درکشور ما پسر به خواستگاری دختر می رود . آیا دلیل شرعی و دینی دارد ؟
درکشور ما پسر به خواستگاری دختر می رود . آیا دلیل شرعی و دینی دارد ؟
نه مستند شرعی ندارد . در کتاب مرحوم شیخ صدوق مطلبی دیدم وقتی خداوند آدم و حوا را آفرید ، حوا راه افتاد که به سمت آدم برود . جبرییل نازل شد و به سراغ آدم رفت و گفت اگر دوستش داری شما به سمت او برو و جلوی حوا را در حقیقت گرفت و آدم را به سوی حوا فرستاد . همین را بنده دیدم . و اینکه عرض میکنم مستند شرعی ندارد در حد اطلاعات بنده است . من مدرکی ندیدم که دین حرفی داشته باشد . دین ساکت است . اگرمن با خواستگاری خانم از آقا مخالفت می کنم کردم بخاطرهمان ساختارحدودی خانم است . خانم اهل ناز است و آقا اهل نیاز . و خانم مظهرحیاء وآقا مظهر پذیرش عشق است و آقا در حقیقت مظهر عشق و جلوه تمنا و اعلام عشق است . نظام آفرینش خانم را گل ، آقا را بلبل و خانم را شمع و آقا را پروانه آفریده و اگر خانم به خواستگاری آقا برود برخلاف طبیعت زنانه شان است . شما موجودات عالم را ، غیر از انسان و حیوانات ، ببینید . حتی در گیاهان گرایش سلول نر به ماده است . در گیاهان نظام حاکم بردنیا حتی در حیوانات و گیاهان و جمادات هم به همین طریق است. واقعا نظر ما این است خانم به خواستگاری آقا نرود . این خلاف طبیعتشان است و یک سری پیامد منفی هم دارد . اگرآقا گفت نه من علاقه ندارم و ازدواج نمیکنم چی ؟ برای این خانم چه میماند ؟ زن شدت عواطف دارد و روح لطیفی دارد . خانم رفته از آقا خواستگاری کرده و میگوید شما از من خواستگاری میکنید وآقا میگوید نه خانم . اصلا به غیر از سرخوردگی و احساس شکست ، در مواردی داشتیم متاسفانه خانم رفته به آقا گفته و آقاخنده اش گرفته و متاسفانه آبرویش رفته و توی جمع و نزدیکان و خلاصه افشاء کرده و گفته خبر داری فلانی آمده از من خواستگاری کرده . ما واقعا موارد این جوری داشتیم . اصلا مواردی داشتیم که آقا سوء برداشت کرده و اصلا تو خط و فاز خانم نبوده و به این فکرنمیکرده ولی تا این خانم به خواستگاری آمد ، می بیند موقعیت مناسبی است . می گوید من هم دو سه سال دنبال شما هستم . رویم نمیشد . خانم من کشته مرده شما هستم . و میخواهم با شما ازدواج کنم. ولی متاسفانه برای سوءاستفاده است . ولی اگر به ازدواج منتهی بشود ، بعد از ازدواج اگر تنشی در زندگی پیش بیاید ، اگر مرد به شما گفت مگر من به دنبالت آمدم ؟ برای شما چی می ماند ؟ خیلی سخت است . اما اگر نه ، توی درگیری ها خانم میگوید من آمدم دنبال شما ، شما چرا آمدید دنبال من . آقا میگوید خوب من نمی آمدم ، یکی دیگر می آمد . می دانید آقا خیلی بهشان بر نمیخورد و آقا اهل نیاز است و خانم اهل ناز . این کار را نکیند و جمله آقای ویلیام جیمز فیلسوف امریکایی که میگوید : حیاء، برای زن عزت است تا در پی مرد نرود و خود را مبتذل نکند . اشاره به این نکته دارد . من نمی پسندم البته گفتم مستند شرعی ندارد . خانم ها ی محترم این ضررها آنقدر مهم است که این کار را نکنید یا نه اگر واقعا میرسند به این که ضررها مهم نیست و می توانند بپذیرند ، بسم اله . حتی جالب است در بعضی کشورهای دنیا الان هست . و این جوری نیست که یک چیز فطری آدم ها باشد . به هرحال فرهنگ ها دخیل است و هستند ، خانواده دختر که به خواستگاری آقا پسر میروند و دختر خودشان را ارائه میکنند ولی نادر است .
ادامه ندارد
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394
نظرات
، 0
سوال - درست است که میگویند : گربه را باید لب حجله کشت ؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال - دردوره عقد هستیم . برای رسیدن به همسرم ، دروغ هایی گفته ام . حالا می خواهیم عروسی کنیم. چکار کنم؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال – درباره ی تاکید استخاره ائمه توضیح بدهید . نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
درباره ویژگی حس تملک در خانم ها و ویژگی غیرت در آقایان توضیح دهید . نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال – درباره ی بدبینی مقدماتی را بفرمایید . نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال – درباره سن حضرت خدیجه و حضرت محمد (ص) توضیح دهید . آیا این می تواند الگوی ما باشد ؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
درباره ازدواج های خود تحمیلی صحبت کنید ؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال– در مورد ویژگی کلی نگری بودن آقایان و جزئی نگری خانم ها توضیح دهید . نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال – در مورد گفتگوهای جلسه ی خواستگاری صحبت بفرمایید . نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال – در مورد صیغه ی محرمیت توضیحاتی بفرمایید . نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال - در مورد دخترانی که سنشان بالارفته و فرصتهایی را در این زمینه ، از دست داده اند صحبت کنید . نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال - در دوران عقد شوهرم میگوید ، بدون اجازه او به منزل خواهرم نروم . این توقع بی جایی است یا نه ؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
# نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 نظرات
، 0
سوال – در چه شرایطی خانم نباید با خواستگارانش درباره ی ارتباطات قبل از ازدواجش صحبتی بکند ؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 درست است که میگویند گربه را باید لب حجله کشت
پاسخ - این یک شعار جاهلی و بی منطق است . منظورشان این است که بعد از مراسم عروسی و زندگی مشترک ، در شب اول آقا یک رفتار خشنی داسته باشند و یک زهره چشمی از خانم بگیرند که تا آخر عمر خانم حساب کار خود را بکند . این یک منطق جاهلی است . این با تمام آموزه های دینی ما منافات دارد و با قرآن ما مخالفت دارد . آیه نوزده سوره نساء : واشرواهن بالمعروف شما با زنانتان رفتار نیک بکنید . آداب ورود به زندگی زناشویی را ببینید ، مثلا یکی از آداب ، برای ورود به زندگی مشترک این است که زوج جوان اله اکبر بگویند ، یعنی مردی که خدا را به بزرگی یاد میکند ، می آید دم حجله ، گربه را بکشد و قاعدتاٌ این کار را نمیکند . یا اینکه دو رکعت نماز بخوانند ، اگر کسی دو رکعت نماز بخواند در زندگیش خشونت به خرج میدهد ؟ و بعد از نماز ، آقا این دعا را بخواند که عاطفی است: خدایا محبت این زن را و عشق او را به من ارزانی کن و این دعا ، یک ارتباط معنوی برقرار میکند. این آقا نمی آید گربه را دم حجله بکشد . برای شب زفاف دستور داریم که آقا دعا کند و بگوید : خدایا من امانت را ازتو گرفتم و چقدر روایت داریم که زن امانت است که خدا به مرد داده است . روایت داریم : زن تو ، امانت خدا در دست تو است . نفرین برکسی که به امانت خدا ، خیانت کند . من گمان نمیکنم کسی که امانت دار خدا است ، این کار رابکند و رفتارهای خشن از خودش نشان بدهد . مجموعه این آداب راکنار هم بگذاریم ، می بینیم هدف خدا و اولیاءاله ، این است که شب زفاف یک شب آرام باشد . همراه با آرامش باشد و استرس ها از بین برود . در شب زفاف ، وقتی آقا نماز میخواند ، خانم استرسش کم میشود . این جمله ی ، غلطی است . البته بعضی ها چنین چیزی در ذهنشان است ولی این افراد ، خیلی زیاد نیستند .
بیشتر وقتها ، مادر عروس و پدر عروس ، در عروسی شام نمیخورند . چون استرس دارند . ممکن است بعدا آنرا بخورند واقعاٌ شام نمی توانند . بخورند . جالب است دین قشنگی داریم . می گوید : حجله را تزیین کنید و حجله حضرت فاطمه (س) را ، تزیین کردند و این بخاطر کسب آرامش است . ولی رفتارهای ما ، بیشتر استرس آور است . شاید اینجا راه اثبات اقتدار است . خیر . اقتدار با قلدری فرق میکند . رهبران سیاسی با اینکه در خانه اقتدار دارند ولی در خانه عطوف هستند و پیامبران هم همینطور بوده اند . اثبات اقتدار راههای دیگر دارد و مرد بیشتر بدست زن ، اقتدار پیدا میکند . اگر حتی در دوران عقد که حجله ای در کار نیست و اجازه به مردش نمیدهد ، واقعا دست خانم است و زن بگذارد، مرد اقتدارش را تثبیت کند و مرد به زن محبت کند .بگوید دوستت دارم و بیشتر مشکلات زندگی حل میشود و زندگی شیرین میشود.
