كار وتلاش وجهاد اقتصادی



تكاپوهايي در نظريه ‏پردازي اقتصاد اسلامي

در آغاز براي آشنايي بيشتر خوانندگان بفرماييد كه چه مدت است در زمينه «اقتصاد اسلامي» مطالعه و پژوهش داريد و جهت‏گيري مطالعات و تحقيقات حضرتعالي در مباحث اقتصادي بيشتر در چه زمينه‏اي است؟
تحقيقات اقتصادي را از سال 1373 در مركز تحقيقات دارالحديث شروع كردم و زمينه كاري من هم تحقيق در موضوعات اقتصادي قرآن و روايات بوده است. علاوه بر آن در مراكز ديگري نيز فعاليت داشته‏ام. در اين مدت مقالات و كتاب‏هايي منتشر كرده‏ام كه از ميان كتاب‏ها، به كتابي به نام «الگوي تخصيص درآمد و رفتار مصرف‏كننده مسلمان» اشاره مي‏كنم.
حضرتعالي كتاب ديگري هم به نام «التّنمية الاقتصادية» داريد.
كتاب «التّنمية الاقتصاديه في الكتاب و السنّة»، موضوع توسعه اقتصادي را از ديدگاه كتاب و سنّت به بحث گذاشته است. ما مي‏ديديم كه مفهوم توسعه يك مفهومي است انتزاعي كه به طور مستقيم در كتاب و سنت مطرح نشده و به خاطر اينكه منبع و مرجع مشخصي در دست محققين نبود، احساس مي‏كرديم كه لازم است يك كتاب منبع كه نصوص مربوط به توسعه اقتصادي را در خودش جمع كرده باشد، تأليف و در اختيار جامعه علمي قرار دهيم كه اين كار شد و الحمدللّه كتاب موفقي هم بوده، با اينكه به زبان عربي هم تدوين شده، در عرض 6 ماه چاپ اول آن تمام شد و ان‏شاءاللّه‏ اصل عربي همراه با ترجمه فارسي آن نيز در اختيار علاقه‏مندان قرار خواهد گرفت.
چرا به عربي نوشتيد؟ مگر مخاطب اوليه كتاب، فارسي زبانان نيستند؟
مخاطبان ما اعم از مخاطبان داخلي و خارجي هستند؛ و بعضا اين كتاب در كشورهاي ديگر هم مطرح شده و آنجا هم مورد استقبال قرار گرفته است. اخيرا يكي از اقتصاددانان معروف مسلمان به نام «عمر چپرا» كه به ايران آمده بود، و كارهايي را كه در ايران شده بود به ايشان عرضه شد، اين كار نظرشان را جلب كرد و از من خواستند كه يك نسخه از اين كتاب را به ايشان بدهم و گفتند كه براي ما خيلي قابل استفاده است.
در ضمن، محتواي كتاب بيشتر، نصوص آيات و روايات است كه به زبان عربي است، در مرحله اول خود نصوص را به زبان اصلي‏اش عرضه كرديم و در مرحله دوم عين نصوص را با ترجمه آن به چاپ خواهيم رساند.
اين كتاب، تك جلدي است يا ادامه دارد؟
خير؛ اين كتاب جزء اول از يك موسوعه احاديث اقتصادي است كه با عنوان «التّنمية الاقتصاديه» عرضه مي‏شود. در حال حاضر دو جلد ديگر از اين مجموعه آماده شده و ان‏شاءاللّه‏ به زودي به چاپ خواهد رسيد. يك جلد آن الگوي مخارج خصوصي از ديدگاه اسلام است و جلد ديگر آن درباره اموال عمومي است. البته اين سه جلد را كه عرض كردم، تمام كار نيست. ان‏شاءاللّه‏ كار ادامه خواهد داشت. بنابراين است كه تمام نصوص اقتصادي را از كتاب و سنت جمع و در مجموعه‏هاي مستقل عرضه كنيم.
