به پسرتان اجازه ميدهيد تا از اتومبيلتان استفاده كند و با دوستهايش به گردش برود. يك روز وقتي از محل كارتان به خانه برميگرديد، همسرتان ميگويد كه اتومبيلتان از وسط نصف شده است. شما كه اين پولها برايتان چيز مهمي نيست، دستي روي سر فرزندتان ميكشيد و از او ميخواهيد تا سعي كند زودتر گواهينامه بگيرد.
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 8 بهمن 1388 توسط [ra:post_author_name]