ادامه ندارد
دردوره عقد هستیم . برای رسیدن به همسرم ، دروغ هایی گفته ام . حالا می خواهیم عروسی کنیم. چکار کنم
پاسخ - اگر دروغها تاثیری روی زندگی مشترک شما نمی گذارد و خیلی روی انتخاب همسر شما اثر گذار نبوده لازم نیست بگویند. چون دروغ گفتند گناه کبیره کردند ، توبه کنید و بعضی یکسری دروغ های می گویند که لاف زنی است . دروغ هایی که خیلی روی انتخاب خانم تاثیری ندارد و اگر این ها را هم نمیگفت ، او را می پذیرفتند . حالا می خواهد یک مقدار کلاس بگذارد و جایگاه خود را بالا ببرد . لازم نیست اینها را بگویید . اگر شما بخواهید این ها را بگویید ایشان دل چرکین میشوند ، کدورت پیش می آید و آن مهرو صفا و محبتی که بین شما است از بین می رود ولی اگر دروغ هایی بوده که اثرگذار روی آینده است ، اگر شما در مورد تحصیل وکار و درآمد دروغ گفتید مثلا شما بنا نداشتید خانه مستقل بخرید یا اجاره کنید ، الان می خواهید با مادر و خانوده تان زندگی کنید یا قول داده اید خانه برایشان بخرید ، بنا نداشتید و دروغ گفتید . من نظرم این است که صادقانه بیایید این را بگویید . فلانی ، من اشتباه کردم و میخواهم جلوی ضرر را بگیرم . این جور دروغ هایی گفتم و میتوانستم نیایم و بنایم این است که خودم را اصلاح کنم ولی دیدم اگر من این راه را ادامه دهم ، ضرر میکنم و باعث خسران و زیان شما میشود و میخواهم جلوی ضرر را بگیرم . چون شما صادقانه دارید میگویید در حالیکه می توانستید نگویید . و اگر ویژگی مثبتی هم داشتید شاید ایشان بتوانند با شما کنار بیایند و اگر هم نتوانستند شما حداقل جلوی مشکلات عدیده بعدی را میگیرد . زندگی که بر مبنای دروغ بنا شود بالاخره لو میرود و تا آخر عمر مخفی نمی ماند ، آشکار میشود و زندگیتان خراب میشود و راضی نشوید که زندگی بدی داشته باشید و اگر خانم گفت : میخواهم جدا شوم . من واقعا حق را به خانم میدهم چون دوران عقد است و دوران تجدید نظر است . شما اگر اینها را نگویید و وارد زندگی بشویید ، چه زندگی بدی خواهید داشت ، گذشته از این دروغ هایی که گفته اید ، به ازای هر دروغ باید دو تای دیگر دروغ بگویید تا روی آن را بپوشاند ولاپوشانی کنید . مجبور هستید با خوش بینی ما دو تا دروغ بگویید . این یک سیر تصاعدی است ، بالا میرود وهمیشه دغدغه دارید که این ها لو نرود . تحت فشار روحی قرارمی گیرد و این چه زندگی میشود ! چون شما دائم میخواهید که این دروغ ها لو نرود و روز به روز هم این دروغ ها بیشتر میشود و پرونده شما را سیاه می کند رسول گرامی (ص ) میفرمایند : ان الکذب یهدی الفجور ویهدی من النار. همان دروغ آدم را به سمت فجور می کشاند و فجور آدم را به سمت جهنم می کشاند . شما بگویید و جلوی این گناهان را بگیرید .
ادامه ندارد
درباره ی تاکید استخاره ائمه توضیح بدهید
پاسخ - بحث استخاره در بین مردم بحث مهمی است بویژه در قضیه ازدواج که مشکلات زیادی را بوجود آورده است . مخصوصا استخاره های نادرست و غیر صحیح . من جلسات قبل در مورد استخاره صحبت هایی کرده بودم و عده ای با این نظرات مخالف بوده اند . من قبل از سوال مقدمه ای عرض بکنم و بعد به سوال برسم . در قضیه استخاره دو قول افراطی و تفریطی وجود دارد البته در بین علمای اهل فن و خواص . یک نظریه ، نظریه ی افراطی است که می گویند : عقل هیچ جایگاهی ندارد و با عقل سر جنگ دارند و برای جزئی ترین کارهایشان استخاره می کنند . می گویند که عقل انسان محدود است و نمی تواند خیر را به ما نشان بدهد . در ضمن مشاوره هم نمی کنند . می گویند که ما با چه کسی می خواهیم مشاوره کنیم؟ او هم انسان است و عقل او هم محدود است و در مسائل زندگی و حتی جزئی ترین مسائل ، خیلی اهل تعقل ، تفکر و مشاوره نیستند و استخاره می کنند . این یک نظر خیلی خیلی افراطی است . ما به این عزیزان عرض می کنیم خود قرآنی که شما با آن استخاره می کنید و تعقل نمی کنید ، ببینید چقدر درباره ی تعقل حرف دارد . دستور داده که تعقل و تفکر کنید . خدا دو تا پپامبر فرستاده ، یکی پیامبر برون که پیامبران هستند و یکی هم پیامبر درون که عقل ما است . لذا ما باید از این عقل هم استفاده بکنیم . نباید درعقل را بطور کامل تخته کرد . این ها از مشاوره استفاده نمی کنند و از قرآن مشاوره می گیرند یا همان استخاره می کنند ، خود قرآن می فرماید : با آنها مشاوره کن و وقتی تصمیم جدی گرفتی به خدا توکل کن و عمل کن . این نظر افراطی است . از آن طرف هم یک نظر تفریطی داریم که نقطه ی مقابل آن نظر قبلی است . آنها می گویند که نباید مطلقا استخاره کنیم . استخاره هرگز جایگاهی ندارد و خدا به ما عقل داده و استخاره یک توهم است که انسانها دارند و به این سمت کشیده شده اند . پس ما از عقل مان استفاده می کنیم و نیازی به استخاره نداریم . این دو نظر افراطی و تفریطی است . چیزی که من در برنامه عرض کردم یک نظر متعادلی است . گفتیم که ما از عقل مان استفاده می کنیم ، تعقل می کنیم ، مشاوره می کنیم ، از اهل فن استفاده می کنیم و جلو می رویم و مسیر را طی می کنیم و نهایتا اگر رسیدیم به اینکه عقل ما دیگر کارایی ندارد ، مشاوران هم درماندند و ما سر دو راهی رسیده ایم ، اینجا از خداوند طلب خیر می کنیم یعنی همان استخاره می کنیم . اگر به آرای اندیشمندان دین از جمله آقای علامه طباطبایی و امام خمینی مراجعه بکنید و کتا بهای آنان را ببینید ، می بینید که این ها هم به سوی نظر متعادل رفته اند و با آن دو نظریه افراطی و تفریطی مقابله کرده اند . حالا چرا مردم ما جزء گروه اول هستند ؟ علتش تاکید اولیاء الهی بر استخاره است . امامان معصوم ما خیلی به استخاره تاکید کرده اند . امام صادق (ع) از قول خدای متعال می فرماید : من از شقاوت بنده ام تعجب میکنم که کارهایش را انجام می دهد ولی استخاره نمی کند . حضرت امیر می فرماید : وقتی که ما بدستور پیامبر عازم یمن بودیم ، یکی از سفارش های پیامبر این بود که ای علی ، در این سفر دائم استخاره می کنی و استخاره را ترک نمی کنی و فرمودند که کسی که استخاره می کند هرگز سرگردان نمی شود و هر کس که مشاوره کند ، پشیمان نمی شود . پس اینکه مردم ما در بیشتر کارها استخاره می کنند بخاطر تاکید اولیاء الهی است . حالا به سوال شما می رسیم . بله اولیاء الهی تاکید کرده اند ولی کدام استخاره ؟ تلقی خیلی از عزیزان این است که منظور ائمه از استخاره همان استخاره با قرآن ، تسبیح و کاغذ ( ذات الرقاء ) که خیلی هم رایج بوده است ، می باشد ولی این طور نیست . منظور از استخاره همان طلب خیر کردن است . معنی استخاره از باب استفعال یعنی طلب خیر کردن و این منظور اولیاء الهی بوده است . آنها می گفتند که شما در همه ی امور از خدا طلب خیر کنید نه فقط در اموری که حیران هستید . حالا زمانی که انسان سردرگم و حیران است ، یک دستوراتی هم داده اند که وضو می گیرید ، دو رکعت نماز می خوانید ، می نشینید و این دعا را می خوانید . یکی از دعاها از امام باقر (ع) است . در کتاب وسایل الشیعه جلد هشت صفحه ی 75 که طولانی است و دعای امام سجاد (ع) در صحیفه ی سجادیه دعای 33 است که آن طولانی تر است و هر دوی این دعاها از خدا می خواهند که ما را از شک و سرگردانی در بیاورد تا بتوانیم تصمیمی بگیریم . حالا بعید هم نیست که ممکن است چون این استخاره با تسبیح و قرآن آسانتر و راحت تر از این طلب خیر کردن است بیشتر متداول شده است . مثلا امام صادق (ع) فرمودند که می خواهی استخاره کنی و سردر گمی خودت را از بین ببری ، دو رکعت نماز بخوان و از خدا طلب خیر بکن . هیچ مسلمانی نیست که از خدا طلب خیر بکند و خدا خیر را به او نشان ندهد . در این استخاره باید صد بار یک دعای طولانی را بخوانی . امام می فرماید : خدایا من تو را بخاطر اینکه به پنهان و آشکارم آگاه هستی می خوانم . خدایا اگر اینکاری را که می خواهم انجام بدهم خیر من است آنرا به من بنمایان یا آنرا بر من آسان کن و اگر در این کار شر دین و دنیا و آخرت است آنرا تبدیل به خیر کن . خدایا تو می دانی و من نمی دانم تو می توانی ، من نمی توانم ، تو می خواهی و من نمی خواهم . این ترجمه ی فرازهایی از دعا است . امام سجاد (ع) می فرماید : خدایا من به علم تو استخاره می کنم آن چیزی که خیر است به من نشان بده و اگر شر است برای من قرار نده . خدایا به من شناخت بده که راه را بشناسم و راه را پیدا کم و ...