كار وتلاش وجهاد اقتصادی



مدیریت عدالت محور در سیرة پیامبر اکرم ( ص )

سه کلمة « عدالت » و « قسط » و « حقّ» از کلیدی‌ترین واژه‌ها در معارف اسلامی و معارف قرآنی می‌باشند، به صورتی که خداوند در آیة ۲۵ سورة حدید برپایی قسط را مهمّ ترین هدف بعثت انبیاء قرار داده است.

لقد ارسلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنات و اَنزَلنا مَعَهُم الکِتابَ وَ المیزان لِیَقومُ الناس بِالقِسط و اَنزَلنا الحدید فیهِ بَأسٌ شَدید و مَنافعُ للناسِ و لِیعلمَ الله مَن یَنصُرهُ و رُسُلُهُ بِالغیب اِنّ اللهَ قَویٌّ عَزیزٌ

و در زمینة اقتصادی خداوند فرموده است

وَ السَّماءَ رَفَعَها و وَضَعَ المیزان اَلّا تَطغَوا فِی المیزان و اَقیموا الوَزن بِالقِسط و لا تُخسِروا المیزان

و در سورة مائده آیة ۴۲ خداوند به پیامبر عظیم‌الشّأن اسلام دستور داده است که هنگام حکم بین مردم بر قسط حکم کن که خداوند دادگران را دوست دارد.

و اِذا حَکَمتَ فَاحکُم بَینَهُم بِالقِسط اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین

و در آیة ۹۰ سورة نحل  خداوند همه را به عدالت امر فرموده است:

اِنّ َاللهَ یَأمُرُ بِالعَدل و الاحسان

و در سورة نساء آیة ۵۸ به تمام مسلمین  امر فرموده است که امانت را که همان حکومت الهی است را به اهلش بسپارند و حاکمان نیز پس از دریافت حکومت از مردم،  بر اساس عدل حکومت نمایند:

انّ اللّهَ یَأمُرکم اَن تُؤَدّوا الامانات الی اَهلِها و اِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحکُمُوا بِالعَدل و خداوند در سورة ص آیة ۲۶ به حضرت داود امر فرموده است که:

یا داود اِنّا جَعَلناکَ خَلیفَهً فِی الاَرض فَاحکُم بَینَ النّاس بِالحَقّ و لا تَتََّبِعَ الهَوی فَیُضِلُّکَ عَن سَبیل اللّه

که در هر سه مورد خداوند امر نموده است که رهبران الهی بر اساس حق و عدالت و قسط که در کل می توان گفت هر سه کلمه مترادف با یکدیگر به کار رفته اند و یا هر یک علیرغم مترادف  بودن به بعدی از وظایف حکومت اسلامی نظر دارند، حکومت نمایند

و دربارة ظهور منجی بشریت  در آخرالزمان نیز امده است که

یَملَاءُ الله  الارضَ عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَت ظُلماً و جوراً

زمین را پر از عدل و داد می کند بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است.

که هدف حکومت جهانی حضرت مهدی موعود( عج ) نیز بر پایی عدل در جهان پر از ظلم، اعلام گردیده است.

و در آیات و احادیث فراوانی یکی از صفات انسان های برجسته بر پاداشتن قسط و عدل  و حق توصیف شده است.

اگر چه قسط و  عدل و حق تنها در زمینة اقتصاد نیست و ابعاد گسترده ای از زندگی اجتماعی و فردی انسان را در بر می گیرد، لکن یکی از ابعاد مهمّ و شاید مهمّ ترین آن برپا داشتن عدل  و قسط و حق در زندگی اقتصادی انسان هاست.

در دو قرن گذشته دو واژة مقدّس «عدالت» و «آزادی» با تفسیری مادی زیر بنای دو مکتب و دو نظام قرار گرفت و بسیاری از مردم اروپا که از دین و در نتیجه خدا و کلیسا  (به خاطر برخوردهای متحجّرانة پاپ و کلیسای کاتولیک و سرکوب امیال وخواسته های طبیعی انسانی و تشویق به گوشه‌نشینی و صومعه نشینی و ترک دنیا ( با مفهوم کلیسایی آن) و در عین حال گسترش ریاکاری و دنیاطلبی زیر پوشش دین و مخالفت با علم و خرد و کشتار ۴۰۰ سالة دانشمندان اروپا، آن را عاری از داشتن اهداف عالی انسانی در زندگی این دنیایی یافته بودند.  ) گریزان شده و دین را از صحنة اندیشه و عمل اجتماعی کنار زده بودند و به تشکیل یک بهشت نقد انسانی با استفاده از عقل و خرد خود انسان، در همین دنیا بسنده کرده بودند، بر اساس تفسیرهای انسان مدارانه و عقل محدود انسانی منقطع از وحی، برای رسیدن به منافع و اهداف دنیایی،  این دو واژه را با تفسیری مادی برای رسیدن به اهداف دنیایی فوق الذّکر مبنای تفکّرات خود قرار دادند.

