مصایب امام علی ، هجوم به در خانه علی
علامه طبرسی صاحب کتاب احتجاج، از عبداللّه بن عبدالرّحمان بن عوف نقل میکند که گفت: عمر بن خطّاب دامن خود را محکم بست و در مدینه گردش میکرد و فریاد میزد: مردم با ابوبکر بیعت کردند، بشتابید برای بیعت کردن با ابوبکر، مردم ناگزیر به سوی ابوبکر روانه شده و با او بیعت کردند، عمر اطلاع یافت که گروهی در خانههای خود مخفی شدهاند، همراه جماعت خود به آنها یورش برده و آنها را در مسجد حاضر میکرد، و آنها بیعت میکردند.
چند روزی از این جریان گذشت، آنگاه عمر همراه جماعت بسیار به در خانه حضرت علی (ع) آمد، و از آن حضرت خواست که از خانه (برای بیعت با ابوبکر) بیرون بیاید.
حضرت علی (ع) امتناع ورزید.
عمر، هیزم و آتش طلبید و گفت:
و الذی نفس عمر بیده لیخرجنّ او لاحرقنه علی ما فیه.
سوگند به خداوندی که جان در دست او است، یا باید علی (ع) از خانه بیرون آید، یا خانه را با اهلش به آتش میکشم(133)
بعضی از حاضران به عمر گفتند: در این خانه، حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و همچنین فرزندان پیامبر (ص) (حسن (ع) و حسین (ع) و آثار رسول خدا (ص) هستند.
مردم به عمر اعتراض کردند، وقتی که عمر زمینه را چنان دید، به آنها گفت: شما چه فکر میکنید؟ آیا تصور میکنید که من چنین کاری انجام دهم؟ قصد من ترساندن بود نه سوزاندن.
امام علی (ع) پیام داد که ممکن نیست من از خانه بیرون بیایم، زیرا من مشغول جمع آوری و تنظیم قرآن هستم که شما آن را به پشت سر خود افکندهاید، و دلبستگی به دنیا شما را به خود سرگرم ساخت، و من سوگند یاد کردهام که از خانهام بیرون نیایم و عبا بر دوش نیفکنم تا قرآن را جمع و تنظیم کنم.
در این هنگام فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) از خانه بیرون آمد و در کنار در خانه در برابر جمعیت ایستاد و فرمود:
من قومی را نمیشناسم که مثل شما بدمحضر (و بد برخورد) باشند، جنازه رسول خدا (ص) را در دست ما رها کردید، و امر خود را بین خود بریدید، (و مسأله رهبری را نزد خودتان بدون مشورت با ما پایان دادید) پس با ما مشورت نکردید، حق ما را نادیده گرفتید، گویا اصلاً به جریان روز غدیر آگاهی ندارید، و سوگند به خدا، رسول خدا (ص) در آن روز، دوستی و ولایت علی (ع) را از مردم عهد گرفت، تا امید شما را از دستیابی به مقام رهبری قطع کند، ولی شما رشتههای پیوند خود با پیامبرتان را بریدید.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
