یار امام زمان
 
عضو باشگاه وبلاگ نویسان راسخون بلاگ
 
 

کولدن یانیب دولوبدو اوجاقلار هایانداسان؟

یوخ بیر گولوش سولوبدو دوداقلار هایانداسان؟

 

هر ایل عزیزله دیک آقاجان شعبان اون بئشین

سسلیرله پوفله شمعی اوشاقلار هایانداسان؟

 

هر جومعه گلمیشیک گله سن جمکران یولون

چالدی قابار یولوندا ایاقلار هایانداسان؟

 

سسلیر " نبی " دوزه نمیریک آنجاق اوزاقلیقا

گلسن گلر دوباره قاچاقلار هایانداسان؟

 

بیزده دوزه نمیریک داها آرتیق فراقینا

سیللی له آل قالیبدی یاناقلار هایانداسان؟

 

زرتشت یاندیران آلاوین ایستیسی گئدیب

کولدن یانیب دولوبدو اوجاقلار هایانداسان؟

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 31 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

بیا به کوی ما، خاکیه جاده های ما

پشت اتاق مرگ، اسیرمیله های لذتیم

پرده ای ازجنس هوس، پرده ای ازجنس دروغ، پرده ای ازجنس گناه

روی درخت زندگی برای مدتی لانه بساز

بگو که می روید خواه نخواه

منتظرییم...

به اشک های مانده در سجود

پنجره ایی به سوی نور، همان خدا...

خدا برات پشت وپناه.

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

... آقاجان! یقین دارم روزی می آیی و بدی ها و ظلم را محو می كنی. بلایا را دفع می سازی و گشاینده گره های بسته می شوی و ثابت می سازی حق را و از باطل انتقام خواهی گرفت.

آقاجان! آن روز كه تو بیایی شب تیره برود و آسمان رو به سپیدی زند و نفس صبح جاری شود. و امید بسته به لطف و عنایتت از هیچ كس دریغ نگردد و هر مبتلا به دردی تسكین بگیرد.

آقاجان چشم به راه حضور تو، از واژه صبر وام می گیرم! تو نخواه كه حسرت به دل پیر شویم و ما قبل از دیدار با تو سرای آخرت را منزلگاه ابدی خویش قرار دهیم.

 

سلام

یک سلام به تنها کسی که خیلی وقت ها دلم برایش تنگ می شود.

دوباره من آمدم با کوله باری از دل تنگی ،می خواهم آن را برای تو باز کنم هر چند می دانم که زیر نگاه مهربانت احساس شرمندگی خواهم کرد ولی تنها روزنه ای که به قلبم باز است روزنه ای است رو به تو.

تو چراغ های امید را در دلم روشن کرده ای و هرچه نا امیدی را به دور دست ها فرستاده ای و حالا دفترم را آورده ام که بر سطرهای سفیدش با تو حرف بزنم .

اما حالا که پلک های شب سنگین شده حالا که ستاره ها در گوشه ای از آسمان ،کهکشانی سفید می بافند، همین حالا که با تو نجوا می کنم ، می خواهم صدایت کنم و فریاد بزنم:

خدایا، خدای خوبم،

من بنده ی سراپا تقصیر توام ،اما تو ستارالعیوب قلب های سیاهی

افسوس شاعر نیستم تا تو را آن گونه که شایسته ات هست سپاس گویم

و بگویم خیلی دوستت دارم.

 

منبع:

کیهان

صدای پای ترنم



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شب های جمعه نیست. روزبه روز و لحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش های قلب شماست. گویی بی قراری دلهای ما از شوق دیدار شماست. آقا بگو كه آمدنت نزدیك است!

آقاجان دیگر از انتظار نگو از وصال بگو. از پایان جمعه های بی تو بگو! آقاجان بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد. بگو كه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی.

بگو كه دیگر غریب نیستیم.

