![]() نظارت بر بازار و تنظيم آن امام علي"ع" شخصا اوضاع بازار را زيرنظر داشتند و ضمن دعوت بازاريان به رعايت موازين اخلاقي و شرعي، نرخ ها را بررسي كرده، بر معاملاتي كه بين مشتري و فروشنده در جريان بود نظارت مي كردند و با احتكار و گرانفروشي نيز سخت مبارزه مي نمودند. از امام باقر"ع" چنين روايت شده است كه آن حضرت، بامداد هر روز، از منزل خود در كوفه، به طرف بازار روانه مي شد و در حالي كه تازيانه اي دو سويه به نام سبيبه بر دوش آويخته بودند، بازار به بازار مي گشتند.در هر بازار نزد سوداگران مي ايستادند و ندا مي دادند كه اي گروه تجار، از خداوند ـ عزّوجلّ ـ بترسيد.چون تجار صداي حضرت را مي شنيدند، دست از كار كشيده، گوش ها بدو سپرده و چشم بر او مي دوختند.آن گاه حضرت مي فرمود: پيش از كار از خدا خير بخواهيد و با تسهيل كار داد و ستد بركت جوييد، و به خريداران نزديك شويد و خود را به حلم بياراييد كنيد و از سوگند باز ايستيد و از دروغ كناره گيريد و از ستم دوري جوييد...ربا نگيريد و با پيمانه و ترازوي درست كار كنيد، و مال مردم را كم نگذاريد و در زمين فساد نكنيد.سپس بازارهاي كوفه را مي گشتند و آن گاه باز مي گشت و |در دارالحكومه| براي رتق و فتق امور مردم مي نشست.[ الكليني، الكافي، ج 5 ، ص 153؛ الحرّاني، تحف العقول، ص 216. ]فضايل الصحابه از ابي الصهبار نقل مي كند: 'علي بن ابي طالب را در شط كلاء ديدم كه از قيمت ها مي پرسيدند.' [ الريشهري، موسوعة الامام علي بن ابي طالب"ع"، ج 4 ، ص 177. ] در دعائم الاسلام روايت شده است كه علي"ع" در حالي كه تازيانه اي در دست داشت، در بازارها قدم مي زد و هر كس را كه كم فروشي مي كرد و يا در تجارت غش مي نمود، با آن مي زد.اصبغ مي گويد: روزي به حضرت گفتم يا اميرالمؤمنين، بگذار اين كار را من به جاي شما انجام دهم و شما در خانه بنشينيد.حضرت فرمود: 'اي اصبغ اين چه نصيحتي است كه به من مي كني؟.' [ دعائم الاسلام، 2/538/1913.همچنين براي رواياتي در همين زمينه رجوع كنيد به: الريشهري، همان، ص 175 ـ 182. ] امام، به اين نيز بسنده نمي كردند و افرادي را براي نظارت و رسيدگي به امور بازار در مناطق ديگر مي گماشتند؛ چنان كه به رفاعة بن شداد قاضي منصوب خود بر اهواز نامه اي نوشت و در آن امر نمود كه ابن هرمه را از بازار بردارد و شخص ديگري را متولي بازار نمايد.[ همان، ص 167. ] امام"ع" هم بازاريان را به رعايت حال خريداران و ارزان فروشي تشويق مي كرد و هم پيوسته بر قيمت ها نظارت و با احتكار و گرانفروشي مبارزه مي كردند.از اين رو به مالك چنين دستور مي دهند: 'از احتكار منع كن كه رسول اللّه "ص" از آن منع كرده است و بايد خريد و فروش به آساني و بر موازين عدل صورت گيرد؛ به گونه اي كه در بها نه فروشنده زيان ببيند و نه بر خريدار اجحاف شود.پس از آن كه احتكار را ممنوع داشتي، اگر كسي باز هم دست به احتكار كرد، كيفرش ده و عقوبتش كن تا سبب عبرت ديگران گردد؛ ولي كار به اسراف نكشد.' [ نهج البلاغه، نامه 53. ] امام همچنين از شكل گيري انحصار در بازار نهي كرده اند.