داستان کرامات حضرت رضا ، کرامت چهلم

محدث قمی - رضوان الله علیه - در کتاب فوائد الرضویه در شرح حال شیخ مهدی معروف به ملا کتاب - که آرزو داشت در راه مکه از دنیا برود و بالأخره هم به آرزوی خود رسید - می‏نویسد:
شیخ علی گفت: در سفری که - زیارت حضرت رضا علیه‏السلام مشرف می‏شد، من در خدمت شیخ مهدی، امین مخارجش بودم.
تا به مشهد مقدس وارد شدیم؛ پول ما پس از چند روز زیارت تمام شد؛ و کسی را هم نمی‏شناختیم که وجهی به عنوان قرض از او بگیریم؛ نا چار جریان را به مهمانهای همراه شیخ گفتم؛ آنان برخاسته، متفرق شدند و من و جناب شیخ به حرم مطهر مشرف شدیم.
پس از نماز و زیارت - در حالی که شیخ دست به دعا برداشته بود - شخصی را دیدم که در کنار شیخ ایستاده و کیسه پولی - که در دست داشت - در دست شیخ نهاد؛ همینکه شیخ کیسه را در دست خود دید به آن شخص گفت: شما اشتباه کردید که این کیسه را به من دادید (منظورش این بود که شاید به دیگری بایست می‏دادید)
اما آن شخص گفت:
اما عملت ان لکل امام مظهر و ان الامام علی بن موسی الرضا علیه‏السلام متکفل لاحوال الغرباء.
مگر نمی‏دانی هر امام مظهر صفاتی از صفات الهی است و این بزرگوار، علی بن موسی الرضا علیه‏السلام متکفل و احوال غریبان است. این کیسه پول از جانب آن حضرت است که به تو رسیده است.
مرحوم شیخ از این امر، متحیر ایستاده بود؛ چون نظرش به من افتاد؛ اشاره کرد که نزد او بروم؛ چون نزد او رفتم، کیسه را از میان دستش برداشتم. به بازار رفتم و برای شب غذای مطبوع فراهم کردم، شب هنگام همه رفقا جمع شدند؛ چون چشمشان به آن غذا افتاد، با تعجب گفتند:
تو که امشب ما را مأیوس کرده بودی - در حالی که غذای امشب از شبهای قبل هم لذیذتر و بهتر است - من جریان کیسه پول را برای آنان شرح دادم و گفتم که در آن کیسه سیصد یا دویست اشرفی بود.
مرحوم مروج صاحب کرامات رضویه می‏نویسد:
به همین جهت حضرت رضا علیه‏السلام معروف به ضامن غربیان است؛ و در حکایت ابوالوفای شیرازی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه و آله در خواب، دستورهایی به او می‏دهد و در خصوص توسل جستن دوستان اهل بیت از جمله فرمودند: به جهت سلامتی در سفرها و صحراها و دریاها حضرت رضا علیه‏السلام را به شفاعت نزد خدا ببر و در دعای توسل به محمد و آل طاهرین آن حضرت چنانکه در مفاتیح الجنان نقل نموده:
اللهم انی اسئلک بحق ولیک الرضا علی بن موسی علیه‏السلام الا سلمتنی به فی جمیع اسفاری فی البراری و البحار و القفار و الاودیة و الفیافی من جمیع ما اخافة و احذره انک رؤوف رحیم.
خدایا! تو را به ولیت علی بن موسی الرضا علیه‏السلام سوگند می‏دهم که مرا سالم بداری در تمام سفرهایم در بیابانها و دریاها و صحراها و دره‏ها و جنگلها از آنچه می‏ترسم و بیم دارم؛ تو رؤف و مهربانی!
جودی تبریزی می‏گوید:
ای که سلطان خراسان و شه ارض و سمایی - شاه اورنگ قضا خسرو اقلیم رضایی
نه خدا گویمت؛ اما به صفات و به جلالت - عقل حیران شد و گوید نه خدایی نه جدایی
قادری سازی اگر عزل، شهی را زمقامش - یا دهی افسر سلطانی عالم، به گدایی
خطه توس شد از یمن تو چون وادی ایمن - مشهد از نور تو چون سینه سینا به سنایی
گو به موسی که بیا، رفت دگر لن، زترانی - نظری کن به خدا گر بودت شوق لقایی
همچو حق بود نهان روی تو در پرده غربت - حق عیان گشت ز رخسار تو از سر خفایی







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در جمعه 11 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0