آقاجان، مولای من، بگو كه روزی با تو به زیارت خانه خدا می روم و تنها نیستم. بگو كه با هم به زیارت جدتان حسین بن علی(ع) می رویم و یك دل سیر برای مظلومی حسین(ع) می گرییم. بگو كه به دیدار مولایمان در كوفه می رویم و ایشان را نوید می دهیم كه دیگر جولان دهی ظالمان تمام شد. به دیدار خانوم فاطمه زهرا(س) می رویم و شما مزار غریب بی بی را نشانمان می دهی. ما هم یك دل سیر با مادرمان درد و دل می كنیم. آقاجان خیلی كارها داریم كه بعد از آمدنت انجام دهیم. فقط به شوق دیدار شما، سختی ها را تحمل می كنیم. بگو كه میایی و اشك های شبانه و غریبانه ی ما را پایان می دهی. الهی به امید ظهور آقای خوبان.



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

از پيامبرگرامى اسلام (ص) دو روايت معروف نقل شده است كه با مقايسه آن مى توان به دشوارى انتظار پی برد.
افضل لاعمال احمزها (1 ) و افضل اعمال امتی انتظار الفرج (2) علل دشوارى وظيفه منتظران را مى توان در چهار محور خلاصه كرد:
1- آراستگى به عدالت وتقوا
2- آراستگى به بردبارى و پايدا رى
3- بهره مندى از دين شناسى بنيادين
4- لزرم اصلاح طلبى و ظلم ستيزى.
رسيدن به اين مراحل كارى است بس دشوار اما شدنى و هركس دشوارى انتظار را هموار كرد در زمره منتظران حقيقى مولا قرار مى گيرد كه امام صادق (ع) فرمود: هركس مى خواهد در شمار منتظران حقيقى باشد بايد پارسايى پيشه كند و متخفق به مكارم اخلاق گردد(ع)(3)

1- مجمع البحرین ص 297 به نقل از در النتظار ققنوس ص 278.
2- بحار الانوار ج 52ص 14.
3- همان.



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 28 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

افتاده ام به شوق شرربار انتظار
شايد به چنگ آورم، اسرار انتظار

از فرط شرم، كرده عرق، فقر باورم
بهبودي است مژده بيمار انتظار

باغ غزل به هرزه نگه ره نمي دهد
نجم صفاست مطلع ديدار انتظار

مشاطه پيش روي تو خجلت نصيب شد
زيور عزيز گشته ز رخسار انتظار

شستِ بريده آيت بُهت نگاه بود
ناديده گشته ايم، خريدار انتظار

با صد چراغ خفته نبيند جمال يار
شب گشته، نور ديده بيدار انتظار

با درهم نياز خريدار ناز شو
راهت مباد ورنه به بازار انتظار

خورشيد را ز جهل مشو طالب ثبوت
اي خوش نشين سايه ديوار انتظار!

بر جوهر اصالت او شك كنم كه زد
نقش حرامخانه انكار انتظار

دارد نماز عشق وضويي زجنس دل
رعد ولايت است و بارش رگبار انتظار

 

علي امير احمدي
سایت لهوف

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 27 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

ای کاش می دانستیم در دعا برای ظهورت چه اسراری نهفته است و چه برکات و آثاری بر آن مترتبت است.
اول مظلوم عالم شکایت خویش از مردم روزگارش را به نخلستان می برد و درد دل با چاه می گفت. ای کاش می دانستیم در کدام نخلستان سر بر کدامین چاه غربت از بی وفایی و غفلت ما شِکوه می کنی! نمی دانم چه شکوهی در ظهورت نهفته است و تو چه عظمتی داری که امیر مومنان (ع) آن عدل مجسّم آروزی برپایی دولت تو و شوق دیدن حکومتت را بر دل دارد؟
ای کاش عزاداران، سینه زنان و گریه کنان بر سالار شهیدان می دانستند که هم اینک حضرت ابا عبداله الحسین (ع) تعزیه دار غربیت وسوگوار مظلومیت توست تا آن جا که می فرماید:
«مهدی ما در عصر خویش مظلوم است»4


تا تاکیدی باشد بر این فرمایش شما بر ان منتظر عاشق که :
«من مظلومترین فرد عالم ام»۵