چه پژوهش‏هايي در زمينه اقتصاد اسلامي در حد مكتب يا نظام يا علم انجام شده است؟
كارهاي موجود را به دو دسته مي‏توان تقسيم كرد: دسته اول كارهاي بنيادي است؛ يعني كارهايي نيست كه به دنبال تبيين يك مسئله خاص باشد، بلكه تدوين منابع و كتب مرجع است براي تحقيقات بعدي. كتاب الحياة تقريبا همين ايده را داشت و مي‏خواست منابعي را كه محققين مي‏توانند از آن استفاده و اقتصاد اسلامي را تبيين كنند، جمع كند. كارهايي كه در مؤسسه دارالحديث انجام مي‏شود، همين سبك و سياق را دارد. در اين زمينه كارهاي نسبتا خوبي، هم در ايران و هم در كشورهاي عربي انجام شده. اخيرا ديدم يك كتاب 800 صفحه‏اي تحت عنوان نصوص اقتصاد اسلامي در كتاب و سنّت، چاپ شده كه آقاي دكتر منذر قحف، تأليف كرده و زحمت زيادي روي آن كشيده‏اند. در ايران مجموعه‏اي است كه در آستان قدس رضوي در حال تدوين است به نام نصوص الاقتصاد الاسلامي كتابا و سنة و فقها كه تا كنون مجلدات زيادي از اين مجموعه چاپ شده است.
دسته دوم تحقيقات انجام شده در زمينه مسائل و موضوعات خاص است. در اين زمينه نيز مي‏توان گفت كه اگر ما يك تقسيم‏بندي از مسائل اقتصادي داشته باشيم، تقريبا در هر زمينه كه شما بخواهيد كاري صورت گرفته، فرضا در مورد فلسفه اقتصاد ما كتاب داريم. در زمينه مكتب اقتصادي اسلام كتاب‏هايي داريم. در زمينه مسائل اقتصاد كتاب‏هاي زيادي تأليف شده، در زمينه الگوهاي رفتاري در زمينه قرض‏الحسنه بانكداري بحث رفتار مصرف‏كننده به صورت تك‏نگاري كارهاي زيادي انجام شده، با اين حال تا رسيدن به حدّ مطلوب فاصله زيادي داريم.
در زمينه اقتصاد اسلامي مسلما قرآن را به عنوان منبع مهم و نخست بايد دانست. به نظر حضرت‏عالي چه بهره‏هايي از آيات قرآن در اين زمينه مي‏توان گرفت؟
قرآن كريم يك كتاب اقتصادي نيست. همان‏گونه كه يك كتاب مديريتي، يا جامعه‏شناسي يا روانشناسي نيست؛ بلكه همانطوري كه خود مي‏فرمايد: «ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين». قرآن كتاب هدايت است و آنچه در آن مطرح شده، غالبا قضاياي كلي و احكام و انديشه‏هايي است كه نوعا همراه با مسائل تربيتي و اخلاقي يكجا مطرح است.
درباره آيات اقتصادي قرآن كريم، كتاب‏هاي چندي تأليف شده است كه براي اطلاع بايد به آنها مراجعه شود. ولي در مجموع، قرآن كريم به صورت مشخص احكام جزئي و موردي را بيان مي‏كند؛ مثل آياتي كه در زمينه ارث بيان شده. دسته ديگري از آيات بيانگر احكام كلي هستند؛ نظير آيه شريفه «احل اللّه‏ البيع و حرم الربا» كه حكم كلي است. برخي آيات قرآن كريم هستند كه ارزش‏هاي رفتاري را بيان مي‏كنند و از ديدگاه يك محقق اقتصادي، بسيار حائز اهميت هستند. مثلاً فرض بفرماييد آيه 7 سوره مباركه طلاق مي‏فرمايد: «لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما آتاه اللّه‏» كه مفهوم آيه ـ اگر بخواهيم به زبان اقتصادي بيان كنيم ـ اين است كه هزينه‏ها بايد به تناسب درآمدها باشد. اين يك قاعده‏اي است كه در يك حكم فقهي نمي‏گنجد، ولي از ديدگاه يك محقق اقتصادي در تبيين رفتار مصرف‏كننده مسلمان، اهميت فراواني دارد.
