زندگاني امام علي ، پیشگوئی کاهن درباره مادر علی
فاطمه بنت اسد میگوید: آن روز درباره سخن آن کاهن فکر کردم و شب همان طور در خواب چنین دیدم: که کوههای شام به حرکت درآمده و پیش میآمدند در حالی که پوششی از آهن بر روی آنها بود، و از داخل آنها صدای وحشتناکی برمیخاست. کوههای مکه نیز به حرکت درآمده و به استقبال آنها رفتند و با همان صدای وحشتناک جوابشان را دادند. منظره وحشتآوری بود و آن کوهها مانند شتر رم کرده و در هیجان بودند. کوه ابوقبیس مانند اسب به حرکت درآمده بود و قطعات آن از راست و چپش میافتاد و مردم آنها را جمع میکردند.
من نیز همراه مردم به جمع کردن پرداختم و چهار شمشیر و یک کلاه خود آهنین طلاکوب شده برداشتم همینکه وارد مکه شدم یکی از آن شمشیرها در آب افتاد و به قعر آن رسید و سپس به آسمان بالا رفت دومی آن هم مستقیم به آسمان رفت و سومی به زمین افتاد و شکست و چهارمی از غلاف بیرون کشیده و در دست من ماند.
من آن را بدست گرفته و میچرخاندم که ناگاه آن شمشیر به بچه شیری تبدیل شد و سپس به شیر مهیبی مبدل گردید و از دست من خارج شد و به سوی کوهها به راه افتاد و همچنان پستی و بلندیهای آن را در مینوردید. در آن حال مردم از او میترسیدند و از او حذر میکردند، که ناگهان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و دست در گردن او انداخت و مانند آهوی مهربان با او همراه شد.
آنگاه من از خواب بیدار شدم در حالی که مرا لرزه گرفته بود و به وحشت افتاده بودم در پی تعبیرکنندگان خواب خود رفتم تا آنکه یکی از آنها خواب مرا، به من خبر داد او در تعبیر چنین گفت:
تو چهار فرزند پسر و بعد از آنها دختری بدنیا میآوری یکی از پسران تو غرق میشود و دیگری در جنگ کشته میشود و آن دیگر میمیرد و نسل او باقی میماند ولی چهارمی آنها امام مردم میشود او صاحب شمشیر و حقیقت است او صاحب فضیلت و مقام والا است او پیامبر مبعوث شده را به بهترین وجهی اطاعت میکند(34)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 21 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