صحرای کربلای غربت توست و عرصه ی ابتلای مردمان و این تویی که هر صبح و شام آوای «هل من ناصر ینصرنی» سر می دهی و یار و مددکار می طلبی. دردا که هلهله ای ایادی شیطان و امواج سپاه کفر و نفاق، شنیدن صدای استغاثه تو را مشکل ساخته است!افسوس که پرده های غفلت و معصیت، گوش جانمان را سنگین و ناشنوا ساخته است!
ای کاش «هل من معین» ات را می شنیدیم و تو را لبیک می گفتیم. تازه در این میدان از ما سر و جان نخواسته ای. سخن از شمشیر و نیزه و خنجر نیست. فقط فرموده ای برای ظهورم دعا کنید. وای بر ما ! و ای بَدا بحال ما که از انجام همین وظیفه ی ساده نیز طفره رفتیم .........

سلام بر مهدی ! آن پدر مهربان! آن برادر همزاد! آن همدل همراه و آن پناه مردمان در حوادث هولناک. هدف نهایی از ظهور تو رساندن انسان به نهایت درجه ی عبودیت و معرفت الهی و فراگیری مهر و محبت رحمانی است. شمشیر قهر و انتقام تو، برای از میان برداشتن معاندان و مستکبرانی است که بویی از مهر و محبت نبرده اند و فراگیر شدن رافت و رحمت در جهان و رسیدن انسان به سعادت را بر نمی تابند. همانان که موانع مهرگستری در جهانند و باید از شمشیر قهر مهدوی که تجلی قهر الهی است، از میان بروند.
پس برادرم، خواهرم! بیا تا معرفت وشناخت خویش را نسبت به آن یگانه ی دوران و آن میر مهربان ارتقاء بخشیم و از خداوند متعال توفیق جرعه نوشی از جام محبت، معرفت، ولایت، رافت و دعای خیر حضرتش را طلب نماییم.

« اللّهُمَّ هَب لَنا رَاَفَتَهُ وَ رَحمَتَهُ وَ دُعاءَهُ وَ خَیرُه»


پی نوشت:
1) صحیفه مهدیه ، 582
2) سوره مبارک هود آیه 86 (بازمانده ی خدا (حضرت مهدی عج) برای شما بهتر است اگر مومن هستید.)
3) تفسیر برهان 47:1
4) کفایه الاثر ، 220
5) صحیفه مهدیه ، 52


ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 26 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]


دل را زبی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوا ی از قفس تن پریدن است


از بیم مرگ نیست كه سر داده ام فغان
بانگ جرس ز شوق به منزل رسیده است


دستم نمی رسد كه دل از سینه بركنم
باری علاج شكر گریبان دریدن است


شامم سیه تراست ز گیسوی سركشت
خورشید من برآی كه وقت دمیدن است


سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پركشیدن است


بگرفت آب و رنگ ز فیض حضور تو
هر گل دراین چمن كه سزاوار دیدن است


با اهل درد شرح غم خود نمی كنم
تقدیر قصه ی دل من ناشنیدن است


آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است

امین : تخلص رهبری ، آیت الله خامنه ای در غزل

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطره‌ى ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛ انسانها را بنده‌ى واقعى خدا بكند. بايد براى اين كار آماده بود... انتظار معنايش اين است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نيست؛ انتظار رها كردن و نشستن براى اينكه كار به خودى خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حركت است. انتظار آمادگى است. ...انتظار فرج يعنى كمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى كه امام زمان (عليه الصلاة والسلام) براى آن هدف قيام خواهد كرد، آماده كردن. آن انقلاب بزرگ تاريخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبوديت خدا؛ اين معناى انتظار فرج است.

ديدار اقشار مختلف مردم در روز نيمه‌ی شعبان 27/05/1387



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

ولادت باسعادت آخرین نور هدایت ، حضرت حجت ابن الحسن العسگری امام مهدی (ع)

را به پیشگاه عاشقان وصل یار ، دلدادگان حضرت و منتظران ظهور تبریک و شادباش می گویم.

