داستان کرامات حضرت رضا ، کرامت نوزدهم
با وجود عنایاتی که حضرت رضا علیهالسلام به زوار خود دارد، زوار باید قدر و منزلت خود را بداند و گامی از دایره ادب و انسانیت بیرون ننهند.
داستان زیر هشتاری برای زوار است!
مرحوم مروج در کتاب کرامات رضویه (151) مینویسد:
تاجری اهل تهران به عنوان زیارت به مشهد مقدس مشرف شد؛ که او در مسافرت بود، یکی از دوستانش در تهران او را در خواب دید که آن آقا به حرم مشرف شد؛ در حالی که امام علیهالسلام روی ضریح نشسته بود. او پیش روی ایشان ایستاد و حربهای به سوی امام پرتاب کرد به طوری که امام علیهالسلام خیلی ناراحت شد.
باز به طرف دیگر ضریح رفت و همین عمل را مرتکب شد. مرتبه سوم به طرف پشت سر مبارک رفته و حربهای به سوی ایشان پرانید که بر اثر اصابت آن، امام به پشت افتاد؛ من وحشت زده از خواب بیدار شدم و با خود گفتم که این چه خوابی بود؟
بالأخره رفیقش از سفر برگشت در ملاقات با او پرسید: برای چه رفته بودی؟
جواب داد: برای زیارت.
گمان میکرد که در خلال سخنانش تعبیر خوابش را خواهد فهمید چون از سخنانش چیزی نفهمید، خواب خود را برای او نقل کرد.
آن مرد گریان گفت: حقیقت این است که وقتی در حرم مشرف بودم، زنی را پیش روی آن حضرت دیدم که دستش را روی ضریح مطهر گذاشته بود، خوشم آمده دستم را روی دستش گذاشتم به طرف دیگر رفت؛ من هم رفتم باز همین عمل را مرتکب شدم تا به طرف پشت سر رفتم؛ دستش را که به ضریح گذاشته بود، با دست خود لمس کردم
البته به خدا پناه باید برد از چنین گستاخی
در پایان میگوید: پرسیدم: اهل کجایی؟ گفت: تهران ما با هم از سفر برگشتیم.
بحمدالله حالا در جمهوری اسلامی جدایی خواهران زائر، از آقایان طرح ریزی و از این پیشآمدهای سوء، بسیار کاسته شده است.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در جمعه 11 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