برخي آيات قرآن كريم در واقع تبيين و توصيف يك پديده و بيان يك رابطه‏اي است كه بين يك پديده اقتصادي و پيامدهاي آن وجود دارد. به عنوان مثال در آيه شريفه «يمحق اللّه الربوا ويربي الصدقات» صحبت از حكمِ مشخصي نيست. مي‏فرمايد: ربا موجب نابودي و فساد اموال است. (آنگونه كه در روايت تفسير شده) و صدقات و كارهاي خير موجب بركت و فزوني نعمات الهي است.
اما نكته‏اي كه بايد توجه داشت، اين است كه نوعا احكام در قرآن كريم اين‏گونه است كه به صورت كلي مطرح شده و ما نمي‏توانيم بدون مراجعه به روايات، احكامي را استنباط كنيم و به اسلام نسبت دهيم. حتي من معتقدم كه علاوه بر روايات، فقه را هم بايد ديد. چون بخشي از انديشه‏هاي اسلامي را ممكن است ما در نصوص نداشته باشيم، ولي از طريق كلمات فقها به ما رسيده باشد. بنابراين وقتي مجموعه‏اي از فقه و روايات و آيات را در كنار هم بگذاريم، آنگاه مي‏توانيم احكام و انديشه‏هاي اقتصاد اسلامي را استنباط كنيم.
منبع ديگر در اقتصاد اسلامي، سنت و روايات است. ظرفيت احاديث را در تبيين اقتصاد اسلامي و شكل‏دهي به نظام اقتصاد اسلامي، چگونه مي‏بينيد؟
مطالعه مفاهيم اقتصاديي كه در روايات ما مطرح شده‏اند، از ظرافت و حساسيت خاصي برخوردارند؛ چون امروزه مفاهيم اقتصادي، معاني و مفاهيم خاص خودش را دارد. ولي روايات ما در يك زماني و در يك شرايطي صادر شده‏اند كه ممكن است مفاهيم به گونه ديگري در آن زمان مطرح بوده. اجمالاً برخي از مفاهيم است كه به طور مستقيم در روايات مطرح شده است؛ مانند مفهوم ربا، زكات، خمس، في‏ء، انفال، صدقه، انفاق و... مفاهيم اقتصادي هستند كه در روايات مطرح شده‏اند و ما مي‏توانيم با همين عناوين به مطالعه آنها در روايات بپردازيم.
برخي ديگر از مفاهيم به طور مستقيم در روايات مطرح نشده‏اند و مفاهيم انتزاعي هستند كه ما براي اينكه به آنها دسترسي پيدا كنيم، بايد تركيبي از مفاهيم ديگر را در كنار هم بگذاريم تا بتوانيم آن مفهوم را از ديدگاه روايات تبيين كنيم. مفهوم توسعه از همين قبيل است. عنوان توسعه اقتصادي يا التنمية الاقتصاديه را در هيچ روايتي پيدا نمي‏كنيد؛ ولي در عين حال مي‏شود اين مفهوم را از ديدگاه روايات تبيين كرد؛ به كمك مفاهيم ديگري از قبيل: مال، رزق، انفاق، فقر، غنا و امثال اينها. بعضي از مفاهيم هم به طور كلي مفاهيم كاملاً جديدي هستند كه در روايات مطرح نشده‏اند. منتهي مجموعه مفاهيمي كه مطرح شده‏اند و يا آنهايي كه مي‏شود به كمك مفاهيم ديگر به دست آورد، مجموعه‏اي را تشكيل مي‏دهند كه ما براساس آنها مي‏توانيم اقتصاد اسلامي را استنباط و معرفي كنيم.