حالا ممکن است بعضی ها بگویند که این سخت است . بنظر من اگر امر مهمی مثل ازدواج است ، جا دارد که ما صبر به خرج بدهیم و این کارها را بکنیم . اما از ویژگی های دین اسلام این است که برای همه ی سلیقه ها پیشنهاد دارد . برای همین قضیه رسول بزرگوار اسلام فرمودند که اگر می خواهی حیرت خود را از بین ببری ، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و صد و یک بار بگو : اَستخیرُالله برحمة . آن دعای طولانی دیگر لازم نیست حضرت امیر این را کوتاه تر کرده اند و گفته اند که صد و یک بار بگوید : استخیرُ الله . رسول اکرم به اَنَس فرمودند : هفت بار طلب خیر کن . امام صادق (ع) فرمودند که اگر مشکلت بزرگ است صد بار طلب خیر کن و اگر مشکل کوچک است ، سه بار طلب خیر کن. اسلام برای سلیقه های مختلف راه کار دارد . این استخاره دعایی را انجام میدهیم ، خدا نشان ها و قراینی می آورد ، راه را نشان می دهد ، گاهی به دل انسان می اندازد که این راه درست است . فرمودند که اگر مشاوره کرده اید و به جایی نرسیدید ، این جوری استخاره کنید و دوباره سراغ مشاوران بروید ، چه بسا خدا خیر شما را در زبان مشاوران جاری کند . امام رضا (ع) فرمودند که پدرم با غلام شان مشورت می کردند . از ایشان پرسیدند که شما با غلام خودتان مشورت می کنید ؟ ایشان فرمودند که چه بسا خیر من بر زبان این غلام جاری بشود . ما استخاره دعایی میکنیم و اگر جواب داد و راه روشن شد که چه بهتر ، و اگر جواب نگرفتیم سراغ آن استخاره ها می رویم . استخاره با قرآن و تسبیح وجود دارد و منعی برای آنها نیست . علما و در لسان روایی خیلی تاکید کرده اند که افراد خودشان استخاره کنند و به کس دیگر ندهند . علت گرایش مردم به استخاره برداشت اشتباه از روایت معصومین بوده است ولی منعی برای استخاره با قرآن نیست .
ادامه ندارد
درباره ویژگی حس تملک در خانم ها و ویژگی غیرت در آقایان توضیح دهید
این دو ویژگی در مقابل هم نیستند و در یک فضا هستند . حس تملک درخانم ها است که دوست دارند شوهرشان مال خودشان باشد . و دوست دارند دل مردشان در انحصار محبت آنها باشد و می خواهد در دل مرد کسی جایگزین آنها نشود . و از اینکه کسی در این محبت مرد شریک آنها بشود ، بدشان می آید . این بخاطر این است که می ترسند محبت شوهر نسبت به آنها کم بشود و به همین علت است که خانم ها در روابط مردشان با خانم نامحرم ، خیلی حساس هستند ، اینکه آقا گرم بگیرد و شوخی کند یا نگاههای معناداری به خانم دیگر داشته باشد یا روی رفتار خانم های دیگر با شوهرش حساس هستند .اینها بخاطر همین حس تملک است . این احساس در تمام خانمها هست ولی درجه ای است . یکی کمتر و یکی بیشتر . اینها هم بستگی به دوران کودکی خانم دارد . اگر خانم در دوران کودکی امنیت بیشتری داشته و پدر و مادر مهربان بودند ، توجه می کردند و رفتارهای پدر مشکوک نبوده ، این حس تملک در آنها کمتر است . اگر پدر محبت بیشتری می کرده و خلا عاطفی نداشته ، این طبیعی تر است . متاسفانه عدم شناخت همین ویژگی ها باعث میشود تا برداشت های نادرست از همدیگر بکنند و مشکلات درست میشود . یکی از بیشترین مشکلاتی که ایجاد می کنداین است که آقا می گوید : خانم به من اعتماد ندارد . نه این جوری نیست . اگر این ویژگی در حد متعارف باشد خوب است ولی اگر بیش از انداره باشد اختلال است . اگر هرچند گاهی از شما سین جین می کند و پرسش می کند ، معنایش این است که شما را دوست دارد . این آقا باید خوشحال باشد . آقایی به من گفتند : الان ده سال است که خانم اصلا من را سین جین نکرده است . گفتم : خیلی تعجب می کنم . یا خانم شما زن نیست و یا از شما قطع امید کرده است . این غیرعادی است که شما بروید و دیر بیاید ومسافرت بروید ، خانم به شما هیچی نگوید . اگر در حد متعارف باشد ، پیام خوبی دارد و اینکه خانم شما هنوز شما را دوست دارد . یک ضرب المثل ترکی است که می گوید: اگر زنت حسود است ، بدان که تورا دوست دارد . یعنی همین که حساسیت نشان می دهد ، تورا دوست دارد . خانم های محترم ، درست است خدا این حس را درشما قرار داده و در طبیعت شما است، ولی مواظب باشید به اختلال تبدیل نشود . اگر رفتار مشکوکی از همسرتان می بیند ، حساب شده عمل کنید تا تبدیل به صفت رذیله حسادت نشود . و مهمتر اینکه به اختلال هذیانی تبدیل نشود که مشکلات جدی در زندگی ایجاد می کند و باید به روانپزشک مراجعه کنید و معلوم نیست خوب بشوید یا نه .
ادامه ندارد
درباره ی بدبینی مقدماتی را بفرمایید
پاسخ - اگر بخواهیم بدگمانی و سوء ظن را تعریف بکنیم این است که تصور بد از کسی است که به او یقین نداریم . یک وقت تصور نداریم که هیچی . یک وقت تصور داریم که بد نیست ولی یک وقت نسبت به کسی تصور بد داریم و به او یقین نداریم . این از مهمترین و خطرناک ترین آفات زندگی زناشویی است . یک وقت خانم نسبت به آقا یا آقا نسبت به خانم ، گمان بد می برد و بعد از همسرش سوال می کند و او استدلال می آورد ، جواب می دهد و تمام میشود . اگر بد بینی ها در این حد باشد و گاهی باشد ، ما را نگران نمی کند . اگر بدبینی ها استمرار دارد و دائم است . طرف سوال می کند و استدلال می آورد و آقا یا خانم نمی پذیرد . اگر چنین چیزی شد ، یک رذیله اخلاقی میشود . و یک اختلال روانی ایجاد می کند . اگر اختلال در کل زندگی و در همه جا باشد ، به آن اختلال پارانوئیدی میگویند و اگر فقط با همسر باشد ، اختلال هذیانی می گویند . یا به تعبیری اختلال هذیانی زناشویی می گویند که خیلی خطرناک است . آثار منفی فردی و اجتماعی دارد . انسان را دچار اضطراب می کند ، استرس خود خوری و نگرانی نشاط و امید را از انسان می گیرد . بر اساس پژوهش ها ثابت شده است که آدمهای بدبین احتمال مرگشان نوزده درصد بیشتر از آدمهای خوش بین است . حضرت علی (ع) می فرمایند : بدگمانی انسان را نابود می کند و خوش گمانی انسان را نجات می دهد . کسانیکه در این وادی افتاده اند ، باید مراقب باشند . انسانهای بدبین به بدبینی نسبت به خانم و فرزندشان بسنده نمی کنند و این بدبینی کم کم به جامعه هم سرایت می کند . ما روایت داریم : بدگمانی خطایی هست که گسترش پیدا میکند . اول در خانه است و کم کم به جامعه سرایت می کند. و گاهی به سوء ظن به اولیائ خدا و خود خدا منجر میشود . اول به خانم بدبین میشود ، بعد به جامعه و کم کم به اولیاء خدا و نهایتا به خدا بدبین میشود . و ایمان انسان از بین می رود. حضرت علی (ع) فرمودند : با سوء ظن ، ایمان معنی ندارد . علت اینکه اسلام این قدر نهی از بدبینی کرده است بخاطر همین است . ببینید ما چقدر آموزه دینی داریم . آیه 12 سوره ی حجرات می فرماید : ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید . چون بعضی از این گمانها گناه است . حضرت علی (ع) می فرماید : سوء ظن بین خودتان را کنار بیندازید . چون خدا از آن نهی کرده است . علتش این است که آفت دین است . این آفت را جدی بگیرید . و این رذیله اخلاقی را فرهنگ سازی کنیم واز بین ببرید .
