همه ساله دانش آموختگان بسياري از مؤسسات آموزش عالي كشور فارغ التحصيل ميشوند كهاندكي از فن تبليغات ميدانند. فارغ التحصيلان رشتههاي روزنامه نگاري، روابط عمومي، مديريت،گرافيك و... دانش آموختگاني هستند كه هر يك در معدود واحدهاي آموزشي خود، تا حدودي با مباحثسازماندهي افكار عمومي، شيوههاي اقناع و تبليغ، شيوههاي تأثيرگذاري بر مخاطبان و... آشنا شدهاند.اما به دلايلي از جمله: عدم تطابق سرفصلهاي آموزشي با واقعيات اجرايي سطح كشور، عدم دسترسي بهمنابع جديد، عدم ارايه صحيح آموزشها از سوي آموزش دهندگان، عدم وجود پارامترهاي مشخص برايانتخاب و گزينش دانشجويان و بسياري ديگر از موارد، تعداد اندكي از اين گروههاي فارغ التحصيل بامبحث تبليغات آشنا هستند.
در اين راستا بحث تخصص گرايي در زمينه تبليغات به كلي منتفي ميشود. چرا كه بسياري از ايندانش آموختگان به واقع قادر به مرحله اجرا گذاردن تئوريهاي آموخته خود نيستند. به نظر ميرسد بهادادن به بحث تبليغات در سيستم آموزشي كشور و به خصوص در ساختار آموزش عالي بسيار حايزاهميت ميشود.
در حال حاضر در نظام آموزشي كشور تنها دانشكده صدا و سيما با جذب دانشجويان علاقهمندبراي اين رشته تخصصي توانسته است جايگاهي را براي عرصه تبليغات تعريف كند. عليرغم اهميتخاص اين توجه، به نظر ميرسد كه اين گروه قادر به پاسخ گويي نيازهاي بسيار جامعه امروز كشورنباشند. ضمن آن كه به دليل نوپا بودن اين رشته مشخص شدن نتايج حاصل از اين آموزشها موكولميشود به فراغت از تحصيل اين دانش آموختگان طي سالهاي آينده و آغاز فعاليتهاي اجرايي آنان درسطح جامعه و تطبيق آموختههاي آكادميك اين گروه با تجربيات حاصل از فعاليتهاي اجرايي كه همهاينها حداقل يك پروسه زمانه نسبتٹ طولاني (حداقل پنج تا هفت سال آينده) را طلب ميكند كه باتوجهبه شرايط جهان امروز كه دقيقهها و ثانيهها بر سرنوشت جوامع تأثير گذارند، انتظار براي به بار نشستنتلاشها در يك پروسه زماني حداقل پنج ساله ما را در چرخهاي باطل براي باز هم با تأخير همگام جهانشدن مياندازد.
منبع: ژورنال تبلیغات
بررسي جايگاه تبليغات ( رسانه اي و فردي)در اقتصاد سرمايه داري و مقايسه آن با مباني فكري اقتصادي اسلامي