گل همیشه بهار
لغات پر زده ی دل به لب سرود شدند
و شاه بیت غزلهای هرچه بود شدند
بهار در پس پنهان برگ می چرخید
اگرچه ثانیه ها از تپش کبود شدند
به پای بوسی چشمان روشن باران
تمام چلچله ها رهسپار رود شدند
سوار شانه ی گلها رمیده و بی تاب
سپید جامه تنان زمین خمود شدند
حوالی همه احوال عشق پاشی شد
به یمن آمدنت دارها درود شدند
و مرغ های پریشان قالی دل من
شمیم خواه نگاهت به تار و پود شدند
رسید مژده که آمد گل همیشه بهار
ستارگان نگاهم به جان سجود شدند
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 17 بهمن 1389 توسط [ra:post_author_name]