یار امام زمان
 
عضو باشگاه وبلاگ نویسان راسخون بلاگ
 

بسم الله الرحمن الرحیم

با هبوط آدم (ع) در زمین خداوند، همه ذریه آدم مشمول این حکم قرار گرفتند: «فرو شوید همگی در زمین تا از جانب من راهنمایانی بسوی شما بیایند. پس هرکس پیروی کند راهنمایان مرا، هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت.» 38 بقره

هدایت خداوند در زمین با ارسال رسولان الهی محقق گشت و راستی و ناراستی را به بشر آموخت. پیامبران انسان ها را به تبعیت از حق در زندگی فراخواندند و آینده ی زمین را نیز بارها بصورت پیشگویی طی تعلیمات شان به بشر بیان داشتند؛ اما علیرغم این همه تمهیدات، بشر کاملاً در طریق هدایت قرار نگرفت و با وسوسه شیطان به دستکاری در دریافت دین و تفسیر هدایت و فهم دینی کشیده شد و انحراف را به حوزه معرفت دینی کشاند و به حوزه مستقل عقل و استنباط شخصی از حقایق بها داد و ناگزیر خود به جای پیامبران و جانشینان بر حق شان نشست و کتابهای مقدس خداوند را بر اساس دریافت خود تفسیر نمود و برداشت خویش را راهنمای عمل خود در زندگی قرار داد و بدینسان تحریف در ادیان پدیدار شد و راه تبلیغ پیامبر بعدی را همواره با مشکل مواجه ساخت؛ و حتی در بسیاری از موارد، این اقدامات به آزار و اذیت پیامبران و گاها شهادت ایشان منجر می شد.

ریشه این انحراف، استقلال دادن به عقل و استنباط شخصی از حقایق است؛ که بسیار فریب دهنده است. چرا که آیاتی از قرآن کریم، که ناظر بر تعقل و تدبر می باشد را بر این پایه تفسیر نموده و بدان عمل می کنند. در این وضعیت، تبعیت از حق کمرنگ شده و به طرز غیرمحسوسی استنباط و استدلال شخصی از فهم دین جایگزین تبعیت از حق می شود؛ و بسیاری از مردم که در فضای بعد از تثبیت این وضعیت قرار می گرفتند به طور ناخودآگاه جذب این رویه شده و این انحراف ظریف را دنبال می کردند و دریافت دینی و معرفت دینی خویش را یگانه درک صحیح از دین قلمداد می کردند و آن را حقیقتی آشکار می پنداشتند. در واقع باید گفت از این نکته غافل می شدند که دریافت درست از واقعیت در تربیت انبیا منوط به تزکیه و شروطی است که در ادامه مقاله بدان می پردازیم.

(به ادامه مطلب مراجعه نمایید)

تبعیت از حق در پیروی از پیامبران و جانشینان شان جلوه گر می شود. واکنش بنی اسرائیل در مقابل رهبری و هدایت حضرت موسی (ع) بیانگر دقیق این تقابل است. استنباط و دریافت شخصی در تقابل با تبعیت از رهبری موسی (ع) سبب آن همه تنش ها و انحرافات و گوساله پرستی و خشم و غضب خداوند بر بنی اسرائیل شد. بنی اسرائیل حتی تحمل چهل شبانه روز عدم حضور موسی (ع) را برای برقرار ماندن بر متابعت از دستورات حضرت را نداشتند و در این فرصت کم رأی شخصی خویش را جایگزین استقامت و ماندن بر امر پیامبرشان کردند. استقلال و اتکا به عقل خویش در دریافت حقیقت، چه به صورت مقابله با ادیان به عنوان انکار آنان و چه به صورت موافقت در توجیه و تاویل مسائل دینی، در نفس خود به دلیل نداشتن پشتوانه عظیم حمایت و هدایت الهی عقیم و ناتوان در رهیافت به حقیقت است.

باید به این پرسش پاسخ گفت که چرا عموم انسانها در سیر تاریخ، مدام از این سوراخ گزیده شده اند؟ روشن است: برای اینکه نفس انسانها همواره دستخوش حس استقلال خویش است و فریب این وضعیت کاذب را می خورد که مستقل است و می تواند فکر کند و نتیجه بگیرد. این جمله درست است ولی به نتیجه مطلوب که حقیقت باشد منجر نمی شود.

برای درک این مضمون به این قاعده پذیرفته شده نزد متکلمین مسلمان می پردازیم که «کل ما حکم به العقل، حکم به الشرع، و کل ما حکم به الشرع، حکم به العقل» یعنی هر آنچه را که عقل بدان حکم می کند، شرع نیز به آن حکم می کند و بالعکس.