ادامه ندارد
درباره سن حضرت خدیجه و حضرت محمد توضیح دهید . آیا این می تواند الگوی ما باشد
پاسخ - بله ایشان الگوی ما هستند . ازدواج ایشان یک استثنا بوده است . ما زندگی مان را بر اساس استثنائات بنا نمی کنیم . هیچ عاقلی این را نمی پذیرد که قاعده عام و کلی را رها کند و به یک قانون استثنا و خاص بچسبد . حضرت باید با خانمی ازدواج می کردند که بتواند با اهداف او هماهنگ باشند . در سختی ها کنار حضرت باشند و بردبار باشند و حضرت خدیجه ویژگی هایی داشتند از جمله دارایی ایشان بود که می توانیم بگوییم ثروتمند ترین زن قریش بود . این به اسلام کمک می کرد و علاوه بر این ایشان بنام طاهره معروف بودند زیرا بسیار پاکدامن بودند . این ازدواج حکمت خاصی داشته است. در ضمن برای ایشان کفوی پیدا نمی شده است و خدیجه شایستگی ازدواج با حضرت را داشتند . در جهات دیگر هم این ازدواج غیر عادی بوده است . به جز بحث سن ، در ابعاد دیگر هم استثنا بوده است . یکی اینکه حضرت خدیجه از به پیامبر خواستگاری کردند و در ان زمان خیلی عجیب بوده است و الان هم غیر معمول است . دیگر اینکه ایشان خودشان مهریه شان را بعهده گرفتند . این دیگر خیلی عجیب بود و بعضی ها تمسخر کردند و طعنه می زدند . ازدواج حضرت نمی تواند برای ما الگو باشد . نظر من این است که سن خانمها سه تا هفت سال کوچکتر باشد . هشت دلیل آورده ام . البته این ها وحی منزل نیست و شروط اساسی ازدواج نیست بلکه شروط کمال است . حالا اگر سنشان بالا رفت ، یکسال هم خانم بزرگتر باشد ، ما سخت نمیگیریم چون به رشد عقلی رسیده اند . یکی از علتهایی که خانم نبایداز آقا بزرگتر باشد این است که رشد عقلانی خانم خیلی زودتر از آقا اتفاق می افتد و اگر این برعکس شود ، این دو با هم بُعد فکری پیدا می کنند و ما می خواهیم این دو با هم قُرب فکری داشته باشند . یکی دیگر اینکه خانم که سنش بالاتر است ، دنیا دیده تر است و تجربیات بیشتری دارد و نقش مادر را پیدا می کند . و جلوی اقتدار آقا را می گیرد . یکی دیگر این که در سنین بالا که هورمونها ی خانم کاهش پیدا میکنند و ممکن است غریزه جنسی آقا برآورده نشود و دیگر اینکه در هر زایمان ، خانم شکسته تر می شود . در ضمن عرف هم نمی پذیرد و مادر آقا پسر هم این عروس را نمی پسندد و اگر او را اجبار کنند ، عروس را دوست ندارد و او را تحویل نمی گیرد و در سن بالا ، خانم نشاط خودش را ازدست می دهد و ممکن است سر و گوشش آقا بجنبد و این باعث رنجش خانم میشود . در حقیقت این ها که ما می گوییم به نفع خانم است چون خانم حس تملک دارد و میخواهد شوهر مال خودش باشد . حالا اگر کسانی پیدا شدند که می توانند این مشکلات را حل کنند ، ما حرفی نداریم . ما می گوییم این مشکلات را بدانید و بعد وارد زندگی بشوید . اگر جوانان بتوانند آرامش گر هم باشند ، ما مشکلی نداریم .اگر مشکلات را حل کنند ، می توانند آرامش گر هم باشند . پیامبر و خدیجه آرامش گر هم بودند . این ازدواج نمیتواند مستند ما باشد چون حضرت ازدواج های دیگری هم داشتند مثلا حضرت با عایشه ده ساله هم ازدواج کردند . چرا این ازدواج را الگو قرار نمی دهید ؟ این ازدواج پیامبر هم نکته داشته و استثنا بوده است . چرا شما به امامان نگاه نمی کنید . همه آنان همسرانشان از خودشان کوچکتر بوده اند . چرا به آنها نگاه نمی کنید ؟ شما کلیت را رها میکنید یعنی جمع بزرگی که الگوی ما هستند را ها می کنید و به سراغ یک مورد می رویید و به سراغ یک مورد می رویید . حتی در مورد خواستگاری حضرت ، آیا الان خانمها به خواستگاری آقایان می روند ؟ در مورد مهریه چه می گویید ؟ حضرت خدیجه دو ازدواج قبلی داشته اند و فرزندانی هم از این ازدواج داشته اند . این را چه میگویید ؟ آیا این را الگو قرار می دهید ؟ این تاکید درست نیست .
تجربه من نشان می دهد که این اختلاف سنی مشکل جدی ایجاد میکند بخصوص موردی که خانم جلوی اقتدار آقا را می گیرد . و نمی گذارند آقا ، نقش اتکایی داشته باشد . این یک واقعیت است . تجربه ما نشان میدهد که 90 درصد این ازدواجها مشکل ایجاد می کند . البته هیچ عامی نیست که تخصیص نخورد .
ادامه ندارد
درباره ازدواج های خود تحمیلی صحبت کنید
پاسخ - گاهی دیگران ازدواج را برما تحمیل می کنند و گاهی خودمان بر خودمان تحمیل می کنیم . که این مورد هم خیلی خطرناک است . ازدواج های خود تحمیلی ، بیشتر از طرف خانم ها است و آن بخاطر روح لطیفشان و حساسیت آنها است . مثلا فشارهای خانواده ، خانم در خانواده ای است که پدر خشونت دارند ، مادر پرتوقع هستند و اختلاف خانوادگی بین والدین هست و یا برادری هست که ایشان را تحت فشار قرار میدهد ، ایشان برای فرار از این خانواده ، ازدواج می کند . این ازدواج غلط است . زیرا فشارهای خانه پدر، مقطعی است . اگر شما ازدواج غلط بکنید ، فشارهای زندگی مشترک شما ، دائمی است . ازدواج یک راه تقریبا بی بازگشت است . گاهی خانم ازدواج میکند تا حامی پیدا کند زیرا در خانه کسی را ندارد که حامی او باشد و نگران فرصتها است . سنش بالا رفته ، فرصت ها کمتر شده ، طرف شرایط او را ندارد و خانم با خودش می گوید : نکند دیگر فرصت پیش نیاید و ازدواج غلط می کند . ازدواج نکردن به مراتب ، بهتر از ازدواج غلط است . چون آن یک مشکل است و این ده مشکل است . گاهی خانم چند خواهر بعداز خودش دارد و خواهر بزرگتر است و می بیند مانع ازدواج خواهرانش است ، به خواستگاری که شرایط را ندارد ، جواب می دهد . این یک ازدواج غلط است . خواهرمی تواند به خواهران بعد از خودش بگوید: من نمی خواهم ازدواج کنم ، شما ازدواج کنید . گاهی خانمها می ترسند که از غافله عقب بمانند و به خواستگاری که شرایط را ندارد جواب می دهند .البته اگر خواستگار شروط کمال را ندارد ، اشکالی ندارد . گاهی لجبازی است . گاهی از ترس نفرین، ازدواج می کنند . مثلا خواستگاری می روند و جواب رد می شنوند و می گویند : من نفرین می کنم . البته انسان ها حقی دارند و ازدواج هم یک حق قانونی و شرعی انسان است و دراینجا نفرین جایگاهی ندارد . گاهی از ترس تهدید ، ازدواج می کند . خیلی از این تهدیدها عملی نمیشود . گاهی آقا با خانم ازدواج میکند که از طریق پدر آن خانم به موقعیت اجتماعی و یا به پول برسد . این غلط است و از همه مهمتر ، مسئله کم کردن روی طرف است . الان آقا به خواستگاری می رود و به خانم جواب منفی میدهد و خانم با اولین خواستگاری که می آید ازدواج می کند تا به آقا بفهماند که من بی خواستگار نبودم و من را از دست دادی . این خیلی بد است . مواظب عوامل خودتحمیلی باشید . کسانی که پرونده عاطفی دارند، اول این پرونده راببندند و بعد ازدواج کنند یعنی برای فراموش کردن عشق قبلی ، ازدواج نکنند و برای فراموش کردن عشق قبلی ، حداقل شش ماه زمان لازم است . ازدواج غلط یعنی دست از شروط کمال بردارند . اگر از شرایط کمال دست بردارند ، اشکالی پیش نمی آید . مثلا ازدواج با یک فرد معتاد ، دست برداشتن از شرایط اصلی ، غلط است ولی ازدواج با فردی که از خانم کوچکتر است خیلی مشکل پیش نمی آورد چون این جز شروط کمال است . بعضی ها می گویند : ازدواج نکردن مصیبت است . اگر این مصیبت باشد ، ازدواج غلط ده برابر مصیبت است . کسانی هستند که از خانه فرارکرده اند ، درحسرت یک دقیقه خانه پدری هستند.