به مالك مي نويسند: و اعْلَم مَعَ ذلك أنّ في كثيرٍ مُنهُم ضِيقا فاحِشا، و شُحّا قَبِيحا، و احتِكارا للمَنافِع، و تَحَكُّما في البِيَاعَاتٍ و ذلِكَ باب مَضّرَّة لِلعامّةِ و عَيْبٌ عَلَي الوُلاةِ؛ 'با اين همه بدان كه بسياري از ايشان |= بازاريان| را روشي ناشايسته است و حريص اند و بخيل، احتكار مي كنند و به ميل خود براي كالاي خود بها مي گذارند.با اين كار به مردم زيان مي رسانند و براي واليان نيز مايه ننگ و عيب است.' [ نهج البلاغه، نامه 53. ] مرحوم خويي در معناي 'تحكّما في البياعات' مي نويسد كه آن حرص جهنمي است كه موجب تشكيل شركت ها و انحصارات جبارانه مي شود.از اين رو كالاهاي مورد نياز مردم را با انواع حيله و با نيروي سرمايه جمع آوري كرده و بهر قيمتي كه خود مي خواهند و با هر شرط و قراردادي آنها را مي فروشند و منافع خود را دو چندان مي نمايند.[ الخوئي، منهاج البراعة، ج 20 ، ص 70 ـ 269. ] مرحوم خويي برداشت خود را با معناي احتكار منافع تأييد مي كند و احتكار را بر دو قسم مي داند: 1.احتكار اجناس، كه فقها در باب بيع، حكم به حرمت و يا كراهت آن داده اند. 2.احتكار منافع، كه مقصود از آن حرص در گرفتن سود و فايده از معاملات، بيش از مقدار مشروع است؛ به طوري كه اين حرص و ولع موجب تشكيل شركت هاي انحصاري شود. از نظر وي گويا منظور حضرت، قسم دوم احتكار است؛ زيرا اوّلاً امام علي"ع" نتيجه ضيق فاحش و بخل قبيح را احتكار خوانده است؛ در حالي كه منظور از احتكار در فقه، احتكار اجناس و حبوبات مي باشد.دوم اين كه حضرت 'تحكّما في البياعات' را به احتكار منافع عطف نموده اند كه ال در البياعات "جمع معرف به الف و لام" افاده عموم مي كند؛ در حالي كه احتكار فقهي چنين معنايي را نمي رساند.[ همان، ص 271 ـ 272. ] برخي از فقها چنين تفسيري را از احتكار منافع خيلي روشن نمي پندارند؛ ولي در معناي 'تحكّما في البياعات' تفسير فوق را ممكن مي دانند؛ زيرا 'زورگويي در خريد و فروش به اين است كه يك چيزي از قيمت عادله گران تر فروخته شود در اثر اين انحصاراتي كه توليد كردند و سطح قيمت ها را يك عده خاصي در اختيار خودشان گرفتند.اين سبب مي شود كه در خريد و فروش زورگويي بشود و اين عمل غير از احتكار است.' [ منتظري، درس هايي از نهج البلاغه، ص 263. ] جمع آوري ماليات و تنظيم بيت المال دولت اسلامي براي تأمين وظايف خود اقدام به جمع آوري ماليات و تنظيم بيت المال كرد.[ نهج البلاغه، نامه 53؛ الطبري، تاريخ الرسل و الملوك، ج 4 ، ص 543. ] از اين رو امام علي"ع" كارگزاراني را براي جمع آوري زكات، خراج، جزيه و...تعيين نمودند.[ ر.ك: ذاكري، سيماي كارگزاران علي بن ابي طالب و مقاله 'بيت المال' در مجموعه حاضر. ] |
چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390 توسط رضا کرمی | نظرات (0) |