کی رفته ای ز دل « فروغی بسطامی »
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را ؟ کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را ؟
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
بالای خود در آینه چشم من ببین تا با خبر ز عالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری تا قبله گاه مومن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت برافکنم خورشید کعبه ، ماه کلیسا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند یک جا فدای قامت رعنا کنم تو را
*****