مقام معظم رهبري در سخنان خود مبارزه با فقر، فساد و تبعيض را ازجمله اصلاحات اساسي در جامعه قلمداد نموده و فرمودند: توجه جدي به حل اين مشكلات ميتواند جامعهي اسلامي را با يك كارآمدي ويژه مواجه سازد.
اما متاسفانه در حال حاضر به دليل ضعف برخي دستگاههاي اجرايي و نظارتي، جامعهي ما با برخي مفاسد اقتصادي و اداري مواجه است كه شناخت ريشهها و منشاي اين مفاسد ميتواند در جلوگيري و قطع ريشهي اين مفاسد مفيد و مؤثر واقع شود.
در زير گفتوگوهاي جداگانهاي با برخي از اساتيد و صاحبنظران اقتصادي انجام شده است كه در پي ميآيد:
دكتر محمدكاظم نجفي علمي استاد دانشگاه و صاحبنظر مسايل اقتصادي در خصوص ريشههاي فساد اقتصادي در جامعه ميگويد: به نظر من ريشهي اين مسئله برميگردد به اين كه، برخي دولتمردانِ نظام در استفاده از بيتالمال احتياط لازم را نميكنند، بعضي از اين افراد به طور بيرويه و بدون در نظر گرفتن جوانب امر از منابع بيتالمال برداشت نموده در نتيجه به ديگران و بهخصوص زيردستان خود اين جرأت و جسارت را ميدهند كه آنها نيز به بيتالمال دستاندازي كرده و آن را حيف و ميل نمايند.
ايشان عدم تامين مالي پرسنل دولت را ازجمله عوامل بروز فساد در دستگاههاي دولتي ذكر كرده و اظهار ميدارد: وقتي كه درآمد و حقوق كارمندان دولتي پاسخگوي مخارج زندگي آنها را نميكند؛ بنابراين اين افراد با استفاده از ابزارهاي مختلف به سمتِ سوءاستفاده از موقعيت خود و مسايلي از قبيل دريافت رشوه و... گرايش پيدا ميكنند. و يا اينكه اطلاعات مفيد و محرمانه در خصوص بازار اقتصادي را در اختيار ديگران قرار ميدهند. به طور مثال اگر قرار است قيمت كالايي در بازار گران شود؛ اطلاعات مربوط به آن را در اختيار برخي افراد سودجو قرار ميدهند تا آنها با استفاده از فرصت بهدستآمده آن كالا را احتكار و سود كلاني را عايد خود كنند؛ بنابراين ضروري است براي كاهش و يا جلوگيري از گرايش كاركنان دستگاههاي دولتي به سمت فساد تا حد مقدور زندگي آنها تامين شود، كه اين مسئله بر عهدهي دولت ميباشد. وي همچنين در خصوص ساير شيوههاي فساد اقتصادي ميگويد: در برخي موارد استفاده از مجوزهاي خاص و موردي كه سرمنشا آن آشنايي افراد با برخي مديران است، موجب سوءاستفادههاي كلان و رانتخواري افراد ميگردد.
دكتر نجفي علمي، سلامت و وجدان اخلاقي كارگزاران نظام جمهوري اسلامي را در قطع ريشهي فساد در جامعه بااهميت ذكر كرده و ميگويد: در جامعهاي مانند جامعهي ما كه سابقهي تاريخي تبعيت مردم از حاكمان و دولتمردان را با خود به
همراه داشته و تودههاي مردم به دولت و دستگاه حاكم نظر خاصي دارند؛ لذا دولتمردان بايد خيلي بااحتياط عمل كنند تا خداي ناكرده غفلت در بهرهبرداري از بيتالمال توسط آنها مجوز سوءاستفاده به طبقات پايين و برخي افراد را ندهد. در يك نظام ولايي نبايد تنها ولي فقيه را به عنوان حافظ بيتالمال دانست، بلكه بايد در سلسله مراتب اداري همه حافظ بيتالمال باشند. و يكي از ضوابط ارتقاء كارمندان، نزديكي اخلاق آنها به سيره و روش وليفقيه باشد تا جلوي سوءاستفاده از بيتالمال و ريختوپاش گرفته شود.