ادامه ندارد
در مورد ویژگی کلی نگری بودن آقایان و جزئی نگری خانم ها توضیح دهید
پاسخ - آقایان بیشتر به مسائل کلی توجه می کنند و خانم ها در زندگی شان ، مسائل جزئی را خوب می بینند . به تعبیر دیگر ، آقایان خرواری می بیند و خانم ها مینیاتوری . این در جای جای زندگی خودش را نشان می دهد . آقا و خانم به میهمانی می روند و در هنگام برگشتن ، خانم به آقا می گوید : آقا دیدید که در زیر تلویزونی شان یک وی سی دی فلان مارک را داشتند و آقا می گوید : مگر تلویزون داشتند ؟ یعنی خانم تلویزیون و زیر تلویزیون و از شیشه کلفت وی سی دی و مارک کوچک آنرا هم دیده ولی آقا تلویزون را هم ندیده است . مثال های آن خیلی زیاد است . مثلا در این مورد خانم می گوید : چقدربی توجه هستی ؟ مثلا خانم و آقا رفته اند که خانه بخرند . چیزی که برای آقا مهم است ، این است که خانه سند و فونداسیون هم دارد . آیا مصالح آن خوب است ؟ ولی خانم ها ، کابینت وگچ کاری و ظرافت ها برایشان مهم است یا مثلا اگر می خواهند ماشین دسته دوم بخرند ، آقا به سند ماشین توجه می کند و خانم به روکش ماشین و رنگ آن و پخش آن و زینت ماشین نگاه می کند و توجه دارد . آقایی گفتند : ما یک ماشین با مشورت اهل فن خریدیم و با خانواده به مسافرت رفتیم و همه جای ایران راهم گشتیم و وقتی به شمال رسیدیم ، آنجا باران می آمد و اتفاقا سقف ماشین سوراخی داشت و از آنجا آب چکه می کرد و خانم به من گفت : دیدی سرت کلاه گذاشتند . یعنی خانم کلیت ماشین را ندیده است . دلیل این ساختار مغز آنها است . در کورتکس پیشانی مغزخانم ها که بخش اجرایی مغز است و فعالیتهای پیچیده ما را مدیریت می کند ، مواد و سلولهای خاکستری رنگی وجود دارد که در خانم ها خیلی بیشتر از آقایان است . و همین مواد و سلولهای خاکستری باعث میشود که خانم ها در آن واحد بتوانند اطلاعات را پردازش کنند و روی چند کار هم تمرکز کنند . چرا خداوند این کار را کرده است ؟ چون خانم می خواهد فرزند تربیت کند و نیاز است که مادر ، جزئی نگر باشد . الان فرزند گریه می کند و مادر از صدای او تشخیص می دهد که گرسنه است یا زیرش خیس است و یا ناراحتی دارد . این ها همه لطف خدا است . بچه ها نیاز به همدلی دارند . در پژوهش ها ثابت شده است که مادرانی که قدرت همدلی بیشتری دارند ، بچه های سالم تری دارد. و کمتر در معرض آسیب های روحی و روانی و اجتماعی قرار می گیرند . حتی برای امور منزل هم احتیاج به جزئی نگر است . اگر یک میهمانی را به ما آقایان بسپارند ، مطمئنا آن را کامل انجام نمی دهیم زیرا ظرافت زیاد دارد . در مسافرت هم همنیطور است . این یک واقعیت است . مرد نیاز به این ویژگی ندارد . زیرا رسالت مرد چیز دیگری است . او سنگربان است و باید کار کند و مواظب خانواده باشد . البته اینها کلیت دارد ولی عمومیت ندارد .
ادامه ندارد
در مورد گفتگوهای جلسه ی خواستگاری صحبت بفرمایید
پاسخ - ما درباره ی دو مورد از سوالات صحبت میکنیم و بقیه را بعدا خواهیم گفت . در کتاب هایی که در مورد خواستگاری نوشته شده است چه خودی ها و چه غربی ها که آنها هم کارهای جالبی در این زمینه ها دارند ، یکی از کارها اختصاص به سوالات جلسات خواستگاری دارد . در کتاب هایی که در داخل کشور نوشته اند سوالاتی مطرح شده است ولی گاهی سوالات مطرح شده خیلی مناسب ازدواج نیست و بیشتر شبیه سوالات استخدامی است .چطور کسی می خواهد استخدام بشود با او مصاحبه می کنند و از او سولاتی را می پرسند ، این ها خیلی ضرورتی ندارد و مناسب نیست . بعضی مواقع سوالات بسیار و خیلی ریز است که از حد ضرورت خارج است . کتابی داریم که عنوانش سوالات خواستگاری است . خانم مونیکا وندز کتابی دارد بنام 1001 پرسش که می بایست قبل از ازدواج از همسر آینده تان بپرسید . این اسم کتاب است . البته ایشان خیلی ریز وارد شده است ولی کتاب خوبی است . ایشان خیلی وارد جزئیات شده است که حتی از دوران کودکی و مدرسه ی طرف بپرسید که در مقطع ابتدایی با چه کسانی دوست بوده است حتی به چه حیواناتی علاقه داشته است یا خیر . البته ایشان هدف دارد ولی من معتقد هستم که نیاز نیست . هدف ایشان این است که الان خانم به گربه علاقه دارد و آقا به سگ علاقه دارد ، این در زندگی دچار مشکل میشوند . با فرهنگی هم که دارند ایشان خیلی روی سگ تاکید می کند . بعد این ها مثل داستان تام و جری به جان هم می افتند و فضای خانه را ناآرام می کنند . کتاب اطلاعات خوبی می دهد ولی این همه سوال ضرورتی ندارد . من وقتی کتاب گلبرگ زندگی را نوشتم اکثر این کتابها را خوانده ام البته به جز کتاب های جدید . و بعد دست به گزینش زده ام . ما در کتاب گلبرگ زندگی مهمترین سوالات را آورده ایم . پس کسانی که این سولات برایشان مهم است به این کتاب مراجعه کنند که ما در آنجا سه جلسه سوالات را گفته ایم . جلسه ی اول سوالات مشترکی که خانم و آقا از هم می پرسند و سوالات اختصاصی که خانم از آقا می پرسد و من سوالی را پیدا نکردم که آقا از خانم بطور اختصاصی بپرسد . جلسه دوم سوالات تعدادی سوال مشترک است که خانم و آقا از هم سوال می کنند و یکسری سوالات اختصاصی که خانم از آقا می پرسند و آقا از خانم می پرسند و جلسه ی سوم هم همین جور . ما سه جلسه را پیش بینی کرده ایم . خیلی وارد جزئیات شدن خسته کننده است . چون نقاط ضعف پررنگ میشود . ما که دنبال امام زاده نمی گردیم دنبال مطلقا خوب نمیگردیم . اگر همه ی جزئیاتی که این خانم در کتابشان آورده اند سوال کنیم ، زندگی دیگر مزه ای ندارد . اختلاف سلیقه و تضاد در جاهایی طبیعی است و باید هم باشد . دو تا مثل هم مثل ، دو روح در یک بدن ، اولا امکان ندارد و ثانیا نیازی نیست . من یکی دو مورد را امروز عرض می کنم تا بعداً به مرور زمان بقیه آنرا توضیح بدهیم . مثلا در جلسه ی اول خواستگاری در مورد هشت محور خانم و آقا از هم سوال میکنند . سوال اول معرفی خودشان و خانواده شان است . البته این برای غریبه ها است . پسر عمو و دختر عمو لازم نیست که این سوال را از هم بپرسند . در غریبه ها خوب است که این اولین سوال باشد . سوال ساده تری است و خودمانی تر هست و نکته هم ندارد . جوابش هم سخت نیست و نیازی به تامل ندارد . و یک آرامشی در دو طرف ایجاد میکند که تا بعد دو طرف وارد سوال اصلی بشوند . دومین سوال که خیلی مهم است بحث اعتقادات مشترک است . در کتاب زندگی ، ما سوال را هم مطرح کرده ایم یعنی عین سوال مطرح شده است . نگفته ایم که در این محورها سوال کنید که خانم ها و آقایان ندانند که چه سوالی بکنند . حتی یک جاهایی سوالات را غیر مستقیم مطرح کرده ایم . و حتی نوشته ایم که این سوال معکوس است و ما عمدا این ار طرح کرده ایم . حتی یک جاهایی گفته ایم که این سوال را مطرح نکنید . جزئیات را در کتاب گلبرگ زندگی ببینید . سوال میزان پایبندی شما به مسائل دینی چقدراست ؟ این سوال حتما باید پرسیده بشود و این اولین سوال بعد از معرفی است . چرا ؟ چون اعتقادات مشترک خیلی مهم است. اگر شما در اعتقادات مشترک باشید و در جهت های دیگر اصل همتایی رعایت نشود ، می توانید این کاروان زندگی را به سرمنزل مقصود برسانید ولی اگر از نظر اعتقادی باهم جفت وجور نباشید و در بقیه جهات همتا باشید ، نمی توانید با هم زندگی کنید . حالا درباره ی مصادیق اعتقادات سوال میکنند . این بستگی به شما دارد . حالا فردی می گوید که من اعتقاد به مسائل دینی ندارم و چه لزومی دارد که این سوال را بپرسم . اتفاقا شما هم باید سوال کنید . هردو باید سوال کنند .مثلا خانمی که معتقد است و نمره اش 16 است ، باید سوال کند و خانمی هم که اعتقاداتش نمره ی 5 می باشد باید سوال کند . چون ما میخواهیم در بحث اعتقادات اشتراک باشد . اگر خانم نمره اش 15 است سوال نکنند و طرف 5 باشد ، بعداً با هم مشکل دارند . خانم روحیه اش 5 است و آقا 15 است ، سوال نمی کند و بعداً مشکل ایجاد میشود. حتی ظاهر انسانها ملاک نیست . مثلا بگوییم که ظاهرش معلوم است که هم تیپ خودم است . ما انسانهایی را دیده ایم که ظاهر ویژه ای داشته اند ولی اعتقادات عجیب و غریبی داشته اند . مصادیق آن بستگی به حساسیت شما دارد . مثلا شما روی واجبات حساس هستید . مثل نماز ، روزه ، حج و خمس . این ها واجبات است و برای شما مهم است . حالا ممکن است که برای شما خیلی مهم نباشد و نپرسید ولی اگر برایتان خیلی مهم است حتما بپرسید . حتی مستحبات ، زیارات و اماکن مذهبی . ما داریم که خانم خیلی اهل زیارت است و اهل محافل مذهبی است و عکس این را هم داریم که آقا هیئتی است و دائم در هیئت است . این را مطرح نکرده و خانم خیلی خوشش نمی آید البته نه اینکه غیر مذهبی است ، روحیه و سلیقه متفاوت است و این از مستحبات است . کسانی سوال کرده اند که در اعتقادات مشترک بوده اند ولی چون وارد مصادیق نشده اند این مشکلات پیش می آید . حتی اگر مرجع تقلید برای خانم خیلی مهم است سوال کنند چون این ها بعدا در زندگی مشکلات درست می کند . مثلا خانم به خمس خیلی معتقد است و آقا خمس نمی دهد . این شبه دارد . ما چقدر مورد داریم که خانم می پرسند که شوهر من اهل خمس دادن نیست آیا خوردن غذای ما شبهه دارد یا ندارد ؟ یا خانم می گوید : شوهر من نماز نمی خواند و روزه هم نمی گیرد و دو تا پسر دارم و آنها هم اقتدا به پدر کرده اند . این آقا می خواهد الگوی پسرهای خودش باشد . مثلا در حج باید شوهر همراه باشد ، تامین کند و رضایت بدهد . داریم که خانم دلش برای حج لک می زند و آقا میگوید که چرا ما برویم این جوری خرج کنیم . حتی در مورد مرجع تقلید هم داریم که تضادها جدی است . در نواهایی که از تلویزیون پخش میشود یکی تلویزیون را خاموش میکند و یکی میگوید که این شبهه ندارد و مرجع تقلید من اجازه داده است . این ها باید بررسی بشود . دیگری پایبندی به ارزش های فرهنگی است که مهم است . در خیلی مناطق اگر اجازه بدهند صحبت کنند ده دقیقه الی یک ربع اجازه می دهند . من می گویم در این ده دقیقه این دو نکته مهم است و این برای جوانانی است که خانوداده ها نمی گذارند حرف بزنند . به پدرها هم می گوییم که اجازه بدهید که جوانان با هم حرف بزنند زیرا این مهمترین رخداد زندگی آنها است . پس بحث اعتقادات و پایبندی به ارزش های فرهنگی است . لذا سوال کنند که انتظار شما از پوشش همسر آینده شان چیست ؟ یا در حضور در محافل و یا استفاده از تکنولوزی روز مثل ماهواره سوال کنند . این ها ارزش های فرهنگی است . ممکن است این دو از نظر اعتقادات مشترک باشند ولی در ارزش های فرهنگی با هم جفت و جور نباشند . مثلا نوع پوشش ، هر دو معتقد و مذهبی هستند و آقا تلقی شان این است که خانم چادری هستند و بعدا مواجه میشوند که چادری نیستند . حجاب دارند ولی چادر را انتخاب نکرده اند ولی محجبه است ولی آقا چادری می خواهند و یا آقا مانتویی میخواستند و مواجه میشوند با خانمی که چادری هستند . بحث استفاده ناصحیح از ماهواره و بحث محافل که آقا معتقد است ولی می گوید که این محافل اشکال ندارد . و خیلی هم نباید سخت گرفت ولی یکی سخت می گیرد . مثلا جشن ها ، عروسی ها و اختلاط ها . این سه محور است .
ادامه ندارد
در مورد صیغه ی محرمیت توضیحاتی بفرمایید
پاسخ - در بعضی از شهرها این کار دارد رواج پیدا می کند. بعضی ها می خواهند از خواستگاری تا عقد دائم ( نامزدی ) را چند ساله بکنند و بخاطر همین تا قبل از عقد دائم یک عقد موقت می خوانند که من با این نامزدی ها مخالف هستم. زیرا مشکلات زیادی درست می کند. شما نباید دوران نامزدی را طولانی کنید که مجبور به این کار بشوید . دوران نامزدی بیشتر از سه ماه خوب نیست زیرا نقاط منفی پر رنگ تر می شود و انگیزه کم می شود. بعضی خانواده های مذهبی برای شناخت بیشتر صیغه ای می خوانند تا بچه ها راحتتر بتوانند با هم ارتباط داشته باشند . این کار نیاز نیست . بعضی ها تا بله برون هم می آیند و می خواهند عقد دائم بکنند و می بینند که زمان مناسبی برای عقد دائم نیست و عقد موقت می خوانند . مهم نیست که عقد با جشن همزمان باشد. دلایل مخالفت من عبارت است از : خواندن صیغه ی عقد موقت تعهد ایجاد می کند یعنی اینها بصورتی زن و شوهر شده اند و ما نگران هستیم که آقا به این برسد که این ازدواج به دردش نمی خورد ولی از اینکه این عقد را بهم بزند احساس گناه کند . دیگر اینکه این عقد علقه ایجاد می کند. امام صادق (ع) می فرماید : خدا فرشته ای دارد که وقتی بین دختر و پسر صیغه محرمیت خوانده شود خدا به او فرمان می دهد که در دل آنها محبت ایجاد بکند. پس محبت ایجاد می شود و ممکن است که آنها دست از اصول شان بر می دارد. خواندن صیغه محرمیت اثر متافیزیکی دارد. دیگر اینکه اگر این عقد موقت به عقد دائم نرسد ،برای دختر سخت است که آنرا به خواستگار بعدی اش بگوید و اگر آنرا نگوید ممکن است که برای آنها شبه ایجاد بشود. دخترخانم ها فکر می کنند که اگر عقد موفت کردند، این حتما به عقد دائم تبدیل می شود.در حالیکه این اشتباه است زیرا این عقد بار حقوقی ندارد و در جایی ثبت نمی شود و دختر خانم ضرر می کند . اگر رابطه ی پسر و دختر در این محرمیت بیش از حد باشد و دختر خانم باردار بشود یا دیگر دوشیزه نباشد، پرونده ی دختر خانم سیاه می شود. دیگر اینکه اگر این محرمیت، به ازدواج منتهی بشود مادر این خانم تا آخر عمر به داماد محرم می شود ولی اگر به ازدواج منتهی نشود مادر این خانم به آقا پسر تا آخر عمر محرم می ماند، در آینده ممکن است که مشکلاتی در وصلت ها ایجاد بشود . اگر شما دخترتان را عقد موقت می کنید مثلا سه ماه عقد موقت می کنید و در ماه دوم به این مطلب می رسید که می خواهید عقد دائم بکنید، باید پسر این یک ماه را ببخشد و ِالا عقد باطل است حتی اگر مطلب را نمی دانسته است. آنها باید صبر کنند تا آن یک ماه بگذرد و بعد عقد دائم بکنند.فقه ما پیچ وخم هایی دارد.البته این کار منع شرعی ندارد ولی خودتان را در این پیچ و خم ها نیندازید .
