یار امام زمان
 
عضو باشگاه وبلاگ نویسان راسخون بلاگ
 

سلام بر تو ای یوسف فاطمه(س)

می نویسم بهر مولای خوبم ، ای گل زهرا سلام الله علیها ، ای نگار نازنین ، هزار و اندی سال از ولادتت می گذرد و هنوز ما چشم انتظار دیدار تو هستیم ، 

می نویسم تا که شاید یک نظر بر ما نمایی ، تا که شاید ذره ای از درد فراق را بازگو کنم.

خدایا: 
مهدی فاطمه(س) همان آشنای دیرینه است که در نگاه اول غریبه است.

مهدی زهرا(س) همان غریبه آشنایی است که در دل هر عاشقی آشیانه کرده است. 

خدایا: 
اگر یعقوب در فراق یوسفش نابینا شد ، تو برایش پیراهن یوسف را فرستادی . 

اگر قوم بنی اسرائیل دچار فراق شدند، اما بعد از چهل شبانه روز ناله و ندبه ، بالاخره موسیِ عمران را برایشان فرستادی . 

 

اما هزار سال از غیبت مولای ما می گذرد ....



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 19 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

 


دلنوشته ای به امام زمان (ع)

مولای من! 
میخواهم امروز با شما حرف بزنم چرا که اعتقاد دارم ،یَسْمَعونَ کَلامی،
پس ای آقای مهربانی ها ! در آغار سلام علیکم،
نه تنها از طرف من بلکه، عَنْ جَمیعٍ الْمومنینَ وَ المُومِنات،
چرا که می دانم یُرَدَُون سْلامی.
یابنَ الصَّراطِ المُسْتَقیم ! امروز می خواهم عهدم را با شما تجدید کنم،
عهدی که بارها آن را شکسته اما، 
اما هربار به دنبال فرصتی بوده ام که دوباره آن را تجدید کنم.
یابنَ البُدورِ المُنیرَه ! به من هم حق بده که گاهی تو را فراموش کنم،
چرا که عَزیز عَلیَّ عَنْ اَرَی الخَلْقَ وَ لا تری،
اما با همه ی وجودم اقرار می کنم تو را دوست دارم.

یابنَ یس وَ الذَّاریات ! 
به من هم لیاقت بده در چنین روزی دستانم را بالا برم و
از خدای بخواهم عَجّلْ لَنا ظُهورَه، چرا که معتقدم، نَریه قریبا.

یابنَ الاَنجمِ الزَّاهرَه ! 
هرچند گاهی دیگرانی که شما نمی پسندیدید را، یاری نمودم، 
دنبالشان رفتم و از آنها دفاع کردم،
اما می خواهم که: 
اللهمَ اجْعَلنی مِنْ انْصارِه و اعوانه وَ الذّابینَ عنه وَ المُستَشهَدینَ بین یدیه.

یابنَ النَبإ العَظیم ! 
هر چند گاهی زیبایی های دنیا چشمانم را خیره کرده است، اما
به من معرفت بده که بدانم که زیبایی تویی و همواره بخواهم: 
اَللهمَ أرنّی الطَّلعةَ الرَّشیدَه.
اما ای امام المنتظَر! از امروز و در تمامی لحظات و ساعت ها تا پایان عمرم از تو
می خواهم عهد و بیعتی را که برگردنم است را حفظ کنم،
عهدی که لا اَحولَ عَنْها و لا اَزول اَبدا .... ان شا الله

اللهم عجل لولیک الفرج

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 19 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

 

shabhayetanhayi_ir_2_.jpg

 

مهدی جان!

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

خیلی خلاصه عرض کنم "دوست دارمت"

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم

"اللهم عجل لولیک الفرج"



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 19 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

مهدی جان !

 

 

آلودگی دلهامان از حد "هشدار" فراتر رفته ,

 

 

نفس هایمان به شماره افتاده

 

 

و سالهاست زندگیمان تعطیل رسمی است !

 

 

هوای باریدن نداری یابن الزهرا ؟

 

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 19 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

سوگند به هر چهارده آیه نور 

سوگند به زخم های سرشار غرور 

آخر شب سرد ما سحر می گردد 

مهدی به میان شیعه بر می گردد 

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

انگشتانم که لای ورقهای دیوان حافظ می رود.

دست دلم می لرزد ! 

اما به خواجه می سپارم تا امید را از دلم نگیرد , دلم می خواهد همیشه بگوید : 

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

 

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

چه خوش است من بمیرم به ره ولای مهدی 

سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی 

همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان 

که یک دقیقه ببینم رخ دلگشای مهدی

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

خدا کند که بدانی چقدر محتاج ست
نگاه خسته ی من به دعای چشمانت 
چه می شود که صدایم کنی به لهجه ی موج 
به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

خدایا , راز ها در پرده تا کی
ز غیبت , قلب ها آزرده تا کی 
کجایی ای گل زهرا کجایی 
تو ای مهر آفرین , لطف خدایی 

یارب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو بر آب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو 
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

گفتم به جان مادرت من را دعا کن / گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم / گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

آقای من سلام 

تقصیر شما نیست 

که تصویر شما نیست 

من آینه ای پرشده از گرد و غبارم...

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]

من از تو می نویسم و از اشک جاری ام

از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام

انگار فرق می کند این بار ، *رفتنت

یک جور دیگر است تب بی قراری ام

من سعی می کنم که شبم را جلا دهم

با گردسوز روشن امیدواری ام

تعجیل کن در آمدنت ای صبور من

گسترده نیست دامنه ی بردباری ام

من کیستم که شعر بگویم برای تو

باید افق دوباره بیاید به یاری ام



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 18 اسفند 1395  توسط [ra:post_author_name]
(تعداد کل صفحات:5)      1   2   3   4   5