محمد مقدّمان
یا صاحبالزمان (عج)
الا ای اشک! جاری شو ز مژگان
الا ای دل! بشو خونین ز هجران
ز هجر روی مولا داغ دارم
که عمری از فراغش سوگوارم
همی شب تا سحر گویم به مولا:
کجایی ای دل و دلدار زهرا؟
به او گویم که هستم طفل راهی
گدایی میکنم با رو سیاهی
اگر تو یک نظر بر من نمایی،
نوایی میدهی بر بینوایی
انیس درگهت غربت نبیند
دلم با یاد تو ظلمت نبیند
|