زندگاني حضرت زهرا ، عیادت پدر از دختر
از عمران بن حصین نقل شده است: همانا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: با ما نمیآیی تا از فاطمه(سلام الله علیها) که مریض است عیادت بکنیم؟
عرض کردم: بلی یا رسول الله! فرمود: پس با ما بیا. با پیامبر رفتم تا این که به درب خانه فاطمه(سلام الله علیها) رسیدیم. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سلام نمودم و اجازه داخل شدن خواست و فرمود: من با کسی که همراه من هست، داخل شوم؟
فاطمه(سلام الله علیها) عرض کرد: ای پدر! بلی، کسانی که با شما هستند باهم داخل شوید، قسم به خدا چیزی ندارم، مگر یک عبای کوچک.
پس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خودت را با آن بپوشان. پیامبر فاطمه را تعلیم کرد که چگونه خود را بپوشاند. عرض کرد: قسم به خدا بر سر من مقنعه نیست.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ملحقه و یا عبایی که همراه است بگیر و آن را مقنعه کن و بعد فاطمه اجازه داد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و عمران داخل شدند.
سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: حالت چگونه است دخترم؟
فاطمه(سلام الله علیها) عرض کرد: همانا من بیمار هستم و این بیماری را گرسنگی که میکشم زیاد میکند و غذایی برای من نیست.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا راضی و خشنود نمیشوی از این که تو پیشوا و مقتدای زنان دو جهان باشی؟
فاطمه(سلام الله علیها) عرض کرد: ای پدر! پس مریم دختر عمران چگونه است؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: او پیشوای زنان زمان خود است و تو بیبی و پیشوای زنان عالم هستی. قسم به خدا، همسر تو آقاست؛ هم در دنیا و هم در آخرت(104).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