ادامه ندارد
در مورد دخترانی که سنشان بالارفته و فرصتهایی را در این زمینه ، از دست داده اند صحبت کنید
پاسخ - این یکی از سوالات ازدواجی است که مورد زیاد دارد . ما در مسائل خانوادگی هستیم ولی این سوال فراوانی دارد زیرا تعداد خانم هایی که ازدواج نکرده اند و سنشان بالارفته ، متاسفانه زیاد است . من از این فرصت استفاده میکنم و به خانم هایی که سنشان بالا نرفته توصیه میکنم به علل واهی ازدواجتان را به تاخیر نیندازید . گاهی ممکن است علت دست خود آدم نباشد و بحث قسمت باشد که قبلا مطرح کرده بودیم . مثلا یکی اصلا خواستگار ندارد و هیچ مانعی از طرف شخص نبوده ولی یک وقت هم هست که خواستگار دارند متاسفانه یا توقعات بالا یا توقعات بالای خانواده گاهی وسواس گاهی آرمان گرایی گاهی تحصیلات . خانمها تحصیلات برای شما نمیتواند مانع باشد برای آقایان چرا .آقایی که ترم دو است و کارشناسی میخواند و شش ترم دیگر دارد سربازی هم دو سال دارد حالا ازدواج کند مشکل زیاد دارد . واقعیتی است ولی خانم ترم یک و دو را که رد کرد و پایش را سفت کرد میتواند ازدواج کند .عزیزان ازدواجتان را به تاخیر نیندازید طوری نشود که سن بالا برود و فرصت ها از دست برود . حضرت رسول (ص) فرمودند: ان الابکار بمنزلت فمر علی الشجره اذا ادرک ثمارها فلم تشتن افسدته شمس و نفرته ریاحی : دوشیزگان مثل میوه درخت هستند نور خورسید آنها را خراب میکند و بادها این ها را به این ور و آن ور می برند . گله نکنید عزیزان واقعیت جامعه است . حالا سوال میکند سی ساله ام و دوشیزه هستم و میخواهم ازدواج کنم چه کار کنم ؟
ازدواجم مثل زمانی است که هجده ساله بودم که فرصت ها زیاد بود طبیعی است یک تفاوت جزیی خواهد کرد شما آن موقع فرصت زیادی داستید الان فرصت شما کم شده است . شما باید از شروط کمالتان دست بردارید . البته سخت هم هست خیلی ها هم دست بر نمیدارند و چاره ای هم نیست . چون ما در ازدواج دو گونه شروط داریم ، شروط کمال داریم : یعنی شروطی که اگر باشد بهتر است و مطلوب تر است و اگر نباشد لطمه نمیخورد . شما از این شروط دست بردارید پس بالا بودن تحصیلات آقا ، بهتر است بالاتر باشد حالا اگر هم سطح هستند یا برعکس هستند خانم بالاتر است، ما میگوییم سخت نگیرید هم سن هم باشند در سن سی سال به بالا اگر آقا یکسال هم کوچکتر باشد مشکل ایجاد نمیکند . در وضعیت طبقاتی اختلاف دارند و از نظر فرهنگی که گفتیم همتایی داشته باشند از نظر زیبایی فاصله دارند از نظر تحصیلات خانم بالاتر است من توصیه هایی دارم فعلا در همین حد عرض میکنم نگران نباشید ولی از شروط اصلی دست برندارید . این مهم است اما توصیه میکنم به هر قیمتی ازدواج نکنید . ما به هیچ قیمتی دست از اصول بر نمیداریم .اصول چیست ؟ اعتقادات است . یک خانم معتقد چطور میتواند با یک آقای بی اعتقاد زندگی کند . یا طرف اعتیاد دارد من به هیچ وجه زیر بار خواستگار معتاد نمیروم . بله ممکن است در بعضی از مناطق کشور ما جا افتاده است و تمام مردان آنجا معتاد هستند ولی در اکثر شهرها اجازه نمیدهیم . عدم تعادل روحی و روانی اصل است بله خانمی متدین نیستند با شراب خواری آقا کنار می آیند ولی کسی که معتقد است و نجس و پاکی سرش میشود نمیتواند کنار بیاید . این ها شرایط اصلی و اساسی است . و به هیچ وجه از این ها دست بر ندارید . ازدواج نکردن به مراتب بهتر از ازدواج غلط کردن است. حتی اگر لازم باشد تا آخر عمر ازدواج نکند . چون ازدواج نکردن یک مشکل است بعضی ها میگویند مصیبت است ولی من اعتقاد ندارم ازدواج نکردن مصیبت نیست . کلی راه کار برای عزیزان مجردی که ازدواج نکرده اند داریم . بیایید نشاط داشته باشید . برنامه ریزی کنید اگر هم مصیبت باشد ، ازدواج نکردن مصیبت است ازدواج غلط کردن پنج تا مصیبت و چقدر آدم داریم که به هر مصیبتی ازدواج کردند و حالا میگویند که ای کاش زبانم می برید و بله نمیگفتم . چقدر من آرامش داشتم . گاهی عوامل خود تحمیلی باعث میشود که خانمها در سن بالا توجه به اصول نکنند . مثلا میگویند نکند من تا آخر عمر دیگر خواستگاری نداشته باشم . یک خواستگار می آید و شرایط اصلی را ندارد جواب میدهد . بخاطر گوشه کنایه های دیگران . مثلا خواهر بزرگتر هست ، یکی دو تا خواهر پشت سرشان دارند ایثار میکنند ، فداکاری میکنند . نه دین ، نه عقل ، هیچکدام اجازه نمیدهند شما چنینن کاری بکنید . شما بله میگویید . خواهران من ، من قصد ازدواج ندارم کمکتان هم میکنم اصلا ناراحت نمیشوم راه برای شما باز است ولی با این عامل خود تحمیلی ازدواج نکنید که مشکلاتش خیلی زیاد است .
ادامه ندارد
در دوران عقد شوهرم میگوید ، بدون اجازه او به منزل خواهرم نروم . این توقع بی جایی است یا نه
پاسخ - بعضی مراجع میگویند : ولایت برعهده شوهر است و برای رفت و آمد باید از شوهر اجازه گرفت و بعضی مراجع می گویند خیر . شوهر ولایت ندارد و برای رفت و آمد اجازه لازم نیست . بعضی ها می گویند : بستگی به آداب و رسوم آن شهری دارند که زندگی می کنند . حالا از این ها بگذریم . وقتی دختر عقد میشود ولایت همچنان با پدر است و همه امرشان را از پدرشان اجازه میگیرند . من به همسر این خانم توصیه می کنم که وادارشان نکنید اجاره بگیرند . چون شما به عرف عمل کرده اید و چرا می خواهید خودتان را به دردسر بیندازید و اصلا فلسفه دوران عقد این است که درکنار همسر آرامش بگیرید و تعهد نداشته باشید. یکی از خوبی هایش این است . شما می خواهید تعهد بعهده بگیرید که کارتان سخت میشود . شما خیالتان راحت باشد . ایشان دختر پدرشان هستند و در منزل پدر و شما پسر پدرتان و در منزل پدر. در حد عرف دوران عقد همدیگر را هر چند وقت می بینید و آرامش می گیرید . نیازهایتان بر آورده میشود و مسئولیتی هم ندارید . حالا با گفتن این حرفها ، کار را برای خانم سخت می کنید و این یک تنش است و این جزء توقعات فراتر از دوران عقد است . دوران عقد یک فضای خاص است . حا لا ما نمیگوییم ایشان بد دل است و... بلکه می گوییم آقا میگوید من شرعا همسر شما هستم و جایی می رویید به من اطلاع بدهید . ولی حالا خانه خواهرت نرو و تلفن نزن ، یک کم رایحه بدگمانی است .