مکتب لیبرالیسم که بر آزادی بی حدّ و حصر و بدون مرز فرد انسان تأکید می کرد، در صحنة اجتماع و اقتصاد به تنازع ‌بقا کشیده شد و در نهایت و بخصوص پس از اختراع ماشین بخار و به کار گیری آن در تولید (که برای اوّلین بار در تاریخ بشر اتّفاق می افتاد و تولید به شدّت افزایش می یافت  ) ، موجب انباشته شدن ثروت در دست عدّه ای محدود شد و اکثریّت اجتماع به فقر و بیکاری کشانده شدند و در صحنة اجتماع و سیاست نیز به حاکمیّت سرمایه داران و از هم پاشیدن مبانی اخلاقی و گسترش فساد اخلاق و از هم پاشیدن خانواده منجر شد.

در صحنة جهانی نیز مکتب لیبرالیسم و سرمایه داری حاصل از آن، به غارت سایر ملل و استعمار و عقب ماندگی آنان و جنگ‌های خانمانسوز و کشتار انسان ها جهت حفظ منافع این کشورها و سرمایه‌داران حاکم بر آنان منجر شد و آزادی انسان ها در حد آزادی حیوانی در زمینة مسائل جنسی تفسیر شد که به قول مرحوم شهید مطهری این نوع آزادی، بندگی انسان ها در برابر شهوات و امیال است و آزادی واقعی که انبیاء به دنبال آن هستند آزادی معنوی است که رهایی انسان‌ها از بندگی شهوات و امیال و تسلیم دستورات الهی شدن و بندگی خداست.

اصل شدن منفعت طلبی در دوران سلطة بورژوازی و حاکمیّت بورژوا و نظام بورژوازی بر اروپا و حاکمیّت سرمایه و سرمایه داران، پس از انقلاب صنعتی و اختراع ماشین بخار در قرن هجدهم، و اصل شدن منفعت آنان، منجر به بیکاری گستردة نیروی کار و کاهش دستمزد و در نهایت توزیع بسیار ناعادلانة ثروت و درآمد در غرب اروپا که انقلاب صنعتی در آنجا اتّفاق افتاده بود، شد و در  عکس العمل به همین امر بود که در قرون هجده و نوزده مکاتب سوسیالیستی بوجود آمدند و در نهایت و در اوج استثمار کارگران در اروپا، مکتب سوسیالیسم به افراط کشیده شد و مارکس افراطی ‌ترین نوع سوسیالیسم که کمونیسم( جامعة اشتراکی) بود را  بر اساس جهان‌بینی مادی گرای جدلی (ماتریالیسم دیالکتیک ) مطرح نمود و به اصطلاح برای مخالفت با « بی عدالتی سرمایه داری»، جامعة اشتراکی و نفی هر گونه مالکیّت خصوصی (پذیرش مالکیّت ابزار تولید ) و حتّی در نهایت حذف هرگونه مالکیّت شخصی را مطرح نمود و آزادی فرد انسانی به صورت افراطی و در تمام زمینه ها را نفی نمود. به صورتی که در نهایت خواستار از هم پاشیدن خانواده به عنوان اوّلین مدرسه ای که در آن به انسان ها آموزش« مال من » و « مالکیّت شخصی»  و در نهایت « مالکیّت خصوصی » را می داد، گردید.

به طوری که برای رسیدن به جامعة اشتراکی (کمونیستی) باید خانواده نیز از میان می رفت و « مادر من» و « همسر من» و « پدر من» و « فرزند من»  نیز نباید وجود می داشت، تا احساس مالکیّت فردی که در این مکتب امّ‌الفساد و علّت العلل همة شرور در جامعة بشری و زمینة تضاد اجتماعی در جامعة بشری از ابتدا تا کنون محسوب می شد، از میان برود.