 
با سلام ای آقا ...
شبتان مهتابی ...
روز میلاد شما در پیش است ...
عرض تبریک آقا ...
و کمی بیتابی ...
...
...چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد! ...
کوچه ها منتظرند ...
دشت ها حوصله ی سبزه ندارند دگر ...
پس چرا دیر آقا ؟! ...
ای نفس ها به فدای کف نعلین شما ! ...
اندکی تند قدم بردارید.

آفتابي در ميان و هزار هزار نور در پيشاني بلندش.
نرگسي در کنار و هزار هزار بهار در نگاه مستانه اش.
و از اينجا تا خدا، قاصدک هايي خوش خبر که مژده ميلاد را آورده بودند.
زمين سجده گاه کودک شد!
دستان کوچکش به اشارت پروردگار به دعا برداشته شد و با لهجه اي خدايي نسب پاکش را ياد کرد:
أشهد أن لا إله إلاّ اللَّه
و أنّ جدّي محمداً رسول اللَّه
و أنّ أبي عليّا وليّ اللَّه
آنگاه مرغان سبز بر سر وي به پرواز درآمدند و اينچنين خرد و کلان عالم رقص کنان کلام آسمان وي را تا انتهاي هستي زمين همراه شدند:
و نريد أن نمنّ علي الذين استضعفوا في الأرض
و نجعلهم الأئمة و نجعلهم الوارثين.

 

عده ای در اطراف امام صادق(ع) نشسته بودند و قرآن می خواندند

قاری خواند: والشمس وضحها..

امام گفت: خورشید محمد (ص) است که دین را برای مردم روشن کرد

قاری گفت: والقمر اذا تلها...

امام دوباره فرمود: ماه علی است بعد از محمد

قاری خواند: والنهار اذا جلها..

امام فرمودند:

روز مهدی است که تاریکی های ظلم را مانند پرده می درد.

 

در تمناي نگاهت بي قرارم تا بيايي

من ظهور لحظه ها را مي شمارم تا بيايي

خاک لايق نيست تا به رويش پا گذاري

در مسيرت جان فشانم، گل بکارم، تا بيايي . .



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

آقای من: بیا که اوضاع معکوس شده است. منحنی ارزش ها نزولی اکید است. نمودار حرکت ما انسان ها پراز اکسترمم شده است.

سرور من: روز هفتم هفته که دلم مشتق شده است،اشتیاق دیدار تو را با دعای ندبه درهم می آمیزم و با توبه زمزمه می نشینم. زمزمه ای که واحدهای آن کم استولی تو آن رامی شنوی.

آقا جان: تمام سوالات ذهنم را به صورت دستگاه های چند معادله و چند مجهولی درآورده ام و برای جواب های آن راهی جز مبهم بودن نیافته ام.

هرچه به مشتاقان و منتظران تو می نگرم در معادله ی زندگی هیچکدام در دنیای حقیقی ریشه ای ندارند مگر در دنیای مختلط فریب و دروغ.

سرور خوبم: با خود عهد می بندم ، مهر و محبت تو را با نوشتن نام زیبایت بر مقدمه ی تمام ترسیم شده ی تدریسم تقسیم کنم. و هزار بار براین سطر نام تو را در ذکر تمام خوبی هایت ضرب کنم وبا دل منتظرم جمع ببندم.

گاهی دنیا را محور اعدادی فرض می کنم که جهت تو مبدا این محور است.هرکس در جهت مثبت تابی نهایت به خدای تو نزدیک می شود.وهر کس از دوستی و محبت تو دور می شد،در جهت دیگر تابی نهایت از تو دور می شود.

مولای من: سری به سری ها دنباله های منتظرانت بزنیم که سیگمای تمام آنها به 313 تن می رسد.چه فاجعه ای است این دنیا،مگر اوضاع قرینه شود یا محور زندگی ها انتقال یابد تا زمینه آمدنت در مختصات دنیا فراهم شود.

زمانی که با خود می اندیشم که کدام رابطه و ضابطه باعث خواهد شد بین من و شما زوج مرتب شکل گیرد.