آيا سيره معصومين، خصوصا حضرت علي(ع) با توجه به خلافت و زعامتي كه به عهده داشتند، در تبيين اقتصاد اسلامي مؤثرند؟ آيا مي‏توان به تعميم پرداخت و از آن در الگودهي اقتصاد امروز استفاده كرد؟
سيره ائمه معصومين دو بخش است: بخشي سيره شخصي اين بزرگان است؛ يعني ببينيم ايشان در رفتار و زندگي خودشان در توليدشان، در مصرفشان، در پس‏اندازشان در سرمايه‏گذاريشان، به چه شكلي عمل مي‏كردند و از چه شيوه‏هايي تبعيت مي‏كردند. بخش ديگر مربوط به سيره آنان در مسائل كلان اقتصادي مي‏شود. ما در بخش دوم منابع زيادي به لحاظ سيره نداريم. چون تجربه حكومتي ائمه خيلي محدود است. يكي دوران حكومت نبوي است و ديگري دوران كوتاه حكومت اميرالمؤمنين، ولي در بخش سيره خصوصي امامان معصوم، ما به اندازه كافي منابع داريم. منتهي آنجا هم متأسفانه كار زيادي نشده است. اگر ما روايات مربوط به سيره معصومين را در كنار هم جمع و تحليل كنيم، مي‏شود از مجموعه آنها سيره اقتصادي ائمه معصومين را تبيين كرد. بنده در مقاله سيره اقتصادي امام علي(ع) سيره ايشان را در بخش توليد و در بخش تخصيص در آمد تا حدودي تبيين كرده‏ام.
چه تمايزي ميان سيره شخصي با سيره حكومتي مي‏گذاريد؟
در اصطلاح اقتصادي ما يك اقتصاد خرد داريم كه شامل رفتار واحدهاي خرد اقتصادي است و يك اقتصاد كلان كه بيشتر به بررسي پديده‏هاي كلان و رفتار مجموعه‏هاي بزرگ اقتصادي، مثل دولت و نهادهاي بخش عمومي مي‏پردازد، ولي وقتي مي‏گوييم سيره شخصي، منظورمان اين است كه ببينيم مثلاً امام علي(ع) به عنوان يك فردي كه كار و تلاش مي‏كند، درآمدي را كسب مي‏كند و در مقابل آن هزينه‏هايي دارد و درآمد كسب شده را بايد در يك راه مشخصي خرج كند و تا آنجايي كه فقط به درآمد و به كار خودش مربوط مي‏شود، چگونه برنامه‏ريزي مي‏كردند. ولي منظور از سيره حكومتي اين است كه مثلاً اميرالمؤمنين(ع) در رابطه با جمع آوري ماليات چه شيوه‏هايي را به كار مي‏بردند. در رابطه با توزيع و تقسيم بيت‏المال چه سياست‏ها و چه شيوه‏هايي را به كار مي‏بردند.
حضرت‏عالي فرموديد آيات، يكسري كليات را بيان كرده كه نمي‏توان از آنها مطالب ريز اقتصادي و جزئيات را به دست آورد و در زمينه بهره‏وري از روايات هم محدوديت‏هايي داريم و در سيره هم در بخش اقتصاد كلان با تنگناهايي در استنباط مواجه هستيم. از منابع ديگر، عقل و عرف‏اند. آيا اين منابع، شرايط مناسب‏تري را براي بهره‏وري نظري دارند؟
البته محدوديتي كه در مورد آيات قرآن عرض كردم، در مورد روايات خيلي كمتر است؛ ولي فرمايش شما صحيح است. در پاسخ به اين سؤال بايد مقدّمتاً اشاره كنم كه اين موضوع، از موضوعات مهمي است كه هنوز تحقيق چنداني درباره آن نشده است و نيازمند تأمل جدّي است و دليل عمده آن نيز عدم درگيري فقه و اصول فقه در گذشته با اين‏گونه مسائل بوده است. نگاهي به تاريخچه اين دو علم نشان مي‏دهد كه به دليل آن كه در گذشته فقيهان لااقل در بعد تصدّي، از صحنه مديريت سياسي و اقتصادي جامعه بركنار بوده‏اند، استنباط