زندگاني امام علي ، قربانی برای درخواست فرزند
از آن شبی که وجود مبارک امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در رحم مادر قرار گرفت تا چند روز زمین به لرزه درآمد بطوری که قریش بشدت از آن زمین لرزه نگران شدند و به وحشت افتادند و به یکدیگر گفتند:
خدایان بتهای خود را بر فراز کوه ابوقبیس ببرید تا از آنها بخواهیم این زلزله را برطرف کنند و این مسئله را دفع نمایند.
وقتی آنها بهمراه بتها برفراز کوه جمع شدند لرزش آن بیشتر شد بطوری که صخرهها و تخته سنگها را به حرکت درآورد و آنها را متلاشی ساخت و بتها به صورت روی زمین افتادند. آنها وقتی این منظره را دیدند گفتند: ما در مقابل این امر عظیم طاقت نداریم! اینجا بود که حضرت ابوطالب (علیهالسلام) بر فراز کوه آمد و در حالی که به اضطراب مردم اهمیتی نمیداد فرمود: ای مردم خداوند تبارک و تعالی امشب حادثه جدیدی در جهان هستی ایجاد کرده و مخلوقی را خلق کرده که اگر او را اطاعت نکنید و به ولایت او اقرار ننمایید و به امامتش گواه نباشید، این لرزه و زلزله آرام نمیگیرد و آنقدر ادامه پیدا میکند که در سرزمین تهامه برای شما مسکنی باقی نماند.
مردم گفتند: ای ابوطالب، هر چه تو بگویی میپذیرم حضرت ابوطالب (علیهالسلام) گریه کرد و دستهای خود را به سوی خداوند بلند کرد و عرضه داشت: الهی و سیدی اسالک بالمحمدیة المحمودة و بالعلویة العالیه و بالفاطمیة البیضاء و الا تفضلت علی تهامه بالرافة و الرحمة (37) با دعای حضرت ابوطالب (علیهالسلام) زلزله آرام گرفت و مردم این دعا را بخاطر خود سپردند و نوشتند و در همان زمان جاهلیت آن دعا را در گرفتاریهای خود میخواندند در حالی که معانی و حقیقت آن را نمیدانستند(38)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 21 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