دیدم و درک کردم که به راستی شرط بر قراری این است که اگر مؤلفه ای اول یک رنگ و صمیمی بود مؤلفه دوم هم یک رنگ و صمیمی باشد.

اینجا وقتی دلم می گیرد انتظار تو را مدل سازی می کنم تمام ابعاد ایمانم را در جکم ذره می بینم و آن چه به من آرامش می دهد این است که به هندسه عبادت روی آورم و در مستطیل سجاده سر بر دایره مهر تو گذارم و از خدای تو مهرت را طلب میکنم.

باور کن در کلاس درسم بار ها گفته ام دانش آموز عزیز در فضای نمونه ای زندگی انسان ها پیشامدی بنویسید که تعداد منتظران شما رقم بزند به امید آن که در بررسی احتمال ظهورت عددی نزدیک به یک ببینم. بار ها گفته ام هم نهشتی انسان و ایمان وقتی برقرار است که ایمان بین تمام انسانها بخش پذیر باشد و باقیمانده ربا و کذب نیاورد.

اما ... میدانم و خوب می دانم،

تو روزی خواهی آمد که تصاعد خوبی ها برقرار باشد.

که ارتفاع عدالت بر قاعده دنیا قابل ترسیم باشد.

که مساحت دنیا فضای پیوسته خوبی ها باشد.

که از جمکران تا وادی سهله خط مستقیم عشق باشد.

که انتظار و اشتیاق تنها مجهول مسأله انسان ها باشد.

به امید طلوع آقا در بیکران دنیا.

منبع: مجتمع آموزشی علوم اسلامی کوثر تهران



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

به روي نديده ات قسم چشمان عاشقم در پي واژه اي مي گردند تا نامت را صدا كنند ...

اما چه كند واژه ها و چه بي معناست هر واژه اي در برابر معناي وجودت ...

از مهرباني « م » مي چينم ...

از هدايت « ه » را ...

از دادگري « د » را ...

و از يوسف گمگشته « ي » را ...

و گاهي كه دلم به اندازه ي تمام غروب ها مي گيرد ...

و من از تراكم سياه ابرها مي ترسم ...

و هيچ كس مهربانتر از تو نيست صدا مي زنم ...

كجاست آن يوسف گمگشته مهرباني كه چراغ هدايت به دست در زمين دادگري كند ؟

كجاست مهـدي ... ؟

مرا در ياب ...

در انتظارت هستم و خواهم بود ... بيا ... بيا ...

مهديا دل شكسته ام را به تو مي سپارم ... دلدارم تو باش

« به اميد روز ظهور »

 

منبع : هفته نامه صبح صادق

پر از عطشم، مرا تو دريايي کن
سرشار از احساس و تماشايي کن
هر چند که ما بديم و پيمان شکنيم
اي خوب بيا دوباره آقايي کن

تو بيا تا ز پرتو رويت، شب تاريك سحر گردد، ورنه اي مِهرِ تابان ، بي تو هر لحظه تيره تر گردد.

من در اين غار خسته و دلتنگ، انتظار تو را ستاره كنم، در اين شب تار وحشت زا، لحظه هاي تو را شماره كنم.

اگر بيايي ستاره هاي سحر، در نگاه تو رنگ مي بازند. گر بيايي كبوتران اميد، لانه ها را دوباره مي سازند.

دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم دردآلود و دردزاست، سراسر درد و اندوه است و آينده اي كه در برابر ديدگانمان ترسيم مي شود: تاريك ، ابهام آميز و يأس آور است .



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]
خدایا!
این قامت خمیده جز به شوق دیدار تو راست نمیشود و این تنهای غریب جز در خانه ی تو هر آنچه خواست نمیشود!
خدای من!
اگر چه دستم از آنچه کرده می لرزد و اگر چه موریانه های بیم،استواری پاهایم را سست کرده است،دلم امیدوار رحمت توست و خاطرم جمع لطف توست.
خدایا!کوله بارم از توشه ی راه تهی است،انباشته از توکل که هست؟؟
خدایا!در زیر سنگینی گناه،دلخوشیم به دستهای مهربان توست...و من اینک درخت وجود خویش را در مسیر نسیم روح افزاری تو قرار داده ام و دهان تشنه ی گلبرگ وجودم را رو به باران تو گشوده ام...
 
