مصایب امام علی ، قصاص عادلانه
چون ابن ملجم را حضور اقدس علی (ع) آوردند نگاهی به او کرده فرمود: النفس بالنفس یعنی اگر من از دنیا رحلت کردم او را بکشید چنان چه مرا کشته و اگر زنده ماندم خودم درباره او فکری خواهم کرد.
پسر مرادی گفت: چه خیال میکنی این شمشیر را به هزار درهم خریده و با هزار درهم زهر، آلوده کردهام، اگر کارگر نیاید خدا او را دور گرداند و از بها بیندازد.
امکلثوم که از قتل پدر بزرگوارش اطلاع یافت به پسر مرادی گفت: ای دشمن خدا، امیرالمؤمنین (ع) را کشتی.
گفت: نه بلکه پدر تو را کشتم.
فرمود: ای دشمن خدا آرزومندم پدرم آسیبی نبیند.
آن بی حیا پاسخ داد: پس چنان میبینم که گریه به حال من میکنی؟ به خدا سوگند چنان ضربتی بر او زدهام که اگر میان اهل زمین پخش کنند همه را هلاک میسازد.
او را از برابر امیرالمؤمنین بیرون بردند مردم مانند درندگان گوشتهای بدن او را با دندانهای خود میکندند و میگفتند: ای دشمن خدا چه کردی، امت محمد را به خاک هلاکت نشاندی و بهترین مردم را از پای در آوردی و او همه این سخنان و ناراحتیها را میدید و میشنید و سخنی نمیگفت با این حال وی را به زندان بردند.
مردم پس از دستگیری وی حضور علی (ع) رسیده عرض کردند: هر چه اراده درباره او داری به ما امر کن که او امت پیغمبر را هلاک کرد و ملت اسلام را روسیاه ساخت.
علی (ع) فرمود: اگر زنده ماندم خودم میدانم با او چگونه معامله کنم و اگر درگذشتم با قاتل من چنان کنید که با کشنده پیغمبران مینمودند یعنی او بکشید سپس بدن او را بسوزانید.(387)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
