عدالت در نظام سیاسیوقتی در یک چشمانداز کلی مجموعهای از انسانها را تصور کنیم که در محلی به نام شهر یا کشور گرد هم آمده و جامعهای را بنیان نهادهاند، عدالت ایجاب میکند که دارای حاکمی باشند و مجموعهای از قواعد و قوانین در آن جا جاری باشد، تا جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد. حضرت علی علیهالسلام این گام نخست و دورنمای عدالت در یک مجموعه بشری به نام جامعه را این گونه بیان میفرمایند: «حالی که مردم را حاکمی باید نیکوکردار یا تبهکار، تا در حکومت او مرد با ایمان کار خویش کند و کافر بهره خود برد، تا آن گاه که وعده حق فرارسد و مدت هر دو در رسد. در سایه حکومت او مال دیوانی فراهم آورند و با دشمنان پیکار کنند و راهها را ایمن سازند و به نیروی او حق ناتوان را از توانا بستانند، تا نیکوکردار روز به آسودگی به شب رساند و از گزند تبهکار در امان ماند.»(23) به عبارت دیگر، میتوان گفت منظور امام علیهالسلام این است که یک جامعه در درجه نخست باید دارای یک نظام سیاسی باشد تا ابتداییترین و ضروریترین امور زندگی مردم سامان گیرد و عملی شود. اما در گام بعدی عدالت، هر کدام از اجزای نظام سیاسی از رهبر، والیان و کارگزاران گرفته تا اصناف، مجموعهها و نهادهای مختلف اجتماعی باید دارای عدالت خاص خود باشند و براساس آن، هر کدام خدمات خاص خود را ارائه دهند. به همین دلیل، حضرت علی علیهالسلام وقتی به اصرار مردم حکومت را پذیرفت، بر این عقیده بود که نظام سیاسی ـ اجتماعی براساس عدالت تنظیم نشده و هر چیزی در جای واقعی خودش قرار نگرفته است و تصمیم گرفت تمام این سیستم را به هم بریزد و مجموعهای جدید مبتنی بر عدالت فراهم آورد. امام علیهالسلام در یکی از خطبههای نخستین خود فرمودند: «... به خدایی که او [پیامبر اسلام] را به راستی مبعوث فرمود، به هم
|
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390 توسط رضا کرمی | نظرات (0) |