مصایب امام علی ، چگونه حق علی غصب شد
مردی از قبیله بنی اسد حضور علی (ع) آمده عرضه داشت: تعجب از شما بنی هاشم است با آن که مردمی باحقیقتید و حسب و نسب شما از همه صحیحتر و با رسول خدا (ص) پیوند دارید و کتاب الهی را از همه بهتر میفهمید در عین حال حق شما را غصب کردند؟!
فرمود: ای پسر دودان تو آدمی مضطرب و ناآزموده و تنگ حوصلهای و گفتار تو به جایی پابند نیست و به جهت خویشاوندی با تو باید پاسخ تو را داد بدان که خلافت حق اصلی و ارثی من است. لیکن دیگران غاصبانه آن را از من گرفتند و مردمی سخی آن را به جهاتی که خود میدانستند به دیگران واگذار کردند و عده بخیلی آن را از واگذاشتن به صاحبانش منع کردند آن گاه این مصراع امرءالقیس را خواند که فدع عنک نهبا صبح فی حجراته دست بردار از غارتی که در نواحی آن بانگ و فریادها زدهاند.
یعنی از این که سه نفر اول حق مرا غصب کردند دست بردار و در باب تجاوزات پسر ابوسفیان گفتگو کن. روزگار مرا پس از گریانیدن خندانید و جای تعجب نیست زیرا مردم به خدا قسم از رفق و مدارای با من مأیوسند و میخواهند در کار خدا مداهنه کنند و آن هم که از من ساخته نیست و اگر محنتها از ما دور شود ایشان را به صراط حقیقت میخوانم و اگر بمیرم یا کشته شوم باید بر آنها حسرت نخوری و بر فاسقان متأسف نشوی.(187)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
