زندگاني حضرت زهرا ، فریاد روز هشتم
زمانی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وفات یافت، کوچک و بزرگ ضجه زدند و گریهها کردند و این مصیبت بر نزدیکان و اصحاب و دوستان و یاران و خویشان بس شدید و تأثر آورد بود و هیچ کس را در آن روز نمیتوانستی ببینی، مگر آن که گریه میکرد و یا ندبه مینمود؛ ولی کسی از اهل زمین نمیتواند گریه کنندهای گریانتر و ندبه زنندهای نالانتر از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بیابد. دختری که هر آن حزن تجدید گردیده و زیادتر میشد و گریهاش شدیدتر!
مدت هفت روز از رحلت رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) میگذشت که او در منزل نشسته بود و آنی صدای گریه و ندبهاش آرام نگرفت، و هر روز گریهاش از روز قبل زیادتر میگردید. شب روز هشتم که شد حزن و اندوه خود را آشکار نمود، چون دیگر صبری برای او نمانده بود، پس بیرون آمد و فریاد برآورد و ضجه زد و مردم نیز ضجه میزدند و زنها با شیون بیرون آمده و چراغها را خاموش کردند تا چهره آنان مشخص نباشد. صدیقه طاهره(سلام الله علیها) این گونه پدر را صدا میزد و ناله میکرد:
وا ابتاه! وا صفیاه! وا محمداه! وا ابا القاسماه! وا ربیع الأرامل والیتامی!
چه کسی در قبله و نمازگاه پس از شما حاضر خواهد شد؟ و چه کس به فریاد دختر عزیز مردهات خواهد رسید؟
آن گاه حرکت کرد، به گونهای که دامن پیراهنش به پای او میپیچید؛ به طوری که بر زمین میافتاد. از شدت گریه و ریزش اشک راه خود را نمییافت تا به قبر پدر نزدیک شد. وقتی نگاهش به جای اذان افتاد، بیهوش بر زمین افتاد. زنان به شتاب به سوی او دویدند و آب بر صورت و سینه و پیشانی او افشاندند تا به هوش آمد(281).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