برای جمله فوق دو نوع برداشت وجود دارد: اول، هر آنچه را که عقل به آن حکم کند، یعنی در حوزه تفکر و استدلالات عقلی به هر نتیجه ای برسیم، عین همان نتایجی است که شرع به آن حکم می کند و عکس موضوع نیز حکایت از همان نتیجه را دارد. در این برداشت حرکت مستقل عقل بشر بدون نیاز به وحی، و اتکا به آموزه های دینی به حقایقی دست پیدا می کند که شرع به آن حکم کرده بود. پس اگر حرکت مستقل عقل بشر راهگشای رسیدن بشر به حقیقت است چه نیازی به شرع است؟ در این صورت وضع شریعت را زیر سوال برده و آن را – نعوذبالله- عملی لغو قلمداد می نماید. لازم به ذکر است در غلط بودن برداشت فوق باید گفت در پنج هزار سال آثار فکری به جا مانده از بشر دو انسان را نمی توان یافت که افکار فلسفی شان عیناً مشابه هم باشد. در نتیجه حرکت مستقل عقلی بشر بدون اتصال به هدایت خداوندی به حقیقت رهنمون نمی شود و هر انسان به دریافتی شخصی از حقیقت می رسد که در واقع حقیقت نیست. بلکه برداشتی ناقص از حقیقت است. این اولین و خطرناکترین دام انسان در دریافت حقیقت است.

برداشت دوم از جمله فوق این است که عقل بنا به تعریف معصوم علیه السلام، عقلی است که با تبعیت از حق عجین شده و در سایه متابعت از حق استدلالاتش به حقیقت منجر می شود. امام حسین علیه السلام فرمودند: «عقل به کمال نمی رسد مگر به پیروی از حق.» این عقل و تعقل و تفکر چون در سایه هدایت رشد کرده، لاجرم به حقیقت می رسد و به آنچه که شرع بدان حکم کرده است، دست می یابد؛ و البته به کنه وضع شریعت یا به چیستی وضع شریعت راه پیدا می کند. در این تجربه، نه یک انسان، بلکه اگر تمامی انسانها در این مسیر قرار گیرند به نتیجه ای واحد می رسند و اینطور باید گفت که اگر فاصله زمانی دو انسان قرن ها از هم دور باشد، چنانچه در پیروی از حق به موضوعی از وجود در حوزه تفکر پرداخته باشند، هر دو به یک نتیجه واحد از تفکرشان می رسند و زمان و یا مکان هیچ مدخلیتی و ممانعتی در دریافت آن دو از یک موضوع ندارند. اما برعکس، دو اندیشمند در کنار هم و با تکیه ی صرف بر عقل خویش و بدون کمک و راهنمایی و در مسیر هدایت و توجه خاص خداوند به تعقل در موضوعی بپردازند زمان و مکان سبب نتیجه واحد از تفکرشان نخواهد شد.

پس از این مختصر دانستیم که عقل یا بهتر بگوییم انسان، بدون هدایت حضرت حق به حقیقت نمی رسد و اکنون باید بدانیم که هدایت حق چگونه جلوه گر می شود. همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، از مصادیق هدایت خداوند ارسال انبیا الهی است و تبعیت از انبیا و رهنمودهای ایشان، راه وصول به حقیقت برای انسان است. تفکر و عقل در سایه هدایت الهی به حقیقت اشیاء و امور می رسد. پس اگر مومن ایمان به ربانیت (مربی گری) حق داشت و او را مربی و راهنمای خود دانست، حرف های پروردگارش را در کلام رسولش می یابد و گام در پس پیام آور خداوند بر می دارد تا شاهد مقصود را در آغوش گیرد.

در این رهگذر به اختصار دانستیم که توسل به امام زمان و تبعیت از وجود مقدس ایشان، تنها راه وصول به حقیقت است. چرا که ایشان خلیفه خداوند و ولی خداوند در زمین و آخرین زنجیره ی هدایت الهی در زمین می باشند که با ظهورشان چهره زمین را دگرگون و باب های بسیار از علوم را می شکافند و تبعیت کنندگان از حضرتش بطور قاطع و یقین به حقیقت واصل خواهند گشت.

از خوانندگان گرامی انتظار دارد هرگونه نقدی را در خصوص مقاله حاضر ارایه تا نسبت به بررسی و تاثیر آن در مقالات بعدی لحاظ گردد. در ضمن، در نظر داریم این موضوع را شکافته و در مقاله بعدی بیشتر بدان بپردازیم؛ از این رو انتظار داریم از نظرات ارزشمندتان در مقاله بعدی استفاده کنیم.

 


 





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 8 آبان 1392  توسط [ra:post_author_name]