ايشان در خصوص پديدهي موسوم به «آقازادهها» و فساد ناشي از سوي آنان اظهار ميدارد: متاسفانه اينها مجموعهاي از افراد هستند كه مدتزمان خيلي طولاني بر بخشهايي از اقتصاد كشور حاكم ميباشند، و ارتباطات قوي آنها با مديريتهاي اقتصادي باعث شده كه اين افراد مورد بازرسي و تاديب قرار نگيرند. و كمتر دستگاه نظارتي است كه به سراغ اينها برود، و به علت گستردگي كه اكنون پيدا كردهاند در حال حاضر بحث اين افراد بيشتر مطرح شده است.
وي در پاسخ به اين سؤال كه دخالت گروههاي سياسي در اقتصاد جامعه تا چه ميزان در بروز رانتخواري و فساد اقتصادي موثر بوده است گفت: يك عده از اوايل پيروزي انقلاب بر اقتصاد كشور حاكم بودهاند و با انتصابات وسيع اطرافيان خود در رأس امور مهم دسترسي ويژهاي به بيتالمال دارند و جالب اينكه اين افراد هيچگاه مورد بازخواست و يا سؤال و جواب قرار نميگيرند و اگر اين كار تداوم يافته و بهحساب و كتاب و عملكرد اين افراد رسيدگي نشود، يك مافياي اقتصادي در كشور بهوجود خواهد آمد كه همهي اقتصاد كشور را زير چتر خود قرار خواهد داد.
ايشان در ادامه افزودند: عمده فساد اقتصادي در جامعهي ما ناشي از عدم رعايت مصرف بيتالمال در بخشي از دولت، بهويژه بخش اقتصادي آن است كه در كنار آن وجود بيكاري گسترده و تورم بالا نيز، مزيد بر علت بوده و به مشكلات و مفاسد جامعه افزوده است.
دكتر غلامرضا اسلامي استاد دانشگاه و كارشناس مسايل اقتصادي نيز با تاكيد بر لزوم قوي و غنيسازي مباني ديني و اعتقادي آحاد جامعه بهويژه دولتمردان و پرسنل دولتي ميگويد: در بسياري از موارد و بر اساس تحقيقاتي كه انجام گرفته است، در جاهايي كه بنيانهاي اعتقادي و مباني ديني و مذهبي افراد قوي است ـ مانند برخي نهادهاي انقلابي ـ تخلف و فساد اداري و اقتصادي به شكل ملموسي پايين است. و در جاهايي كه اين مباني ضعيف بوده و يا به آن خدشه وارد شده است و در عين حال سيستم خالي از هرگونه نظارت و بازرسي قوي است، فساد گسترش و دامنهي وسيعي پيدا كرده است. از اين رو ميتوان نتيجه گرفت كه: يكي از عوامل بروز فساد در يك جامعهي اسلامي در تمامي ابعاد آن، بهويژه بُعد اقتصادي، بياعتقادي و ضعف مباني ديني و مذهبي افراد ميباشد و درواقع ريشهي مسايلي همچون رانتخواري و... را بايد در بياعتقادي و بياعتنايي برخي مسؤولين و افراد، نسبت به ارزشهاي والاي انقلاب شكوهمند اسلامي ديد.
ايشان در خصوص منشاي پيدايش رانت در اقتصاد كشور ميگويد: رانت درواقع نشأتگرفته از نظريه عامل كارفرمايي است كه معتقد است يك مدير در طول زمان سه مرحله از كارفرمايي را طي ميكند:
مرحلهي نخست: آنكه بسيار ابتدايي است و با حدس و گمان همراه است. و يك مدير در اين سطح اشتباه و خطا بسيار نموده و كار او با آزمون و خطا همراه ميباشد.
مرحلهي دوم: اگر كسي بخواهد به كارفرمايي با اطلاعات كامل برسد مدت 8 سال طول ميكشد و كارفرماي بااطلاع كسي است كه بتواند در مدت زمان 8 سال از كارفرمايي با حدس و گمان به كارفرمايي با اطلاعات كامل برسد و اين 8 سال در مورد افراد باهوش بوده و نسبت به ساير افراد اين مدت بالاتراست.
