چون ابوبکر فضائل على (علیه السلام) را به نحوى که ذکر شد شنید اظهار ندامت کرد و گفت: من به این اندازه متوجه مقام شما نبودم، بعضى از فضائلى که نقل نمودید از نظرم رفته بود.
على (علیه السلام) فرمود: اى ابوبکر بالاتر از آنچه شنیدى بگویم: اگر من پیغمبر را به تو نشان و ارائه دهم و باز درباره خلافت من توصیه نماید حق مرا رد مىکنى؟ ابوبکر گفت: بعد از آنکه رسول الله را در میان خاک دفن نمودیم چطور ممکن است او را دید؟ حضرت فرمود: براى من آسان است، دست ابوبکر را گرفت و به مسجد قبا برد که یک فرسخى مدینه است و اول مسجدى است که در اسلام به دستور رسول اکرم صلىالله علیه و آله ساخته شده، آیه شریفه هم اشاره دارد: لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه، فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین
منافقان مسجدى ساختند که مسلمانان را گمراه کنند، بعدا اسم آن مسجد بنام مسجد ضرار نامیده شد، بعد رسول خدا که از جنگ تبوک برگشت آمدند خدمت رسول خدا صلىالله علیه و آله گفتند: یا رسول الله تشریف بیاورید در این مسجد نماز بخوانید در این هنگام وحى رسید که هدف اینها طور دیگر است.
پیغمبر هم دستور داد آن مسجد را آتش زدند، دیوارها را خراب کردند و جاى آنها را محل ریختن زبالههاى شهر قرار داد، بعد حضرت رسول صلىالله علیه و آله دستور فرمودند: مسجد دیگرى ساخته شد براى عبادت مسلمانان ، آن وقت این آیه نازل شد.
خلاصه على (علیه السلام) دست ابوبکر را گرفت و همان مسجدى که پیغمبر صلىالله علیه و آله دستور فرموده بود بعد از خراب کردن آن مسجد، مسجدى ساخته شد بنام مسجد قبا، یادگار رسول خدا صلىالله علیه و آله بود، على (علیه السلام) ابوبکر را توى آن مسجد بردند دید پیغمبر صلىالله علیه و آله در محراب نشسته، سلام کرد، حضرت رو برگردانید، دوباره سلام کرد باز صورت خود را برگردانید.