زندگاني حضرت زهرا ، شرکت در مباهله

عده‏ای از نصارای نجران نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و پیشاپیش آنها سه تن از بزرگانشان به نامهای عاقب و محسن و اسقف بودند، در حالی که دو تن از مشهورین یهود هم همراه آنها بودند تا از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤالاتی کنند.
اسقف پرسید: ای ابوالقاسم! چه کسی پدر موسی بود؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: عمران.
سؤال کرد: پدر یوسف چه کسی بود؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یعقوب.
پرسید: پدر و مادرم فدایت، پدر تو کیست؟
فرمود: عبدالله پسر عبدالمطلب.
اسقف سؤال کرد: پدر عیسی که بود؟
پیامبر ساکت ماند؛ جبرئیل نازل شد و گفت: او روح خدا و کلمه او بود.
اسقف گفت: آیا روح بدون پدر می‏شود؟
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ساکت گردید. در این هنگام وحی نازل شد:
ان مثل عیسی‏ عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال کن فیکون(392)؛
همانا مثل خلقت عیسی از جانب خدا مثل خلقت آدم ابوالبشر است که خداوند او را از خاک بساخت، سپس بدان خاک گفت: بشری به حد کمال باش، چنان شد.
وقتی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را خواند، اسقف از جای خود پرید، زیرا که برای او قابل قبول نبود که بشنود عیسی(علیه السلام) از خاک است. بعد گفت: ای محمد! ما این مطلب را نه در تورات دیده‏ایم و نه در انجیل و زبور یافته‏ایم، این مطلبی است که فقط تو می‏گوئی.
پس پروردگار وحی فرمود: فقل تعالوا ندع ابنائنا(393)....
اسقف و همراهان او گفتند: ای ابوالقاسم! انصاف دادی، پس وقت مباهله را معین نما.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ان شاء الله فردا صبح.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام صبح بعد از نماز دست علی(علیه السلام) را گرفت و بانوی دو جهان فاطمه(سلام الله علیها) را پشت سر و امام حسن(علیه السلام) را در سمت راست و امام حسین(علیه السلام) در سمت چپ خود قرار داد و به آنان فرمود: وقتی من دعا کردم شما آمین بگوئید. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به حالت دعا زانوهای مبارک را بر زمین نهاد.
طایفه نصاری که این حالت را پنج تن مقدس مشاهده کردند، پشیمان شدند و بین خودشان مشورت نموده و گفتند: سوگند به خدا، او پیامبر است و اگر با وی مباهله بکنیم، حتماً خدای تعالی دعای او را مستجاب خواهد نمود و ما همه نابود خواهیم شد و هیچ چیزی نمی‏تواند ما را از نفرین وی نجات دهد و صلاح این است که با او مصالحه کنیم تا ما را از این کار (مباهله) معاف دارد(394).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0