انديشه‏هاي اسلامي در اين‏گونه امور رشد چنداني نداشته و ابزارهاي مناسب در علم اصول فقه به وجود نيامده‏اند و به همين جهت، امروزه محققي كه مي‏آيد يك موضوع اقتصادي را تحقيق كند، در بسياري از موارد با محدوديت منابع مواجه مي‏شود كه اين خود يكي از مشكلات بزرگ تحقيقات است و لازمه‏اش اين است كه ما در اصول فقهمان يك تجديد نظر كنيم. چون اصول فقه ما قابليت لازم را دارد كه پاسخگوي مسائل جديد باشيم، ولي خوب در عين حال در اينگونه مسائل با آن تعريفي كه در علم فقه رايج است و در واقع علمي است كه براي استنباط احكام مكلفين تأسيس شده، نمي‏توانيم پاسخگوي مسائلي باشيم كه نمي‏شود گفت اينها احكام مكلفين است. بلكه يكسري انديشه‏هايي هستند كه اينها بايد به اسلام نسبت داده شود و روش خاص خودش را مي‏خواهد كه ما به چه روشي اين انديشه‏ها را بتوانيم به اسلام نسبت دهيم. لذا اين يك تحوّل را مي‏طلبد كه ما هم در اصول و در نگرش فقهي خود به اين مسائل پيدا كنيم.
در رابطه با عقل اقتصادي وقتي ما بخواهيم يك الگوي رفتاري را به اسلام نسبت دهيم، مثلاً بگوييم قاعده رفتاري مورد قبول شارع در توليد، توزيع و يا مصرف، اين است، بايد بررسي كنيم و ببينيم كه در واقع اسلام در اين‏گونه مسائل چه جايگاهي براي عقل قائل است.
در مكاتب ديگر، مثل مكتب سرمايه‏داري، وقتي مي‏خواهند يك نظريه‏اي در باب رفتار مصرف‏كننده، بدهند، چون محدوديت خاصي از حيث اينكه بايد منطبق با نصوص خاص باشد، ندارند، منبع استنباط و كشف همان رفتار عقلا است و اصول موضوعه‏اي در مورد رفتار مردم گذاشته مي‏شود و با آن اصول موضوعه، رفتار مردم را مطالعه مي‏كنند و بعد آنها را تبديل به يك قاعده مي‏كنند و اين قاعده اگر آزمون شود و در مرحله عمل اثبات شود، مي‏گويند كه رفتار مصرف كننده اين است. يكي از راه‏هايي كه ما مي‏توانيم به آن روش مقبول و مورد نظر اسلام برسيم، اين است كه بياييم همين روشي را كه در واقع عقلايي است، مطالعه كنيم و ببينيم كه اسلام اين روش را قبول دارد يا نه و اگر قبول ندارد، كجاهاي آن را قبول ندارد. مهم‏ترين اصول موضوعه‏اي كه در اقتصاد امروز در تحليل رفتار مردم و نظريه‏پردازي پيرامون آن مطرح است، اصول موضوعه رفتار عقلايي است. در تعريف رفتار عقلايي مي‏گويند همين مقدار كافي است كه رفتار فرد در مواضع گوناگون با همديگر سازگار باشد؛ يعني اگر ما ديديم يك عامل اقتصادي در يك موردي، به گونه‏اي عمل مي‏كند و در مورد ديگر، به گونه ديگري عمل كرد، مي‏گوييم اين رفتار عقلايي نيست و آن را كنار مي‏گذاريم و مي‏رويم سراغ رفتاري كه رفتار سازگار باشد. در مورد رفتار سازگار، هم يكسري اصول ديگري وجود دارد؛ مثلاً به عنوان يكي از اصول كلي مي‏گويند رفتار عقلايي رفتار سازگاري است كه به دنبال منافع شخصي باشد و منافع شخصي هم عبارت است از مطلوبيت و لذت براي مصرف كننده و سود و درآمد براي توليد كننده. فردي كه دنبال حداكثر كردن منافع شخصي خودش است، چگونه تصميم‏گيري مي‏كند؟ با چه روشي به هدف خودش مي‏رسد.
