلاعوض باید صورت گیرند و بیت المال مسلمین عهده دار هزینه زندگی متصدیان این شغلهای مقدس است.
|