کشف کیسه
از فردی به نام آقا حسین کزازی نقل شده است: بعد از رحلت میرزای قمی(ره) شخصی از اهالی شیروان(357) قفقاز همیشه ملازم و خدمتگزار مقبره مرحوم میرزای قمی - واقع در مزار شیخان قم - بدون توقع مزد و عوضی بود، یک روز از او سؤال کردند: چه چیز وادارت نموده که رایگان خدمت میکنی؟
گفت: من از افراد با عزت شیروان بودم و ثروت زیادی داشتم، به قصد زیارت بیت الحرام و زیارت قبور ائمه اَنام از شهر خود حرکت نمودم و بعد از فراغت از حج و زیارت قبور مدینه منوره به قصد زیارت عتبات به کشتی نشستم، در حین سوار شدن بر کشتی همیان پول من به دریا افتاد و امیدم قطع گردید، حیران ماندم که چه کنم، بخشی از اثاثیه خود را فروختم و گذران زندگی کردم تا خود را به نجف اشرف رسانیدم و رفتم حرم مطهر حضرت علی(ع) و متوسل به آن بزرگوار شدم.
در عالم رؤیا دیدم آن بزرگوار به من فرمود: محزون مباش و غم به دل خویش راه مده و کیسه چرمی محتوی اموالت را از عالم جلیل القدر میرزای قمی مطالبه کن، بیدار شدم و شگفت زده با خود گفتم: همیان من به دریای عمان افتاده، چگونه به من میرسد؟ به قم رفتم و با پیگیری، خانه میرزای قمی(ره) را یافتم. از خادمش حال ایشان را جویا شدم، گفت: آقا در خواب است، صبر کن تا از خواب بیدار شود. گفتم: مرد غریبی هستم و اراده حرکت دارم، خادم با حالت تغیر و تعرض گفت: خودت درب خانه را بزن. چون دق الباب نمودم، صدای میرزا از داخل منزل بلند شد که: ای شخص مسافر! صبر کن الآن میآیم و مرا با اسم خواند، این برخورد تحیر و تعجب مرا افزون ساخت. ناگاه جنابش در را باز کرد و عین همیان سربسته مرا از زیر عبا بیرون آورد و تحویلم داد و فرمود: برو به ولایت خود و تا زنده هستم به احدی خبر ندهی، پس کیسه حاوی داراییام را گرفتم و دستش را بوسیدم و به شیروان بازگشتم. یک روز حکایت خود را برای همسرم بازگو کردم، گفت: اگر چنین شخص بزرگواری را دیدی، باید در هنگامی که در قید حیات بود، ملازم خدمتش میشدی.
به قم برگشتم، شنیدم که از دنیا رحلت فرموده است، پس قصد کردم ملازم و خادم مرقد شریفش در شیخان قم باشم.(358)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 13 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