ادامه ندارد
در مراسم خواستگاری چه صحبت هایی گفته بشود
سوال – در مراسم خواستگاری چه صحبت هایی گفته بشود ؟
پاسخ – در گفتگوی دو زوج جوان که مهم است ، گاهی افراط ها و تفریط هایی را می بینیم. گاهی از طرف والدین هم منعی نیست خود جوانان گفتگو را خیلی جدی نمی گیرند و زمان خیلی کمی را به این کار اختصاص میدهند . یا گاهی افراط می کنند و خیلی برای این کار وقت می گذارند . مسئله را کِش می دهند و خیلی وارد جزئیات میشوند که نیازی به آن نیست . بعضی از نویسندگان به این سخت گیریها دامن می زنند . خانم مونیکا مِندِس کتابی دارد بنام هزار پرسش که قبل از ادواج می بایست از همسر آینده تان بپرسید . هزارو یک پرسش خیلی زیاد است . مادر کتاب گلبرگ زندگی چهل تا سوال راطرح کرده ایم . این چهل تا سوال کاربردی و اساسی است . من معتقد هستم به بیشتر از این نیازی نیست مگر مورد خاص و ویژه ای باشد . بنابراین خیلی وارد جزئیات نشوید. من برای گفتگو سه جلسه را پیش بینی کرده ام البته گفتگوی رسمی ،حضوری و چهره به چهره . در لابلای این گفتگو ها و در فواصل زمانی ، بعداز خواستگاری رسمی می توانند با پیامک ،تلفن و ایمیل ارتباط داشته باشند و هیچ منعی برای اینها نیست که تبادل فکر بکنند و ابهامات را برطرف کنند . بیشتر از این هم نیازی نیست . در جلسات گفتگو یکسری سوالات مشترک است بین خانم و آقا یعنی هم خانم و هم آقا باید سوال کنند . یکسری سوالات اختصاصی است . در جلسه ی اول هشت محور و در حقیقت هشت سوال هست که خانم از آقا و آقا از خانم می پرسند . ما در جلسه ی اول برای آقایان سوال اختصاصی ضرورت ندیدیم ولی خانم ها بخاطر حساسیتی که دارند و نکاتی که در زندگی آینده خودش را نشان می دهد ، چند سوال اختصاصی برای خانم ها هست . اولین سوال در مورد شناخت بیشتر طرف است . این سوال برای مواردی است که شناخت خیلی کامل نیست . اگر آشنا یا فامیل هستند حتی همین که اجازه دادند طرف خواستگاری بیاید یک اطلاعاتی دارند ولی بد نیست برای آغاز باب گفتگو ، اولین محور معرفی است . می توانند سوال کنند که بیشتر راجع به خودتان توضیح بدهید . راجع به تعداد افراد خانواده ، در مورد شغل والدین تان توضیح بدهید. این سوال ساده ای است . شناخت بیشتر از اعضای خانواده ی طرفین خوب است . تحصیلات ، شغل و تعداد اعضای خانواده را می گویند . این خیلی خوب است هم فضا آرام میشود و هم آماده ی گفتگوی های اصلی میشوند . محور دوم بحث اعقتادات است . بنظر من مهمترین بحث همین بحث است. اگر همتایی اعتقادی باشد و در جاهای دیگر همتایی باشد می شود کاروان زندگی مشترک را به سر منزل مقصود رساند ولی اگر برعکس باشد یعنی در جهات دیگر همتا باشند ولی از نظر اعتقادی همتایی نداشته باشند کار خیلی سخت میشود لذا سوال می کنید که میزان پایبندی شما به مسائل اعتقادی و دینی چقدر است ؟ حالا جالب است که بعضی ها فکر می کنند که این سوال مربوط به متدینین است . مثلا یک خانم متدین باید از یک آقا سوال کند یا برعکس ، خیر هرکسی با هر میزان اعتقادی باید این سوال را بکند . مثلا فرض می کنیم که آقا خیلی متدین نیستند و اعتقادات جدی ندارند . میزان پایبندی به اعتقادات ایشان نمره ی 5 است . ایشان هم باید سوال کنند زیرا این خانم ممکن است نمره اش 17 باشد و بعد این باعث مشکل میشود . و همتایی از بین می رود . این سوال ، سوال مهمی است و ما دوست داریم که در زندگی مشترک از نظر اعتقادی همتای هم باشند . محور دیگر ارزش های فرهنگی است . سوال می کنید که نظرتان درباره ی پوشش همسر آینده تان و حضور در محافل و استفاده از فناوریهای روز از جمله ماهواره چیست ؟ ما الان مشکلاتی داریم که به همین قضیه برمی گردد . ما داریمکسانی که گفتگو نکردند و وارد زندگی مشترک شده اند و آقا میگوید : ماهواره و خانم میگوید : نه یا راجع به حضور محافل در عروسی که آقا می گوید که من در این محافل حضور پیدا نمی کنم و خانم میگوید که این سختگیری ها چیست ؟ حتی راجع به نوع پوشش هم صحبت بفرمایید ، اینها ارزش های فرهنگی است که مهم است. سوال سوم راجع به خط مشی کلی زندگی است. خوب است سوال کنید بنای زندگی آینده تان را برچه چیزی استوار می کنید ؟ بر اساس دستور دین یا سلیقه ی غیر خود یا سلیقه ی شخصی . این سوال دورنمای خوبی به شما میدهد و خیلی از مشکلات را حل می کند. سوال بعدی سوال از هدف کلی زندگی است . سوال می کنید که هدف کلی و اصلی شما از ازدواج چیست ؟ ما الان مورد داریم که این سوال مطرح نشده آقا یا خانم یک هدف اصلی و مهم در زندگی داشته ،مثلا کسب علم و افراطی به علم یا هنر یا ورزش علاقمند بوده ولی طرف مقابل کاملا متضاد و مقابل او بوده است و چقدر اینها با هم مشکل دارند . محور دیگر استقلال فکری است . سوال می کنید تا چه حد دربازه ی زندگی مشترک تان نظر دیگران بویژه پدر ، مادر و دوستانتان را دخالت می دهید ؟ می خواهیم ببینیم طرف چقدر استقلال فکری دارد . آیا انسان دهان بینی است . آیا وابستگی افراط به مادرش دارد . بویژه خانم های محترم این سوال را جدی بگیرند . ما داریم افرادی که بچه ننه هستند و دهان بین هستند یعنی وابستگی افراطی و شدیدی به مادر دارند . می گویند پارک برویم ، میگوید به مادرم یک زنگ بزنم ببینیم چه می گوید . می گویند که پرده بخریم ، می گوید که بگذار ببینم مادرم چه میگوید . این را جدی بگیرید. سوال کنید که شما تا چه اندازه می خواهید درآینده با دوستان و فامیل ارتباط داشته باشید . می خواهیم ببینیم که ایشان یک انسان درون گرا هستند با برون گرا . تیپ شخصیت درون گرا است یا تیپ شخصیتی برون گرا . چون ممکن است که بگوید که من هیچ علاقه ای به ارتباط با دیگران ندارم و شما بفهمید که ایشان درون گرا هستند و طرف مقابل برون گراست. محور دیگر بحث ارتباطات اجتماعی است که سوال کنید که نظر شما در مورد ارتباط خانم با ضوابط شرعی در میان نامحرم ها و فامیل چیست ؟ بعضی ها بویژه با آقایان ، ما این مشکل را داریم که بیماری اختلال هذیانی را دارند . در اینجا طبیعی است که عکس العمل نشان میدهد و ممکن است که در مقابل این سوال بایستد . البته اگر آقا با شغل خانم مخالفت کرد ، معنایش اختلال هذیانی نیست . اینها سوالات مشترکی است که خانم و آقا از هم سوال می کنند . ما می خواهیم باب گفتگو باز بشود و اینها با فضای فکری هم آشنا بشوند . حالا اگر در دو مورد از این محورها باهم مخالف بودید ، نباید رد کنید . ما در مجموع می خواهیم به یک تصمیم نهایی برسیم . ممکن است که شما در چهار مورد با هم اختلاف داشته باشید ولی شما به این نتیجه می رسید که با وجود این اختلافات می توانید مدارا کنید . و یک موقع ممکن است که طرف نتواند مدارا کند . این سوالات کلیشه ای نیستند که یک جواب خاص داشته باشند . ممکن است یک نفر بگوید که من با اشتغال شما در جایی که اختصاص به خانم ها دارد موافق هستم ولی اگر در محیط هایی باشد که آقایان باشند ، موافق نیستم . بعضی ها می گویند که اگرشما می خواهید دبیر دبیرستان های دخترانه بشوید اشکالی ندارد ولی اگر شما می خواهید در شرکتی بروید که چند آقا هستند و با هم تعامل داشته باشید ، من دوست ندارم و این ها سلیقه ای است . سلیقه ها متفاوت است و ما می خواهیم به اینها برسیم .
ادامه ندارد
در چه شرایطی خانم نباید با خواستگارانش درباره ی ارتباطات قبل از ازدواجش صحبتی بکند
پاسخ - اگر دیگرانی از این ارتباط آگاه هستند و احتمال گزارش دادن هست یا ممکن است که خود طرف آشکار بکند ، در اینصورت باید بگویند . حالا کسی آگاه نیست که گزارشی بدهد و امکان آشکارشدن از طرف خود شخص نیست مثلا طرف مرده یا به خارج از کشور رفته یا خانم آدرس ، شهر و خانه شان را عوض کرده اند و دیگر امکان لو رفتن نیست یا اینکه خانم با توجه به شناختی که از او دارد ، می داند که گزارش نمی دهد و به خانواده ایشان ورود پیدا نمی کند و مهمتر از این ها این است که خانم توبه هم کرده باشند و به درگاه خدا برگشته باشند ، اینجا دیگر گفتن ندارد . من روی نکته آخر خیلی تاکید می کنم یعنی روی بحث توبه . در بحث تعالیم دین ما ، وقتی انسان توبه می کند دیگر گناهی ندارد ، پس حالا چون گناهی نیست اعتراف به گناه هم معنا ندارد . دیگر گناهی نیست ، به چه چیزی می خواهند اعتراف کنند . این باب توبه که در دین ما باز است واقعا باب قشنگی است . خیلی پدیده ی زیبایی است که من گمان میکنم درهیچ دینی به این شکل نباشد . و این لطفی است که خداوند بزرگ در حق ما بنده هایش کرده است . حالا اگر ارتباطاتی داشته اند بویژه در این ماه مبارک رمضان و این شب های ویژه قدر ، غنیمت بشمارند به طرف خدا برگردند و ارتباطشان ر ا قطع کنند و بعد ببینند که درهای رحمت الهی به رویشان باز میشود . چیزی که در بحث توبه خیلی مهم است و مطرح میشود این است که توبه زمان دارد یعنی اگر خداوند اراده اش بر این قرار گرفت که دیگر در این دنیا نباشیم و عمرمان به پایان رسید و قراینی بر مرگ ایجاد بشود ، آنجا دیگر جای توبه نیست . در قرآن داریم : کسانیکه اعمال ناشایست انجام میدهند و هنگامی که زمان مرگشان فرا می رسد توبه می کنند توبه آنان مورد قبول قرار نمی گیرد . پس دراین شب عزیز ارتباط خود را قطع کنید . در اینجا انسان با اختیار توبه میکند و اختیار بر توبه دارد ولی هنگام مرگ این طور نیست و بخاطر همین توبه اش پذیرفته نیست
ادامه ندارد
سلامـ .... ... ..
موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
جستوجگر وبلاگ
(( طراح قالب آوازک ، وبلاگدهي راسخون ، نويسنده newsvaolds ))