سوسیالیسم و در اوج آن کمونیسم( مکتب اشتراکی) یک مکتب عکس العلمی نسبت به نتایج پیاده شدن افکار لیبرالیستی و آزادی بی حدّ و حصر آن در زمینة مالکیّت و کسب منفعت شخصی با استفاده از ابزار تولید ماشینی بود که به سرمایه داری (کاپیتالیسم )  و استثمار کارگران توسط صاحبان ابزار تولید (سرمایه داران) و بی عدالتی بی نظیر در تاریخ بشریّت در جوامع غربی منجر ‌شده بود.

این تفسیر از (آزادی) و این تفسیر عکس العملی از (عدالت) در حقیقت تفسیر جامعة جاهلی از آزادی و عدالت بود.

در قرآن دو عصر جاهلیّت مطرح شده است. یکی قبل از اسلام که انسان های جامعة جاهلی، خانة خدا و حرم امن الهی را نه آنگونه که پیامبران الهی آموخته بودند، بلکه با تفسیرهای جاهلی به بت ‌خانه تبدیل نموده و احکام الهی را با تفسیر خود تغییر داده بودند و در جهت کسب منافع اقتصادی خود در آورده بودند و تعصّبات جاهلی و افکار متعصّبانه و منافع اقتصادی مرکز توحید را به مرکز بت‌پرستی و شرک (هؤلاء شفعاءُنا عند اللّه( این بتان شفیعان ما نزد اللّه هستند.) ( سورة یونس آیة۱۸  )  تبدیل کرده بود.

در دنیای جاهلیّت، حکمت جاهلی نیز وجود داشته و دارد و کسانی « ابوالحکم» جاهلی هستند و مبانی فکری جاهلیّت از سوی آنان تغذیه و اصول و مبانی آن توجیه و تبلیغ می گردیده و  می گردد. امام حسین (ع) در رابطه با خصوصیت جامعة جاهلی می فرمایند:

لَم تُخرِجنی بِرَأفَتِکَ بی و لُطفِک لی و احسانک اِلی  فی دُوله اَئِمَّهَ الکُفر اَلّذینَ تَقَضُوا عَهدَک وکَذّبوا رُسُلَک (۱ – دعای عرفة امام حسین (ع)   ۲ – و لقد بَعثنا فی کلّ امّة رسولاً ان اعبدوا الله و اجتَنَبو ا الطاغوت فمنهم من هدی اللّه و منهم من حقّت علیهم الضلالة ( آیة۳۶ سورة نحل) و الّذین اجتنَبوا الطاغوتَ ان یعبدوها و انابو الی اللّه لهم البشری (الزمر آیة )۱۷ )

نقض عهد الهی و تکذیب رسل را ایشان  دو خصوصیّت جامعة جاهلی می دانند.

با ظهور اسلام، ماهیّت حکمت جاهلی که انسان ها را از خدا دور کرده و حاکمیّت الهی را از صحنه جامعه کنار گذاشته و رسولان الهی را تکذیب نموده بود و در حقیقت انسانها را  به بندگی طواغیت دعوت نموده و ربوبیّت  آنان را توجیه و تأویل می نمود، روشن شد.

قرآن یکی از اهداف ارسال رسل را دعوت انسان ها به  عبودیت رب العالمین که از او به اسم جامع« اللّه » یاد شده است و اجتناب از بندگی و حاکمیّت طواغیت اعلام نموده است. قرآن یکی از

با ظهور اسلام حکمت جاهلی که برای خدمت به طواغیت بوجود آمده بود، نفی گردید و ابوالحکم‌های جاهلی که در رأس آنان …. بود، ابوجهل نامیده شد  و حکمت آنان جاهلیّت و نظام آن ها نظام جاهلی نام گذاری شد. امّا اعجاب انگیز اینکه قرآن از یک نظام جاهلی دیگر نیز خبر داده است که در آینده برپا می گردد و جاهلیّت گذشته را جاهلیّت اولی نامیده است.