بعد از اينكه اين را ما به عنوان يك اصل و يك هدف پذيرفتيم، آنگاه جايگاه عقل اين است كه محاسبه كند و ببيند كدام تصميم سود بيشتري را به ارمغان مي‏آورد و لذت بيشتري را به انسان مي‏دهد و آن را انتخاب مي‏كند. براين منوال رفتار افراد مطالعه مي‏شود.
عقل اقتصادي كه در اقتصاد غرب مطرح است، همين است. اما اگر بخواهيم انديشه اسلامي را ارائه دهيم با آن چيزي كه انسان بر اساس انگيزه طبيعي خودش آن را تعقيب مي‏كند، همه جا مورد قبول اسلام نيست. وقتي آيات قرآن كريم را نگاه مي‏كنيم، مي‏بينيم كه براي انسان دو نيرو خداوند متعال مطرح مي‏كند: يك نيرو هواي نفس است كه در واقع انسان را سوق مي‏دهد به طرف لذت‏هاي مادي و طبيعي و يك نيروي ديگري به نام نيروي عقل است كه آن روشنايي است و انسان را سوق مي‏دهد به كارهاي نيك. بنابراين اين‏گونه نيست كه هر آنچه طبيعت انسان، خواست، همان را بتوانيم ملاك عقل قرار دهيم.
قرآن كريم مي‏فرمايد: «عسي ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسي ان تحبّوا شيئاً و هو شرٌ لكم.» و يا مي‏فرمايد: «يدعوا الانسان بالشرّ دعاءه بالخير.» يعني اين‏طور نيست كه انسان هر چه خواست خير باشد، بلكه دنبال شر هم هست؛ همان‏گونه كه دنبال خير هم هست. حتي در يك جامعه اسلامي هم نمي‏توان گفت كه ما مي‏رويم سراغ مسلمان‏ها و رفتار آنها را مطالعه مي‏كنيم و مي‏گوييم رفتار عقلايي همين است و بنابراين انديشه اسلامي نيز همين است. اين را هم نمي‏شود پذيرفت.
در اسلام ما بايد به كمك عقل، ابتدا شناخت صحيحي پيدا كنيم نسبت به عالم هستي، مبدأ عالم هستي. در مرحله دوم سراغ آن خطوط كلي برويم كه انسان بايد در زندگي خودش پيدا كند. در اين مرحله نيز محتاج هستيم كه در پرتو شناختي كه به وسيله عقلمان پيدا كرديم، به كمك وحي سراغ آن خطوط كلي برويم. در مرحله سوم بعد از اينكه اين خطوط كلي را شناختيم، مي‏آييم سراغ جزييات. در جزييات هم باز گاهي است كه آيات و روايات حرف زده‏اند كه به آنها عمل مي‏كنيم و گاهي ممكن است چنين نباشد. در اين مرحله اگر ما شناختمان از موضوع صحيح باشد و خطوط كلي را هم درست انتخاب كرده باشيم، با استناد به عقل مي‏توانيم بگويم كه چه چيز مورد قبول شارع است و مي‏توان به آن استناد كرد.
