داستان کرامات حضرت رضا ، کرامت چهل و پنجم
محدث نوری در دارالسلام مینویسد:
میر معین الدین اشرف، یکی از خدام حضرت رضا علیهالسلام، گفته است:
شبی در دارالحفاظ (یکی از رواقهای حرم مطهر) یا کشیکخانه، خوابیده بودم؛ در خواب دیدم که برای تجدید وضو به صفه میر علی شیر - همین صفه که در صحن کهنه است و اکنون ایوان طلاست - بیرون آمدم.
ناگاه جماعت بسیاری دیدم که به صحن مطهر وارد شدند و در پیشاپیش آنان! بزرگواری خوش صورت و عظیم الشان نورانی بود؛ و جماعتی کلنگ به دست پشت سر آن بزرگوار بودند، وقتی وارد شدند تا وسط صحن مطهر آمدند همان شخص بزرگوار فرمود:انبشوا هذا القبرو اخرجوا هذاالخبیث
این قبر را بشکافید و این خبیث را بیرون آورید.
اشاره به قبر مخصوص نمود و آن جماعت شروع به کندن قبر نمودند. من از یک نر پرسیدم؛ این شخص کیست؟ گفت: حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
در همین اثنا دیدم از روضه مبارکه، حضرت رضا علیهالسلام بیرون آمد و خدمت جدش امیر المؤمنین رسید و بر آن حضرت سلام کرد؛
آقا جواب سلامش را داد؛ پس از آن امام هشتم علیهالسلام عرض کرد: یا جدا! سئلتک ان تعفوا عنه و تهبنی تقصیره
از شما خواهش میکنم؛ این شخص را که در جوار من دفن شده عفو فرمایی و تقصیر او را به من ببخشی؛ امیر المؤمنین علیهالسلام فرمود:
تو میدانی که این مرد، فاسق و فاجر بوده شرب خمر میکرده است؛ عرض کرد: بلی.ولکنه اوصی عند وفاته ان یدفن فی جواری
اما او هنگام مرگ وصیت کرد که او را در جوار من دفن کنند؛ و من امیدوارم که او را به من ببخشی. امیر المؤمنین علیهالسلام فرمود:
وهبتک جرائمه من تقصیرات و گناهانش را به تو بخشیدم.
پس از آن حضرت رضا علیهالسلام بازگشت. خواب بیننده گوید: من از وحشت بیدار شدم و بعضی را که خوابیده بودند. و با هم به همان محلی که با هم دیده بودم آمدیم و نگاه کردیم، دیدم که معلوم است قبر تازهای است و مقداری هم خاک بیرون ریخته شده است؛ آن گاه جویا شدم و پرسیدم که این قبر کیست؟ گفتند: قبر شخص ترکی است که دیروز اینجا دفن شده است. نویسنده سطور و مرحوم مروج هر دو لبهایمان بدین شعر مترنم گشت:
ای شه توس فدای تو و طوف حرمت! - توس فردوس برین گشته زیمن قدمت
من به درگاه تو باروی سیاه آمدهام - این من و جرم من و آن تو و لطف و کرمت
بعید نیست که حضرت رضا علیهالسلام شفیع گنهکاری شود؛ زیرا که اساساً ائمه طاهرین علیهالسلام شیعیان اثنی عشری - که اعتقادی صحیح داشته باشند - هستند.
در روضة الواعظین، علی بن فتال نیشابوری نقل میکند که مردی خراسانی خدمت امام رضا علیهالسلام رسیده و گفت: یا بن رسول الله! من رسول اکرم صلیاللهعلیه و اله را در خواب دیدم که فرمود:
کیف انتم اذا دفن ارضکم بضعتی واستحفظتم ودیعتی و غیب فی ترابکم نجمی
فرمود: حال شما اهل خراسان چگونه خواهد بود؟ زمانی که پاره تن من در سرزمین شما دفن شود و امامت من به شما سپرده گردد و ستارهام در آنجا پنهان شود.
حضرت رضا علیهالسلام فرمود:
انا المدفون فی ارضکم و انا بضعة نبیکم و انا الودیعة و النجم من همان پاره تن رسول الله صلیاللهعلیه و اله هستم که در سرزمین شما دفن میشوم و من همان امانت و ستاره او هستم.
بعد مولا علی بن موسی الرضا علیهالسلام خود میفرماید.
الا فمن زارنی و هو یعرف ما اوجب الله تبارک و تعالی من حقی و طاعتی و فانا و ابائی شفعائه یومالقیامة و من کنا شفعائه یوم القیامة نجا و لو کان علیه وزر الثقلین هر کس مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد که خداوند چه امتیازی به من عنایت کرده و اطاعتم را واجب شمرده است من و پدرانم شفیع او خواهیم بود؛ و من پدرانم در روز قیامت شفیع هر که باشیم نجات مییابد؛ اگر چه دارای جن انس باشد.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در جمعه 11 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