و اینک در زمان ما جهان در اختیار ظالمین و طواغیت قرار گرفته انان بر جوامع انسانی حکومت می نمایند و عهد الهی (حضرت ابراهیم۰ع) پس از پیروزی در ابتلائات الهی به امامت ناس برگزیده شد: انّی جاعلک للناس اماما و سپس حضرت سؤال نمود و من ذرّیّتی؟ و خداوند پاسخ داد لن ینال عهدی الظالمین. عهد من که همان امامت و رهبری انسانهاست به ظالمین حتّی از ذریّة تو نیز نمی رسد. ) با این اتّفاق نقض شده است و رسل الهی تکذیب گردیده اند وحکمت جاهلی  با حکومت طواغیت گسترش یافته است و نظام جاهلی که در حقیقت نظام ساخته دست طواغیت و در آن هدف انسان ها از متولّد شدن  و  زیستن، خدمت و بندگی طواغیت است، بر جهان حاکم شده است.

تفسیر مادی از « آزادی » و « عدالت » که در خدمت نظام های طاغوتی روزگار ماست را ابوالحکم های جاهلی زمان ما با ساختن مکاتب لیبرالیستی اندیویدوالیستی و نیز مکاتب سوسیالیستی توجیه کرده اند و امپراطوری رسانه‌ای، جهان را به تسلیم و بندگی در برابر طواغیت زمان می خواند و سلطه و غارت ثروت و نتایج کار انسان های مظلوم و تأمین  منافع این اربابان غیر از خدا (و لا یتّخذ بعضنا بعضاً اربابااً من دون اللّه  ( آل عمران آیة۶۴ ) )  را توجیه می‌کند و زیر پوشش آزادی فردی و لیبرالیسم و دموکراسی و حقوق بشر و سرمایه‌داری و کسب منفعت، مستبدترین و خشن ترین و خونریزترین و ضد ارزش‌ترین و ضد اخلاقی‌ترین و نیرنگ بازترین و مستبدترین نظام ها در تاریخ بشریّت، بر بعض جوامع انسانی حاکم نموده  است.

در یکصد سالة ‌قرن بیستم جنگ های بی مانند اوّل و دوّم با ده ها میلیون قربانی و تشکیل کانون تشنج و قتل عام و کشتار در خاورمیانه با تشکیل اسرائیل و پس از آن جنگ ویتنام و جنگ کره و حملة صدام ایران و تهاجم عراق به کویت و تهاجم پس از ۱۱ سپتامبر به عراق و افغانستان توسط نظام هایی برپا شده است که مدّعی حقوق بشر و آزادی فردی و برپایی دموکراسی هستند.

و ابوالحکم های جاهلی نیز بنام روشنفکران و تئوری پردازان و استراتژیست های این نظام، در دانشگاه ها و مدارس و رسانه های جمعی به توجیه اصول و مبانی و اهداف آنان پرداخته اند و روشنفکر مآبان جهان سوّم که تربیت شدگان این ابوجهلان نظام های جاهلی زمانة ما هستند نیز تحت تأثیر آنان به توجیه سلطه و غارت و جنایات آنان پرداخته‌اند.

نظام سوسیالیستی و کمونیستی نیز چنین بود. به بهانة برپایی عدالت، انواع آزادی های تک تک انسان ها را قربانی کرد و شخصیّت آنان را نفی نمود و دیکتاتوری پرولتاریا (حزب طبقه کارگر)  به عنوان جامعة ایده‌‌آل، توجیه گر تسلط و حاکمیّت و خدایگانی افرادی چون استالین بر جوامع انسانی گردید. افرادی که جز خود خواهی و خودپسندی و  کشتار و خونریزی و خود بزرگ بینی و فرعونیّت  و ادّعای خدایی و نفی شخصیّت و اراده و عزّت و شرافت انسان ها، چیز دیگری به بشریّت ارائه ندادند.

استالین دیکتاتوری که جهان چون او به خود ندیده است، میلیون ها انسان را قربانی نمود تا سیوسیالیسم یعنی « عدالت به مفهوم جاهلی» آن را پیاده نماید. عدالتی که زیر پوشش پیاده کردن آن، شخصیّت تک تک افراد و انسان های یک جامعه، ملعبة دست طاغوتی خونریز شده بود.

ابوالحکم های جاهلی نیز با ادعای پیروی از علم، توجیه گر این دیکتاتوری و توجیه‌گر طغیان این طاغیان بودند و انسان ها را به شکستن عهد الهی و تکذیب رسولان و بندگی طواغیت دعوت می‌نمودند.