 
بخوانید یاران، همه دلداران

سرود هم عهدی در فراق جانان

می خوانم هر شب، شعر هم عهدی

شب جمعه منم و ذکر یا مهدی

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانهات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر لبخند سرافراز علی علیهالسلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بیشائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.

میلاد با سعادت کریم اهل بیت ، امام حسن مجتبی (ع) مبارکباد...

پهن شد سفره ي احسان، همه را بخشيدي

باز با لطف فروان همه را بخشيدي

ابر وقتي كه ببارد همه جا مي بارد ،

رحمتت ريخت و يكسان همه را بخشيدي

گفته بودند به ما سخت نميگيري تو...

همه ديديم چه آسان همه را بخشيدي

يك نفر توبه كند با همه خو ميگيري

يك نفر گشت پشيمان همه را بخشيدي

اين گنهكاري امروز مرا نيز ببخش

تو كه ايام قديم ، آن همه را بخشيدي

حيف از ماه تو كه خرج گناهان بشود

تو همان نيمه ي شعبان همه را بخشيدي

داشت كارم گره ميخورد ولي تا گفتم:

" جان آقاي خراسان " همه را بخشيدي

چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود؟
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود؟
گر جمال جانفزای خویش ننمایی به من
جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود؟
دل ز من بردی پرسیدی که دل گم کرده ای
این چنین طراریت با من مسلم کی شود؟
چون مرا دلبستگی از ارزوی روی توست
این چنین دل خستگی زایل به مرهم کی شود؟
غم از ان دارم که بی تو چو حلقه بر درم
تا تو از در نیایی از دلم غم کی شود؟
خلوتی می بایدم با تو زهی کار کمال!
ذره ای هم صحبت خورشید عالم کی شود؟



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]

زندگی سخت است
آسمان تنگ دست و زمین تنگ دل گشته است
و ما اگر بر کوران جهالتها وغفلتها با همه سختیهای زندگی، زنده مانده ایم
به همین نسیم حیات است .
گاهی با همه انتظاری که دلهایمان را شقه شقه کرده است، این دنیای پر فریب صد رنگ، چشممان را به خویش میخواند و دستمان را به خود آلوده میکند یا راه نفوذی به دلمان میابد و ما را در پی خویش فرا میخواند و شیطان نیز که برای همین فریب مهلت گرفته است، در این میان سر از پا نمیشناسد.
میدانیم ، این انتظار توست که ما را در برابر این دشمن پر زرق و برق نگهدار است، و اگر نبود امید آمدنت، هزار بار در گرداب هلاکت او غرق بودیم، گشایش کار ما در همین انتظار آمدن توست، آنروز که بهاری شویم و سبز، آنروز که آسمان دلمان ابی باشد، آنروز نسیم انتظار تو بر دلمان وزیده است، بخدا که همین امید آمدنت حیات جاری در وجود ماست، کی شود که بیایی و لبهای عطشناک زنده بودنمان را به زلال هستی جاریت سیراب کنی ... کی میشود که بیایی تا آسمان هم ببارد و زمین به نور قدومت گشاده و زنده گردد و قلبهای مرده ما نیز روح تازه بیابد ... بیا ای همه هستییم فدای قدمت ... بیا که صبر به پایان رسید و عطش فزونی یافت ...
کاش میآمدی و کاش ما آماده آمدنت میشدیم کاش بوی بهار در هوا میپیچید کاش پا جای پای تو مینهادیم و در منش تو سیر میکردیم کاش خدا یاریمان کند از سستی و تنبلی دست برداریم و راه بهار را به خانه دلمان بگشاییم.
کاش خدا لطفی کند و تو بیایی.

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 24 خرداد 1393  توسط [ra:post_author_name]
(تعداد کل صفحات:2)      1   2