مرحله سوم: كارفرمايي موفق است كه بتواند سريع اين مراحل را طي كند؛ زيرا اين مراحل در خصوص انسانهاي باهوش 13 سال طول ميكشد تا به اين درجه برسند و به يك پختگي نسبي در مسايل دست يابند، و در مورد افراد معمولي بيشتر.
وي تاكيد ميدارد: اوايل پيروزي انقلاب اسلامي مديراني كم سن و سال در راس امور بودند كه باعث قضاياي مربوط به ايجاد رانت و برخي مسايل ديگر شدند و در سالهاي اخير نيز بحث واگذاريها و قيمتگذاري برخي واحدها و اعطاي 5000 دلار ارز به هر نفر و... مفاسدي را ايجاد كرد كه هر چه زودتر بايد جلوي اين گونه مسايل گرفته شود. و ما از همان ابتدا ميدانستيم كه اين سياستهاي غلط باعث ايجاد ثروتهاي باد آورده براي برخي افراد شده و روزي تغيير خواهد يافت. و عامل كارفرمايي عامل اصلي رانتجويي به شمار ميرود كه خلاصهاي از آن گفته شد.
ايشان در ادامه به بحث نظارت و لزوم توجه جدي مسئولين به آن را خاطر نشان ساخته افزودند: اگر چه در اين خصوص قوانين جدي داريم، اما عوامل و فاكتورهاي اجرايي لازم براي اين كار وجود ندارد؛ مثلاً قانون ديوان محاسبات يك قانون جدي و قوي است، اما با امكانات و تعداد پرسنل موجود قادر به اجرا نيست و نيازمند اين هستيم كه ديوان محاسبات و ساير دستگاهها ونهادهاي نظارتي تقويت شوند. به طور مثال بودجهي امسال كشور كه 450 هزار ميليارد ريال است و با احتساب آن در دو بخش در آمد و هزينه 900 هزار ميليارد ريال ميشود كه اين رقم غير از بودجهي شركتهاي دولتي است كه ديوان محاسبات با 700 نفر حسابرس توان و امكان نظارت بر آن را ندارد.
وي در ادامه افزودند: براساس استاندارد جهاني 5/2 در هزار مخارج و بودجهي يك كشور ميبايست در اختيار دستگاههاي ناظر باشد، كه در حال حاضر اين گونه نيست و دستگاههاي ناظر با كمبود بودجه مواجه هستند كه ضروري است براي تقويت كار نظارت، بودجهي اين قبيل نهادها تقويت گردد.
ايشان در پايان تاكيد كردند: جهت جلوگيري از هر گونه سوء استفاده و مفسده، پرسنل دستگاههاي نظارتي بايد از كفايت لازم اخلاقي و عقيدتي و نيز از تواناييهايي لازم در زمينهي امور نظارتي و حسابداري و حسابرسي برخوردار باشند.
دكتر محمد طبيبيان استاد موسسه عالي پژوهشي در برنامهريزي و توسعه معتقد است: رانتها را نزديكان به سيستم سياسي از جمله برخي از آقازادهها به خود اختصاص دادهاند، كه متاسفانه اين شرايط به دليل طرز تفكرهاي چپگرايانه ايجاد شد و هدف آن كنترل اقتصاد براي مقاصد آرماني بود، اما در عمل همانگونه كه پيشبيني ميشد به ايجاد زمينههاي رانت و مفتبري انجاميد.
وي كه معاون اقتصادي سازمان برنامه و بودجهي سابق در زمان اجراي سياستهاي موسوم به سياست تعديل بود، ميگويد: در بسياري از موارد وابستگان به قدرت سياسي و نزديكان آنها ميتوانستند از سهميهها و مجوزها استفاده كنند و يا امكان عبور از سدهاي عظيم اداري، مقررات و محدوديت فعاليت اقتصادي كه عموم مردم در پشت آن گرفتار بودند براي اينگونه افراد مهيا بود.