قبل از انقلاب در آن زمان که مارکسیست های ایرانی برو و بیایی داشتند و سازمان و گروهی راه انداخته و جوانان مسلمان را به بهانة برپایی عدالت سوسیالیستی فریب می‌دادند، مرحوم حجّت‌الاسلام سیّدمرتضی شبستری در مسجد ارک شب های جمعه تفسیر قرآن می‌گفتند. ایشان برای نشان دادن عدالتی که استالین الگو و مدّعی آن بود، مثال جالبی آوردند تا عدالت او را با عدالت علی (ع) مقایسه نمایند. ایشان بیان می‌داشتند که در جنگ جهانی دوّم که سران متّفقین (استالین، روزولت و چرچیل) به ایران آمده بودند، کارکنان فرودگاه قلعه مرغی تهران متوجّة وجود یک گاو ماده در درون هواپیمای استالین می گردند و وقتی از علّت آن از خدمه هواپیما سؤال می کنند آنان بیان می دارند که استالین فقط از شیر این گاو استفاده می‌نماید و هر جا که به سفر می رود نیز این گاو و علوفة ‌خاصی را که برای او در نظر گرفته است، با خود می برد.

ایشان سپس بیان می داشتند که امّا حضرت علی (ع) در زمانی که حاکم جامعة اسلامی بودند شب ها نان و خرما بر دوش می گرفتند  و به در خانة فقرا می بردند و خود نیز به ساده‌ترین غذا و (نان و نمک) اکتفا می کردند تا اگر احیاناً کسی در گوشه ای از جامعة اسلامی گرسنه مانده باشد، ایشان را هم درد خود پیدا کند. (و اِنّ اِمامِکُم قَد اِکتَفی مِن دُنیاهُ بِطِمرَیهِ( به تحقیق که امام شما از دنیای خود، به جامة ای کهنه اکتفا کرده است) و مِن طُعمِهِ بِقُرصِیةِ ( و از نان آن به دو قرص نان)  نهج البلاغه (ک ۴۵/ ۵ ) )

حضرت علی (ع) شاگرد مبرّز مکتب اسلام که بی واسطه در دامان پیامبر اسلام تربیّت شده بود و بوسیة ایشان و به عنوان یک رسالت الهی به رهبری و امامت جامعة اسلامی بر گزیده شده بود، به عنوان رهبر الهی و امام جامعة اسلامی آنچنان در برابر فقر و مسکنت انسان ها حسّاس بود که در حالی که توجّه ایشان در نماز را در آوردن تیر از پا نیز نمی توانست به هم بزند، امّا با بلند شدن ندا و خواهش یک فقیر و گرسنه، اینگونه حسّاسیّت و عکس العمل نشان دادند و خداوند در شأن و عظمت و بزرگی و بی نظیری این حسّاسیّت سورة انسان را نازل نمود و یا زمانی که پیامبر جایزه‌ای را جهت جمع بودن حواس در نماز تعیین کردند و حضرت علی (ع) برندة  آن شدند، حضرت پیامبر عظیم الشأن اسلام اشاره کردند که شما نیز در یک جا در آخر نماز به این نکته توجّه نمودید که این جایزه را به کدام فقیر صدقه بدهید.

آنگاه در مکاتب اومانیستی برای برپایی عدالت جاهلی به کشتار انسان ها دست زدند و به گفتة گروباچف حدود ۲۰ میلیون روسی برای پیاده شدن عدالت کمونیستی به دست استالین کاخ نشین کشته شدند و در حالی که استالین در کاخ کرملین زندگی می کرد کارگران روسی در سخت ترین شرایط در سیبری با حداقل امکانات زندگی می کردند.

حضرت علی (ع) فرموده اند : امّا وَالَّذی فَلَقَ الحَبّه و بَرَأ النَّسَمَه لَولا حُضُورُ الحاضِر و قیام الحُجّه بِوُجودِ النّاصِر و لولا اَخَذَ الله مِنَ العُلَما اَن لا یُغارّو عَلی کِظَّه الظّالِم بِسَغَبِ المَظلوم لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلی غارِبَها (نهج البلاغه خ / ۳ / ۱۶ )

« به خدا سوگند، خدائی که دانه را شکافت و انسان را آفرید. اگر نه این بود که جمعیّت بسیاری گرداگردم را گرفته و به یاریم قیام کرده اند و از این جهت حجّت تمام شده است و اگر نبود عهد و مسئولیتی که خداوند از علما گرفته که در برابر سیری  و شکمخوارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت بکنند من مهار شتر خلافت را بر پشت آن می انداختم و آن را رها می کردم.»