به عنوان يك پژوهشگر در حوزه مسائل اقتصادي اسلام، با چه تنگناها و مشكلاتي روبرو هستيد؟ چرا پس از دو دهه از گذشت انقلاب اسلامي، هنوز شاهد شتاب كافي در تحقق ايده‏هاي نظريه‏ساز نيستيم؟
هر كس بخواهد در اقتصاد اسلامي تحقيقي كند و حرفي بزند، بايد به هر دو علم فقه و اقتصاد آشنا باشد. مشكل بزرگي كه الان ما داريم، اين است كه تعداد نيروهايي كه هم بر علوم حوزوي مسلط باشند و هم به علم اقتصاد آشنا باشند، انگشت شمارند و اكثرا هم در مشاغل اجرايي مشغول هستند. در واقع آن كساني كه توانايي اين كار را دارند، همينك در جاهاي ديگر مشغول هستند و عملاً ما خيلي كمبود نيرو نداريم. از اينكه بگذريم و بياييم داخل مسائلي كه مستقيما به تحقيق مربوط مي‏شود، چون مباحث اقتصاد اسلامي مباحث نويي است، در ابتداي كار نيروهاي متوسط خيلي نمي‏توانند كار را جلو ببرند. لازم است كه يك عده از بزرگان و فقهاي ما (امثال شهيد صدر كه متأسفانه راه ايشان ادامه پيدا نكرد) بيايند يك خطوط كلي را ترسيم كنند، و اصول و پايه‏هايي را قرار دهند كه نيروهاي متوسط در آن خط حركت كنند و به نتايجي برسند كه ما در اين جهت واقعا خلأ داريم. يعني نيروهايي كه ما داريم نيروهاي متوسط هستند و جهت‏دهي كلان وجود ندارد. يكي از تبعات همين خلأ كه عرض كردم، اين است كه ما الآن متدلوژي اقتصاد اسلامي كه در واقع نقطه آغاز و نقطه شروع تحقيق است در دست نداريم و اين يك مشكل كلي است.
من فكر مي‏كنم اگر كسي بخواهد در اقتصاد اسلامي تحقيق كند، دروس حوزوي را بايد خيلي قوي بخواند و اگر نگوييم در حد اجتهاد، بايد قريب الاجتهاد باشد. اگر كسي فكر كند با مقداري درس حوزوي خواندن مي‏تواند در وادي اقتصاد اسلامي تحقيق كند، اين اشتباه است و علاوه بر اين دروس دانشگاهي را هم حداقل در سطح كارشناسي ارشد بايد بخواند و بعد هم بايد متمحض در تحقيق باشد و انتظار اينكه در عرض يكسال، دو سال يا سه سال به يك نتايج خوبي برسند هم نبايد داشته باشند. غرب الآن بعد از 200 ـ 300 سال تجربه، هنوز در مسائل اساسي و كلي گيردارد.
حالا در مورد اقتصاد اسلامي كه در آغاز راه است، تا بيايد به نتيجه برسد، هم زمينه‏هاي علمي مي‏خواهد و بعد پشتكار. خداوند به ما وعده داده است كه در اين‏گونه امور يار و مددكار ما خواهد بود. البته به شرط اينكه ما نيز همه سعي و همتمان را به كار گيريم و در اين مسير، با جان و دل، بكوشيم. من آينده را چندان تاريك نمي‏بينم و گمان مي‏كنم در سال‏هاي آتي، به نتايج روشن، دقيق و كارآمدتري خواهيم رسيد. ان‏شاءاللّه‏.



یک شنبه 18 اردیبهشت 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)





عدالت
جهاد اقتصادی
عدالت اقتصادی
ريشه کني «ربا»
عدالت امام علی(ع)
نفی سرمایه سالاری
جهاد براي رشد اقتصادي
مبارزه با مفاسد اقتصادی
موانع تحقق جهاد اقتصادی
آموزه های اقتصادی اسلام
مفهوم­شناسی جهاد اقتصادی
جهاد اقتصادي با محوريت بازرگاني خارجي
آرایش جهادی اقتصاد كشور
اخلاق‌گرايي و بي‌توجهي به علم اقتصاد
دانلودکتاب مفید اقتصادی
مفهوم و الزامات جهاد اقتصادی

رضا کرمی

كل بازديدها : 579637
كل مطالب : 745

تعداد كل نظرات : 30

تاريخ ايجاد وبلاگ : چهارشنبه 10 فروردین 1390 

آخرين بروزرساني : شنبه 28 اردیبهشت 1392 

RSS 2.0 این صفحه را به اشتراک بگذارید