زندگاني امام علي ، مولود قرآن خوان
جابر گوید: امام باقر (علیهالسلام) به من خبر داد: یکی از زنان طایفه بنی هلال، دایه حضرت علی (علیهالسلام) بود که در زمان شیرخوارگی حضرت در خیمه خود به او شیر میداد و نگهداریش میکرد، آن زن پسری هم داشت که برادر همشیر علی (علیهالسلام) به حساب میآمد ولی سنش یازده ماه و چند روز از علی بزرگتر بود در کنار خیمه آنان چاهی قدیمی قرار داشت روزی آن طفل بر لب چاه آمد و سر خود را داخل آن نمود علی (علیهالسلام) نیز مصمم شد به دنبال او برود، پای علی (علیهالسلام) به ریسمانهای خیمه پیچیده شد و آنگاه طنابها را کشید تا خود را به برادر رضاعی خود برساند آنگاه به یک پا و دست او چسبید به حالتی که دست او را در دهان و پایش را به دست گرفت تا از فرو افتادن او در چاه آب جلوگیری کند. در همین حال مادر رضاعی علی (علیهالسلام) از راه رسید و صحنه را مشاهده کرد و شیونکنان فریاد زد: ای اهل قبیلهام، ای طایفهام بیائید، چه بچه فرخنده و مبارکی علی فرزندم را نگه داشته تا در چاه نیفتد سپس دو کودک را از سر چاه دور کرد مردم نیز از نیروی طفلی با آن سن و سال در شگفتی فرو رفته بودند، که با بند شدن پای علی (علیهالسلام) به طنابهای خیمه چگونه خود را کشیده تا دستش را به برادرش برساند لذا بدین جهت مادر رضاعیش او را میمون نامید یعنی مبارک و فرخنده و آن کودک در میان طایفه بنی هلال به معلق میمون شهرت یافته بود.(20)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 21 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