خداوند از علما تعهد گرفته است ک حکومت تشکیل بدهد و از علمایی که موفق به تشکیل حکومت می‌شوند تعهد گرفته است که در برابر گرسنگی مظلوم و سیری ظالم ساکت ننشینند.

عدالت در دیدگاه الهی فقط بعد بیرونی ندارد، بلکه عالمی که وظیفه دارد و خداوند از او تعهّد گرفته است که تشکیل حکومت داده و به مقابله با ظلم و ظالمین و جلوگیری از گرسنگی مظلوم و سیری ظالم اقدام نماید، اوّل باید از خود شروع نماید و ساده زیستن را سرلوحة زندگی خود قرار دهد و دلسوزترین فرد به مردم زیر دست خود باشد و به همین دلیل در دوران خلافت حضرت علی (ع) کار به جایی می رسد که حضرت نان خشک با نمک  را  غذای خود قرار می دهند و  به ساده ترین لباس اکتفا می نمایند، تا با پائین‌ترین طبقات جامعه هم درد باشند.

در اسلام هدف بعثت انبیاء و علمای الهی و رهبران جامعة اسلامی برپایی قسط و عدالت در جامعة‌انسانی است، امّا این عدالت با همة ابعاد فردی و اجتماعی و اقتصادی تنها به دست رهبر جامعة اسلامی قابل پیاده شدن نیست. عدالت موضوعی نیست که از بالا به جامعه ‌تزریق شود، بلکه وظیفة رهبران الهی این است که مردم را برای برپایی عدالت آماده سازند و آنان خود تحت رهبری رهبر الهی به این امر اقدام نمایند. (لیقوم النّاسُ بالقسط). (الحدید آیة ۲۵ )   واین امر میسّرنیست جز اینکه رهبر جامعة اسلامی از بندگی تمام شهوات و امیال و قدرت طلبی ها و آرزوهای دنیایی که مظاهر دنیای مادی و مظاهر توجّه به دنیا هستند، آزاد شده باشد و قبل از هر کس به آزادی معنوی رسیده باشد وبه عنوان یک الگوی عملی آرمان ها و ارزش های الهی، مردم را  نیز در همین جهت به حرکت در آورده باشد و علیرغم اینکه خود واسطة رسیدن مردم  به خداست، همین آزادی معنوی، موجب می شود علیرغم تمام عظمت و بزرگی و مقامی که دارد، مردم را نه به سوی « خود » که به سوی « خدا » رهنمون سازد.

« عدالت » و « آزادی معنوی » دو موضوعی هستند که با دیدگاه و تفسیر الهی (همان حکمت الهی ) ، در کنار یکدیگر و در تعامل با یکدیگر و تنها در یک جامعة دینی و با یک رهبری الهی می توانند تحقّق یابند و این دو چون دو بال پرنده ای هستند که پرواز و تعالی فرد و جامعه با وجود و سلامت هر دو می تواند صورت پذیرد.



دوشنبه 19 اردیبهشت 1390  توسط رضا کرمی | نظرات (0)





عدالت
جهاد اقتصادی
عدالت اقتصادی
ريشه کني «ربا»
عدالت امام علی(ع)
نفی سرمایه سالاری
جهاد براي رشد اقتصادي
مبارزه با مفاسد اقتصادی
موانع تحقق جهاد اقتصادی
آموزه های اقتصادی اسلام
مفهوم­شناسی جهاد اقتصادی
جهاد اقتصادي با محوريت بازرگاني خارجي
آرایش جهادی اقتصاد كشور
اخلاق‌گرايي و بي‌توجهي به علم اقتصاد
دانلودکتاب مفید اقتصادی
مفهوم و الزامات جهاد اقتصادی

رضا کرمی

كل بازديدها : 607156
كل مطالب : 745

تعداد كل نظرات : 30

تاريخ ايجاد وبلاگ : چهارشنبه 10 فروردین 1390 

آخرين بروزرساني : شنبه 28 اردیبهشت 1392 

RSS 2.0 این صفحه را به اشتراک بگذارید