وي عدم وجود قوانين مربوط به تجارت منصفانه و نبود سازمانهاي لازم براي اعمال نظارت بر حسن انجام روالهاي اداري و بيتوجهي به اينگونه نظارتها را موجب بروز زمينهي بهرهبرداري غير متعارف از اين شرايط ذكر كرده و ميگويد: در سالهاي گذشته يك طرز تفكر ما قبل مدرني، روابط اجتماعي را بسط و تعميمِ روابط خانوادگي طايفهاي تلقي كرده و روابط پيچيدهتر اجتماعي براي اين طرز تفكر را به رسميت نميشناخت.
وي در ادامه افزودند: در پاسخ به چرايي انتصاب برخي افراد به مشاغل خاص، توسط برخي از مسئولان جواب شنيده ميشود كه اين فرد را ميشناسيم، در صورتي كه بايد به ايشان گفت كه: شما به دليل شغل و مسئوليت خطيري كه داريد بايد قوم و خويش و فاميل همهي ملت باشيد، نه يك گروه اندك و خاص!
وي ميافزايد: به دليل همين طرز تفكر نيز ضابطهي انتصاب افراد براساس شايستگي فردي كه در جامعهي مدرن به عنوان يك اصل به شمار ميرود در تفكر سنتي عجيب و غير عادي است.
گزينش افراد بدون توجه به تجربهي كاري آنها و رد كردن افراد به دلايل واهي و به دليل احتمال ارتكاب رفتار غير مترقبه در آينده و نهادهاي ناكار آمد؛ مانند نهادهاي گزينش از همين فكر و فرهنگ ريشه ميگيرند.
بايد توجه داشت كه رانت جويي فقط مختص آقازادهها نبوده و شرايط اقتصاد دولتي و كنترل شدهي اداري زمينههاي رانت جويي و فساد اقتصادي رادر سطح وسيعتري فراهم آورده است و براي مقابله با اين شرايط بهترين درمان، مقابلهي بي امان با شرايط رانتي و اقتصاد كنترل شدهي دولتي و حكومتي است.
به عقيدهي ايشان مهمترين قدم اين است كه تا حد ممكن نهادهاي حكومتي از فعاليت اقتصادي اجتناب كنند و چنين فعاليتهايي به عموم مردم واگذار شود و افرادي كه به آقازادهها مشهور شدهاند نيز حق حيات و فعاليت دارند، اما آنچه مهم است ايجاد يك محيط سالم براي تمام افراد كشور و فرصت رقابت و فعاليت براي همهي افراد جامعه است نه يك قشر خاص.
وي در ادامه ميافزايد: براي اين امر نيز بايد پيگيري ايجاد شرايط رقابتي، شفاف سازي جريانهاي اقتصادي، حذف هر گونه امكان و فرصت انحصاري به عنوان يك ارزش اجتماعي مطرح و پيگري شود. همچنين بايد قوانيني براي مقابله با هر حالت انحصارطلبي و امتياز بهرهبرداري غير منصفانه تصويب شود، و دستگاههاي اجرايي خاص مسئول اجراي اين گونه قوانين شوند. دستگاههاي حكومتي نيز بايد از فعاليتهاي اقتصادي دور شده و به امور سياسي، مديريتي و نظارتي مشغول شوند. و اقتصاد به عموم مردم و به دو بخش خصوص و مردمي جهت رقابت اقتصادي سالم واگذار شود.
ايشان در ادامه افزودند: نهادهاي مالي كه داراي جايگاه و منزلت مبهم بوده و تحت عناوين مختلف؛ مانند خيريه و... فعاليت ميكنند و در بسياري از موارد با امكانات عمومي ايجاد شدهاند نيز، بايد تحت نظارت قانون قرار گيرند.
وي در پايان تاكيد ميكند كه: دليل ظهور و ريشه گرفتن پديدهي «آقازادهها» وجود زمينههاي رانتجويي وسيع و گستردهاي بود كه امكان آن را اقتصاد دولتي، اداري و تحت كنترل شده و اسير زنجيرههاي بوروكراسي فراهم ميكرد.
|